آیا ایران و آمریکا در حال مذاکره برای آرام کردن منطقه هستند؟ | آمریکا میتواند جلوی اسرائیل برای گسترش جنگ را بگیرد؟
هادی خسروشاهین، کارشناس روابط بینالملل، درباره مذاکرات آتشبس میگوید: «تنها راهکار عبور از بحران این است که بازیگران ذینفع منطقه یک مجمع گفتگوهای منطقهای شکل دهند. اگر این مارپیچ به نقطهٔ خطرناک خود یعنی جنگ بزرگ منطقهای ختم شود، پیامدهای آن محدود به خاورمیانه نخواهد بود بلکه پیامدهای جهانی خواهد داشت.»
در روزهای اخیر اخباری مبنی بر احتمال گفتگو ایران و آمریکا و برخی کشورهای عربی، پیرامون مذاکرات آتشبس به گوش رسید. کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل اخیراً ادعا کرده است ایالات متحده و چند کشور عربی مذاکرات پنهانی با ایران را برای دستیابی به یک آتشبس جامع آغاز کردهاند. طبق گزارش، هدف از این مذاکرات، آرام کردن همزمان تمام جبهههای درگیری در منطقه است.
گفته شده که با اینکه مقامات ارشد اسرائیلی از مذاکرات اطلاع دارند اما اسرائیل در حال حاضر در این مذاکرات جایی ندارد. تلاش آمریکا برای مذاکره و همزمان، عدم مشارکت اسرائیل در مذاکرات نشان از تفاوت راهبردهای دو متحد قدیمی دارد. از اظهارات مقامات آمریکایی چنین برمیآید که این کشور نمیخواهد درگیر جنگی فراگیر در منطقه خاورمیانه شود و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری خود میخواهد در منطقه آرامش – با بالادستی اسرائیل- برقرار شود. اما به نظر میرسد اسرائیل میخواهد با گستردهتر کردن جنگ، پای آمریکا را هم به میان بکشد. اخبار متعدد حاکی از آن است که آمریکاییها از اینکه نتانیاهو، آمریکا از برنامه خود بیاطلاع گذاشته، نگران هستند.
ان.بیسی در همین زمینه خبری را منتشر کرده که طبق آن آمریکا از برنامه اسرائیل در واکنش به حمله موشکی ایران بیاطلاع است؛ خبری که نشان از عدم هماهنگی کامل اسراییل و آمریکا در مسائل منطقه دارد. در صورت صحیح بودن این اخبار، مشخص میشود که آمریکاییها راهکار خود را برای کنترل تنش در منطقه به کار گرفتهاند و اسراییل نیز تلاش دارد با فاصله از آمریکا به تداوم تنش و تلاش برای رسیدن به خواستههای امنیتی خود حرکت کند.
از بازدارندگی تا مارپیچ تنش
هادی خسروشاهین، کارشناس روابط بینالملل، معتقد است که شرایط امنیتی منطقه از حالت بازدارندگی به حالت مارپیچ تنش، یعنی تداوم تنش به سوی جنگ بزرگ تغییر کرده است. او میگوید: «به طور کلی شرایط منطقه، به خصوص در دو ماه اخیر تغییرات چشمگیری داشته است. این تغییرات بر روی مفهوم بازدارندگی تکیه دارد. نشانههای متعدد و قوی وجود دارد که منطقهٔ خاورمیانه، از بسیاری از خطوط قرمز خودش و آنچه موجب بازدارندگی میشد، عبور کرده است. به نوعی ما وارد بازی جدیدی شدیم که متفاوت با بازی قبل است. اگر قواعد بازی جدید منطقه را، بازیگران دخیل در ترتیبات امنیتی منطقه در نظر نگیرند و بر پایه قواعد گذشته بخواهند بحرانها را مدیریت کنند، هر تلاشی در راستای قدم زدن در چارچوب قواعد گذشته برای مدیریت بازی در چارچوب قواعد جدید، منجر به شکست خواهد شد. بازی جدیدی که در منطقه آغاز شده، در قواعد بینالمللی بازی مارپیچ نام دارد. اگر تهدید به تنش یا حتی به کارگیری زور، منجر به قواعد برآمده از مفهوم بازدارندگی میشد، در بازی مارپیچ، هر کنش و توسلی به زور، منجر به درنوردیدن سطح جدیدی از تنش در منطقه میشود. چرخهٔ مارپیچ تنش میتواند به شکل بیپایانی جریان پیدا کند، البته در نقطهای هم میتواند به جنگ بزرگ منطقهای منجر شود. بنابراین برخلاف الگوی گذشته، یعنی الگو بازدارندگی، در الگو مارپیچ، بازیگران دخیل در بحران وارد چرخههای پرهزینه و ناپایدار میشوند که هیچکدام نمیتوانند محیط راهبردی ایجادکنندهٔ ثبات را برای خودشان به وجود آورند.»
