آیا سفر رئیسی به چین، اتفاق خاصی برای ایران رقم خواهد زد؟
با مروری کوتاه به برخی روابط چین و ایران، در کنار موضوع کاهش سرمایهگذاریها، موضوع ادعایی تخفیفات در خرید نفتی، باقی ماندن ابهامات در زمینه توافق ۲۵ ساله و پیمان شانگهای این سوال مطرح میشود که دلیل این همه ذوق از سفر رئیسی به چین برای چیست.
رویداد۲۴ نوشت: سفر رئیس جمهور به پکن؛ سفری که با آب و تاب از آن سخن گفته میشود و آنقدر برای عدهای حیاتی بود که پیش از سفر رئیسی هم از قول او یادداشتی در روزنامه دولتی چین منتشر شد.
ابعاد این سفر اگرچه با تعاریف کلی مانند بهبود روابط و تعامل دوگانه تهران- پکن یاد میشود و خیلیها هدف آن را مقابله با استراتژی آمریکا و غرب در قبال حکومت ایران تلقی میکنند، اما در واقعیت جزییات این سفر با سوالات بسیاری روبروست؛ سوالاتی که مسئولان کمتر در مورد آنها تا سخن میگویند.
* کاهش سرمایهگذاری چین در ایران بعد از قرارداد ۲۵ ساله و پیوستن به پیمان شانگهای
یکی از این سوالات، سرنوشت توافق ۲۵ ساله ایران و چین و البته اعلام جزئیات آن بعد از حدود دوسال است که خبرهایی در مورد آن منتشر شد. توافق ۲۵ سالهای که در دولت روحانی به شکل معناداری علی لاریجانی به جای وزارت خارجه مسئول آن شد و بعد از دولت روحانی، با کنارهگیری لاریجانی مسئولیت به گردن دولت جدید افتاد.
برخی میگفتند عدم اطمینان چینیها به حسن روحانی و تیمش باعث شد لاریجانی از سوی نظام مسئول اصلی این کار باشد و بعد از روی کار آمدن دولت مورد اعتماد چینیها در ایران، خود تیم رئیسی این مسئله را دنبال کند.
با گذشت دوسال، اما هنوز مردم ابعاد و جزئیات این توافق، تعهد یا هرچیز دیگری که نامش را ببریم نمیدانند و مسئولین ایران دلیلش را هم پیشتر، خواست دولت چین اعلام کردند! دلیلی که از سوی عدهای دست بالای این کشور در این توافق تلقی شد. هنوز بسیاری از مردم نگران از ابعاد پیداوپنهان این تعهد هستند اما در قبالش سخنی به میان نمیآید.
ابعاد این توافق اگرچه پنهان است، اما آمارو ارقام نشان میدهد تا به اینجای کار عایدی ایران چیزی کمتر از خواستهها نیز بوده است -البته هنوز معلوم نیست این توافق اجرایی شده یا نه- که نمونه آن میزان سرمایهگذاری چینیها در ایران است.
توقع میرفت ابعاد سرمایهگذاری خیلی فراتر از گذشته باشد، اما شواهد نشان میدهد این میزان سرمایهگذاری نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه کاهش هم یافته است. نشان به آن نشان که علی فکری معاون وزیر اقتصاد، در اظهارنظری بیان داشته بود که از ابتدای دولت سیزدهم تاکنون چینیها در ۲۵ طرح به ارزش ۱۸۵ میلیون دلار سرمایهگذاری کردهاند. این در حالی است که مطابق اعلام سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی، چینیها در دو سال گذشته حدود ۲۲۷ میلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کرده بودند.
پیشتر گفته میشد متولیان امر میخواهند در ایران سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در زیر ساختهای ایران را داشته باشد؛ رقمی که البته همان موقع نیز رقمی اندک برشمرده میشد.
این اتفاق در حالی رخ میداد که چین میزان سرمایهگذاری خود را در دولت سیزدهم نسبت به گذشته کمتر هم کرده است. همان موقع شرق در گزارشی نوشت در حالی که هنوز بسیاری از کشورها به صورت رسمی دولت طالبان را به عنوان حاکمان افغانستان نپذیرفتند چین قرارداد نفتی را به میزان ۱۵۰ میلیون دلار با آنان امضا کرد و بنا شد تا این سرمایهگذاری به ۵۴۰ میلیون دلار نیز برسد.
اتفاق دیگری که در دولت رئیسی بسیار روی آن مانور داده شد، پیوستن ایران به پیمان شانگهای بود، اما حتی با پیوستن ایران بعد از سالها در خواست و انتظار برای ملحق شدن به این پیمان که روسیه و چین سردمداران آن هستند هنوز هم مشاهده میکنیم که اتفاق خاصی در این حوزه رخ نداده است که اگر میداد شاهد کاهش سرمایهگذاریها در ایران نبودیم.
* چالشهای فروش نفت به چین
یکی از نکاتی که ایران درباره تعاملاتش با کشور چین بر آن تاکید دارد موضوع خرید نفت این کشور از سوی چین است. خریدی که در شرایط کنونی تحریمها به گونهای بیان شده که گویی انگار تنها چین است که بار این خرید را بر دوش دارد.
این اتفاق، اما بازهم با تناقضاتی روبروست یکی از اینها میزان تخفیفی است که درباره فروش این نفت وجود دارد. «ایران برای فروش نفت خود به چین، قیمت را شکسته و برای رقابت با نفت روسیه ۵ تا ۷ دلار در هر بشکه ارزانتر از نفت عرضه شده روسیه، تخفیف میدهد.»
این ادعایی بود که در اواخر تابستان امسال وبگاه «استریت تایمز» به نقل از منابع ناشناس اعلام کرد و رسانههای داخلی مانند عصر ایران نیز آن را انتشار دادند، این که در تلاش برای پس گرفتن سهم بازار چین از روسیه، ایران قیمت نفت خام تحریم شده خود را کاهش داده است.
این اتفاق البته در حالی رخ میداد که پیش از آن هم در سالهای قبل که بازهم تحریمها در جریان بود آمار گمرکی چین نشان میداد که واردات نفت چین از ایران در فاصله ژانویه تا مه سال ۲۰۲۰ میلادی به بیش از یک میلیون تن رسید که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۹۰ درصد کاهش داشت. این در حالی است که واردات نفت چین از عربستان سعودی در ماه مه همان سال نسبت به مدت مشابه سال گذشته تقریبا دو برابر افزایش داشت و این کشور موقعیت خود به عنوان بزرگترین تامینکننده نفت چین را حفظ کرده بود. در حال حاضر، اما در مورد میزان این فروش نفت ایران و یا تخفیفات آن شفافسازی که باید صورت نگرفته است.
* ماجرای CNPC ایران و چین
یادمان نرفته در روزگاری که بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای و تحریمها موضوع خروج شرکت توتال فرانسه مطرح شد، همان موقع مقامات شرکت نفت CNPC چین اعلام کردند در صورتی که شرکت نفت توتال فرانسه ایران را ترک کند آمادگی داریم پروژههای میدان گازی پارسجنوبی را اجرا کنیم.
این در حالی بود که یک سال قبلتر از این، توافقی به ارزش پنج میلیارد دلار امضا شد که به این شرکت چینی اجازه میداد در صورت ترک پروژههای ایران توسط توتال، آنها را به دست گیرد. اما ناگهان خبر آمد شرکت ملی نفت چین (CNPC) از این پروژه خارج شده است و CNPC در پی فشار آمریکا به چین و همچنین کاهش تنشهای تجاری میان این دو کشور حضورش در فاز ۱۱ پارسجنوبی را معلق کرده است.
نکته قابل توجه این بود که شرکت ملی نفت چین، حدود ۱۰ سال قبلتر نیز از نقشآفرینی در قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارسجنوبی بازماند و در میدان نفتی آزادگان نیز به علت کارنامه غیرقابل قبولی که از خود به جا گذاشت، در سال ۹۳ از سمت وزارت نفت ایران اخراج شد.
با مروری کوتاه به برخی روابط چین و ایران، در کنار موضوع کاهش سرمایهگذاریها، موضوع ادعایی تخفیفات در خرید نفتی، باقی ماندن ابهامات در زمینه توافق ۲۵ ساله و پیمان شانگهای این سوال مطرح میشود که دلیل این همه ذوق از سفر رئیسی به چین برای چیست.
دیدگاه تان را بنویسید