روایت خواندنی: ایران کوچک در قلب دبی
آن بغض ماهها در گلوی ما مانده بود، بیشتر از همه اما انگار در گلوی سردار آزمون مانده بود. سردار پیش از بازی گفته بود این بازی رو میبریم، خودم کار رو در می ارم.
به گزارش "ورزش سه"، خاورمیانه و زندگی در آن مختصات جالبی دارد، اینجا تمام مسائل عادی و رومزره، به یکباره میتواند دستخوش اتفاقات عجیب و غریب شود و برنامهریزی مهمترین عامل موفقیت نیست، بلکه در کنار برنامهریزی، تلاش و پشتکار، برای موفقیت باید به یک عامل مهم دیگر که همان عدمغافلگیری است، مسلح بود. شاهد این مثال هم این میتواند باشد که هفته گذشته که مسئولان فوتبال خراسان رضوی خود را آماده میکردند تا میزبان بازی ایران و قطر باشند، شهروندان زیادی بودند که خود را برای سفری کاری یا تفریحی به دبی آماده میکردند، اما ورق بهگونهای خاورمیانهای چرخید تا این مشهدیها باشند که بازی را از تلویزیون تماشا کنند و مسافرین و مقیمان دبی، از نزدیک شاهد درخشش بازیکنان تیم ملی باشند.
در حالیکه آسمان و زمین ایران مثل تمام روزهای سالهای گذشته آرام است و شهروندان ایرانی و گردشگرانی که از کشورهای دیگر به ایران سفره کردهاند، در حال تجربه یک زندگی عادی هستند، قطریها به دلیل تهدیدات امنیتی که بهواسطه ماجراجوییهای جدید رژیم اشغالگر قدس در منطقه بهوجود آمده، درخواست دادند تا مسابقه با ایران در کشور ثالث برگزار شود. مدیران فدراسیون فوتبال بلافاصله بعد از ابلاغ کنفدراسیون فوتبال آسیا، ورزشگاه راشد شهر دبی که ورزشگاه اختصاصی باشگاه شباب الاهلی است را بهعنوان میزبان معرفی کردند. اگرچه مسئولان باشگاه شباب الاهلی و فدراسیون فوتبال امارات متحده عربی در میزبانی از این دیدار سنگ تمام گذاشتند، اما برگزاری این بازی در این ورزشگاه دقیقا مانند ریختن اقیانوس در تنگ آب بود. ایکاش آتشبازی سردار و دوستانش در مقابل چشمان هشتاد هزار ایرانی تشنه فوتبال در ورزشگاه آزادی انجام میشد تا تیم ملی فوتبال ایران یکی از زیباترین صفحات تاریخ این ورزشگاه پیر راه رقم بزند.
تک و توک ایرانیانی که به تیم ملی علاقه داشتند یا برای گرفتن بلیتهایشان به هتل آمده بودند، در لابی مشغول تجزیه و تحلیل بازی بودند و در گفتوگوهای چند نفرهشان، ترکیبهای پیشنهادی، یا پیشبینیشان را از بازی را با هم به اشتراک میگذاشتند، چند نفری هم از مشغول رویاپردازی با چاشنی انتقام از قطر بودند: «میبریم، خوبم میبریم، انقدر گل میزنیم که تلافی نیمهنهایی آسیایی رو در آورده باشیم» این را یکی از هواداران تیم ملی در لابی هتل به دوستانش میگفت. بالاتر در رستوران هتل، بازیکنان و کادرفنی در حالی مشغول صرف ناهار بودند که پیروزی در بازی مقابل تمام فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود. کمی آن طرفتر اما، قلعهنویی خیلی آسوده نشسته بود و در تمام مدت، لبخند بخش جدانشدنی از چهرهاش بود. انگار امیر آسودهترین عضو کاروان ایران بود. نگران نبود، یا شاید هم تجربه سالها حضورش در فوتبال او را مردی بدل کرده که بلد است چگونه نگرانی را در خود حلاجی کند و در عوض یک لبخند امیدوارکننده به همکاران و شاگردانش تحویل دهد.
وقت حرکت که رسید، ایرانیان بیشتری برای گرفتن عکس یادگاری و تشویق ملیپوشان در خروجی هتل منتظر بازیکنان بودند و در نهایت با بدرقه چند ده نفری هواداران، کاروان تیم ملی با اسکورت پلیس دبی، از میان ترافیک دیوانهکننده دبی، بهسرعت به استادیوم راشد رسید. میزبانی مهماننوازانه اماراتیها از ابتدای حضور در ورزشگاه تا هنگام خروج، کاملا به چشم میآمد و اعضای تیم ملی و هواداران در میان این استقبال دلگرمکننده وارد ورزشگاه شدند. اما نکته عجیب پدید آمدن یک بازار سیاه برای خرید و فروش بلیتهای بازی بود. بلیتهایی که تا پانصد و حتی هفتصد درهم هم مبادله میشد، نشان میداد که سکوهای آرام ورزشگاه قرار است مملو از علاقمندان به تیم ملی باشد. یک سکو برای هواداران قطری، مابقی در اختیار ایرانیها بود. هوای مطبوع، چمن مناسب، استادیوم لبریز از ایرانیها، سکوهایی که یکصدا ایران و میزبانی فوقالعاده، همه چیز برای پیروزی فراهم بود.
اگرچه تیم ملی خوب شروع کرد، اما در یک غافلگیری دروازهی بیرانوند فرو ریخت. این غافلگیری خیلی سریع آدم را به دوحه میبرد، به همانجایی که با گل سردار پیش افتادیم، اما در ادامه غافلگیر شدیم و با چشمانی بهتزده، رقص توپ زیر پاهای اکرم عفیف را نظاره کردیم و در نهایت با چشمانی اشکبار ورزشگاه، جام ملتها و دوحه را با افسوسی فراموشنشدنی ترک کردیم. آن بغض ماهها در گلوی ما مانده بود، بیشتر از همه اما انگار در گلوی سردار آزمون مانده بود. سردار پیش از بازی گفته بود: «این بازی رو میبریم، خودم کار رو در میارم.» از همان ابتدا و کمی پیش از گل درگیریهای فوتبالی بین اکرم عفیف و بازیکنان تیم ملی شکل گرفت. مشخص بود که این یک بازی عادی فوتبال نیست، قرار است یک اتفاق فوتبالی خاص رقم بخورد. قلعهنویی آرام ساعتی پیش، خیلی سریع تغییر فرم داد و از یکی دو اتفاق ابتدای بازی و در نهایت گلی که ایران خورد عصبانی و خشمگین بود. حضور پررنگ قلعهنویی، حضور گاه و بیگاه آنتونیو، رحمان رضایی، آندو و الهویی کنار زمین و انتقال پیام به بازیکنان پررنگترین اتفاق این دقایق بود.
بعد از گل تیم ملی به سرعت تغییر فرم داد و دوباره بازیای که میرفت دوباره گره بخورد را به لطف حمایت جانانه تماشاگران و بازی خوب بازیکنان در اختیار گرفت و سردار در همان نیمه اول دوباره زهر خود را به قطر ریخت. یک سانتر زیبا از جناح چپ، یک پرواز زیبا در آسمان دبی، گردش چشمنوازی سر آزمون و توپی که در میان اسکورت نگاه دروازهبان قطری به تور چسبید. تا پیش از گل اول ایران، این قطریها بودند که سروصدایی اندک در استادیوم به راه انداخته بودند و سهم بیش از هفت هزار ایرانی حاضر در ورزشگاه، حسرت یک گل خورده و یکی دو توپی بود که به تیر خورده بود. حالا اما همهچیز عوض شد، ایران بالا بود و هواداران شادمان از این گل.
اینکه در رختکن تیم ملی در بین دو نیمه چه اتفاقاتی رخ میدهد خود از آن رازهای پنهان فوتبال ایران است، اما آنچه مشخص است سرعت بالای انتقال دیتا از سوی تیم آنالیز به کادرفنی و در نهایت تصمیمگیری سریع و درست کادرفنی و انتقال این تصمیمات به بازیکنان است. در خلال بازی بارها تیم آنالیز تبلتی را در اختیار سعید الهویی قرار میدادند و او هم با استخراج اطلاعات و همفکری با همکارانش، جزئیات مورد نیاز را در اختیار سرمربی قرار میداد. بهنظر میرسد مهمترین رکن کادری که قلعهنویی انتخاب کرده، انسجام است. اگرچه ما هنوز نمیدانیم در بین دو نیمه چه صحبتهایی در رختکن رد و بدل شده، اما خروجی بازی در نیمه دوم نشان از برتری تاکتیکی کادرفنی تیم ملی در مقابل کادرفنی قطر بود.
نیمه دوم ایران دوباره همان تیمی شد که ژاپن را با تمام ستارگانش به مسلخ برد. حالا این بار اکرم عفیف و دوستانش بودند که مسخ تماشای رقص توپ میان بازیکنان ایران بودند. بازی سریع تیم ملی کاملا قطریها را گیج کرده بود و توپها پس از چند بار برخورد به تیر، بوسههای بسیاری به تور دروازهی قطر زدند. ایران با درخشش سردار آزمون، توانست قطر را شکست دهد، حتی اگر از گلهای مردود ایران و آن چند ضربهای که تیرک دروازهی قطر خورد هم بگذریم، شکست چهار گله قهرمان آسیا در دبی دوباره خون را در رگ فوتبال ایران جوشاند. اما سردار که با یک فداکاری ماندگار، فرصت هتتریک را از خود گرفت تا محبی هم گلزنی کند، دست از کریخوانی برای قطریها برنداشت و تیر آخر را به عفیف و بازیکنان قطر در پایان مسابقه شلیک کرد، جایی که در یک گفتوگوی کوتاه چند ثانیهای با تیم سوشال مدیای ایافسی دربارهی بازی گفت: «خیلی آسون بود، حال نداد» حالا ایران با صدرنشینی در گروه، با خیالی آسودهتر به سوی جام جهانی حرکت میکند و قلعهنویی و کادرش که در روزهای گذشته کموبیش با انتقاداتی همراه بودند، میتوانند با آرامش ناشی از این برد قاطع، برای ماههای آینده برنامهریزی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید