کد خبر: 733138
تاریخ انتشار :

نشنال اینترست مطرح کرد

برنامه ترامپ برای جهان/ سیاست مرد جنجالی در خاورمیانه؛ آمریکا به سمت جنگ با ایران پیش میرود؟

سیاست خارجی ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری اش بی نظیر بوده و از مثبت ترین وجوه سیاست ورزی او به حساب می آید. او به معنی واقعی کلمه سیاست «اول آمریکا» (America First) را معنی کرد و اجرا نمود.

برنامه ترامپ برای جهان/ سیاست مرد جنجالی در خاورمیانه؛ آمریکا به سمت جنگ با ایران پیش میرود؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

در حالیکه تنها چند روز تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا فرصت باقی است، دو حزب اصلی آمریکا یعنی دموکرات ها و جمهوری خواهان با قدرت تمام در حال تبلیغ برای نامزد خود هستند. در این میان، جمهوری خواهان تلاش دارند تا با تمام توان از سیاست خارجی دونالد ترامپ دفاع کنند. این در حالی است که در سال 2016 و 2020، طرفداران ترامپ روی سیاست اقتصادی مرد جنجالی آمریکا تاکید داشتند.

ایوان سانکی (Evan Sankey)، معاون پژوهشی و مدیر ارشد مرکز تحقیقات علوم و امور بین‌الملل بلفر (Belfer) هاروارد، در مقاله ای که برای نشنال اینترست نوشته، سعی نموده سیاست خارجی دونالد ترامپ را تئوریزه کرده و آن را تبیین نماید. در زیر خلاصه ای از مقاله مفصل سانکی ترجمه و ارائه می گردد.

ترامپ و سیاست خارجی انقلابی اش/ دیپلماسی «اول آمریکا» چیست؟

سانکی در ابتدای مقاله خود تاکید دارد که سیاست خارجی ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری اش بی نظیر بوده و از مثبت ترین وجوه سیاست ورزی او به حساب می آید. او به معنی واقعی کلمه سیاست «اول آمریکا» (America First) را معنی کرد و اجرا نمود. عملکرد خوب او در پیشبرد سیاست اول آمریکا آنقدر زیاد بود که رقبای بالقوه اش در حزب جمهوری خواه نیز سعی کردند از روی دست او خوانده و این سیاست را در شعارهای انتخاباتی خود پیش بکشند. اما هیچ کدام از این جمهوری خواهان به سیاست «اول آمریکا» اعتقاد نداشته و اقتضائات آن را نمی دانستند. آنچه آنها به دنبالش بودند، نه سیاست «اول آمریکای» ترامپی بلکه سیاست جنگ طلبانه جرج بوش پسر بود. در واقع، سیاست «اول آمریکا» برای رقبای هم حزبی ترامپ بیشتر یک شعار (slogan) بود تا یک طرح (platform).

نویسنده مقاله نشنال اینترست در ادامه به جزئیات سیاست «اول آمریکای» ترامپ می پردازد. سانکی تاکید دارد که سیاست «اول آمریکا» به هیچ وجه ناقض رقابت جهانی نیست بلکه بنیادش بر همین تجارت جهانی و رقابت اقتصادی استوار است. با این حال، آنچه این سیاست را از سیاست سنتی آمریکا جدا می کند، تاکیدش بر اولویت های داخلی آمریکا است.

نویسنده در ادامه مقاله به نقد سیاست خارجی آمریکا می پردازد و می گوید که از زمان کارتر تا پیش از ترامپ، سیاست خارجی آمریکا مبتنی بوده بر دخالت در امور کشورها و مناطق دیگر و رها کردن اهداف و ظرفیت های داخلی. آمریکا همواره خود را در نقش امپریالیست جا می زده و سعی می کرده از «منابع» داخلی خود، خرج امور جهان کند تا کنترل دنیا از دستش خارج نشود. اما نباید از یاد برد که منابع داخلی آمریکا محدود است. وقتی منابع و ثروت آمریکا خرج متحدانش در خارج می شود و آورده ای هم برای آمریکا ندارد، ثروت داخلی آمریکا کم شده و کشور با مشکلات عدیده روبه رو می شود. این دقیقا نقض کننده سیاست «اول آمریکا» است. جمهوری خواهان باید بدانند که اقتضاء این سیاست این است که آمریکا به اندازه «خرجی» که برای متحدانش می کند، «دخل» داشته و درآمد کسب کند.

نویسنده نشنال اینترست سپس به اقتضائات این سیاست می پردازد. سانکی تاکید دارد که در یک سیاست خارجی درست و سنجیده، «مرز» به عنوان اولویت اصلی امنیت ملی تعریف می شود؛ اولویتی که نیازمند سیاست های بازدارنده جدید و تکمیل «دیوار» (در مرز مکزیک) است. به عبارت بهتر، عدم وجود رقابت ژئوپلیتیکی در قاره آمریکا برای امنیت ایالات متحده و آزادی عمل بین المللی حیاتی است و در واقع، رقابت ها و دشمنی های ژئوپولیتیک باید جای خود را به استقلال های سیاسی همراه با رقابت اقتصادی بدهند.