چگونه از مارپیچ تنش خارج شویم؟
خسروشاهین معتقد است که باید تمام ذینفعان منطقه در یک مجمع به گفتگو بپردازند تا بتوان به آتشبس دست یافت. او میگوید: «چون موتور متحرکهٔ مارپیچ، سوءادراکات بازیگران از یکدیگر است. یک بازیگر تصور میکند بازیگر مقابل به دنبال کنش تهاجمی و برهم زدن ترتیبات امنیتی است، بنابراین بر پایه این ادراک، خودش کنش تهاجمی انجام میدهد. استنباط بازیگر دوم این است که بازیگر اول، در تلاش برای تهدید منافع حیاتی است و دست به کنش تهاجمی خواهد زد. تجربه چند ماه اخیر بسیار مهم است و نشان میدهد که آمریکا در عصری که خودشان به نام «رهبری بدون هژمونی» از آن یاد میکنند، آمریکا از سیر تحولات بسیار عقب افتاده است. به دلیل این عقبافتادگی، آمریکا دنبال حرکت در مسیر رویدادهاست. تمام اقدامات آمریکا دریکسال اخیر، اقدامات واکنشی و فاقد ابتکارات جدید بوده است. از همین جهت خاورمیانه به این مرحله حساس رسیده است. تنها راهکار عبور از بحران این است که بازیگران ذینفع منطقه یک مجمع گفتگوهای منطقهای شکل دهند. اگر این مارپیچ به نقطهٔ خطرناک خود یعنی جنگ بزرگ منطقهای ختم شود، پیامدهای آن محدود به خاورمیانه نخواهد بود بلکه پیامدهای جهانی خواهد داشت.»
نقش مهم چین
این کارشناس روابط بینالملل معتقد است که بدون جلب نظر چینیها، نمیتوان به یک آتشبس در منطقه دست یافت: «به نظر نمیآید بدون نقش فعال چین، این امکان به وجود بیاید که بتوانیم از وضعیت مارپیچ خارج شویم. از لحاظ بحث انرژی، چینیها ذینفع منطقهاند و هرگونه بحران گسترده، بیش از آمریکا، به چین ضربه میزند. به همین دلیل حضور چین و یا بازیگری مانند روسیه، در این معادله تعیینکننده است. بازیگران منطقهای دیگری هم باید در این مجمع حضور داشته باشد تا یک تراژدی بزرگ شکل نگیرد.»
تضاد آمریکا و اسراییل
او معتقد است که راهکارهای آمریکا در منطقه با شکست مواجه شده و حالا منافع آمریکا و اسراییل نیز به تضاد برخورده است: «راهبرد اسراییل با راهبرد آمریکا در منطقه و سند امنیت ملیشان تناقض دارد. آنچه اسراییلیها تصور میکنند و غلط هم هست، تشدید تنش برای محدودسازی تنش است. در الگو مارپیچ شما هر اقدامی که برای تنش انجام دهید، به تنش بیشتر ختم میشود. بازیگران شاید تصور کنند که این اقدامات میتواند برایشان منجر به امنیت شود اما هر اقدامی که انجام میدهند، در راستای افزایش تنش است. آمریکا یک کلاناستراتژی دارد که رقابت با قدرتهای بزرگ است. در کانون این استراتژی، چین قرار دارد و از نظر سند امنیت ملی آمریکا، چینیها یک خطر بزرگاند و برای تغییر در نظام بینالملل، اراده و توانایی دارند. تمام تجهیزات و تأسیسات آمریکا برای رقابت با چین به کار گرفته شده و به همین دلیل هم آمریکا سیاستی را برای منطقه اتخاذ کرده بود که بازدارندگی از طریق تهدید و تنش معتبر در مرکز آن قرار داشت. در مقابل ابزار دیپلماسی هم برای کنترل آن به کار میگرفت که نیروی انسانی بیشتری را از خاورمیانه خارج کند و آن را در رقابت با چین به کار بگیرد. آمریکا در این استراتژی هم با شکست مواجه شده است. بازدارندگی آمریکا کار نمیکند و نمیتواند جلو بحران را بگیرد، در عین حال محدودسازی تنش هم رخ نمیدهد. آمریکا به تنهایی در آن مسیر قدم برمی دارد تا بتواند این بازدارندگی را احیا کند.»
احتمال شکست مذاکرات آتشبس
هادی خسروشاهین معتقد است که طبق تجربه یکسال اخیر، نمیتوان در پی مذاکرات اخیر آمریکا با ایران و کشورهای منطقه، به یک آتشبس دست یافت: «تجربه یکسال اخیر نشان میدهد که مذاکرات آمریکا با منطقه شکست میخورد و تلاشها برای برقراری آتشبس به نتیجه نمیرسد. آمریکاییها میخواستند پروژه تشکیل دولت فلسطین را در پی آتشبس ایجاد کنند تا عادیسازی روابط با عربستان هم شکل بگیرد. نه تنها آتشبس غزه برقرار نشد، بلکه در لبنان هم مذاکرات شکست خورد و سیدحسن نصرالله ترور شد. با توجه به این تجربه، بسیار بعید است که آمریکا بتواند مذاکراتی را با ایران و کشورهای دیگر به سوی آتشبس پیش ببرد. بدون ورود تمام بازیگران ذی نفع، امکان آتش بس نیست.»
منبع: رویداد 24
دیدگاه تان را بنویسید