به گفته ایوان سانکی، سیاست خارجی آمریکا باید به «دکترین مونرو» بازگردد. این دکترین مربوط به جیمز مونرو، رئیس جمهور آمریکا در قرن 19 میلادی است. او مخالف دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته قاره آمریکا بود و همزمان، مخالف دخالت دولت ایالات متحده آمریکا در جنگ ‌های داخل اروپا و مستعمراتشان بود. این سیاست تا ابتدای قرن 20 ادامه یافت اما با دخالت آمریکا در جنگ جهانی اول، این سیاست نیز به پایان عمر خود رسید. نویسنده مقاله نشنال اینترست معتقد است این سیاست مورد اعتنای ترامپ است و باید بار دیگر به آن بازگشت. سانکی می گوید برداشت غالب آمریکایی ها از این سیاست اشتباه بوده است و ایالات متحده باید آن را به عنوان سیاست دفاعی و دیپلماتیک خود به ریشه هایش بازگرداند؛ نه اینکه مجوزی برای مداخله نظامی در دیگر کشورها باشد.

«اول آمریکا» و خاورمیانه/ شراکت رقیق به جای اتحاد و جنگ

نویسنده سپس به بررسی دیدگاه سیاست «اول آمریکا» در مورد جهان می پردازد. سانکی ابتدا به خاورمیانه می پردازد و می گوید، ایالات متحده دارای سه دسته منافع مهم، اما نه حیاتی، در خاورمیانه است:

الف. اطمینان از اینکه هیچ قدرت محلی یا خارجی بر منطقه تسلط نیابد.

ب. تثبیت جریان فروش و انتقال انرژی از منطقه به جهان

ج. جلوگیری از حملات تروریستی به آمریکایی ها

نویسنده می گوید این سه سیاست حداقلی، اقدامات کنونی دولت بایدن در خاورمیانه را بی معنی می کند. برای مثال، استقرار نیروی انسانی زیاد و پایگاه های زمینی آسیب پذیر آمریکا در عراق و سوریه بی معنی و بی جهت است و این پایگاه ها باید برچیده شوند.

همچنین، سیاست آمریکا در قبال ایران باید تغییر کند. اگرچه ایالات متحده منافعی دارد که با منافع ایران در تضاد است، اما این تضاد منافع نباید ما را به سمت جنگ با تهران پیش ببرد. برای ایجاد توازن و مقابله با ایران، باید به شبکه توانمندی از مشارکت‌ ها که توسط توافق‌نامه ابراهیم مستحکم شده است، تکیه کرد.

همچنین، دولت آمریکا نباید فراموش کند که اسرائیل و عربستان سعودی که بال های آمریکا در منطقه به حساب می آیند، صرفا شریک (partners) (اقتصادی) آمریکا به حساب می آیند نه متحد اصلی (allies) آن. آمریکا باید تا حد امکان از دخالت در امور منطقه خودداری کرده و به کشورها و دولت های منطقه آزادی عمل بدهد.

«اول آمریکا» و اوکراین و چین/ رها کردن زلنسکی و رقابت اقتصادی با پکن

نویسنده سپس به اوکراین می پردازد. او تاکید دارد که استراتژی دموکرات ها در قبال اوکراین اشتباه محض بوده است. بایدن در حال ارسال کمک های بی جهت به اوکراین و هزینه بیهوده برای زلنسکی است. آمریکا به جای دمیدن بر آتش جنگ اوکراین به دلیل مسائل ایدئولوژیک باید از طریق تقویت سیاست و دیپلماسی، به خاتمه جنگ کمک کند.

در مورد چین، نیز سانکی می گوید: «ظهور چین مهم ‌ترین مشکل استراتژیک آمریکاست، اما نه حل‌ناپذیر است و نه اضطراری. اگرچه چین یک رقیب اقتصادی و تکنولوژیک و یک تهدید جاسوسی قوی برای آمریکا است، اما آنقدرها هم توانایی سیاسی ندارد و حداقل، فعلا قادر به سلطه یا تسخیر آسیا نیست و با این هدف فاصله زیادی دارد.»

در پایان، نویسنده ضمن تشریح مجدد سیاست «اول آمریکا» می نویسد: «{باید به یاد داشت که} ایالات متحده آمریکا برای محافظت از حقوق طبیعی و رفاه مردم آمریکا به وجود آمده است. این دولت یک «نهاد امنیت بین‌المللی» نیست و با این رفتارها و سیاست ها خود را به خطر می ‌اندازد.»

منبع: خبر فوری

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها