کواکبیان: من و احمدی نژاد سه فرق اساسی داریم/ قبل از انتخابات کابینه را معرفی می کنم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه، دبیرکل حزب مردمسالاری، درباره نظر حزب مردمسالاری در قبال «اصلاحطلبان بدلی« یا «غضنفران جریان اصلاحات» که از سوی جبهه مشارکت و اصلاحطلبان تندرو به اصلاحطلبان حاضر در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری اطلاق شده گفت: ۳ نکته در اینباره قابل ذکر است، اول اینکه اصلاحطلبان از واژه تحریم استفاده نکردند و هیچ اصلاحطلبی را ندیدم که گفته باشد انتخابات تحریم است بلکه برخی گفتند ما شرکت نکرده یا نامزد معرفی نمیکنیم و این فرق میکند با اینکه رسماً بگویند مردم در انتخابات شرکت نکنند، نکته دوم این است که برخی احزاب اصلاحطلب توقیف شدند بنابراین توقع و انتظاری نیست که آنها کاندیدا معرفی کنند چرا که اول باید موانع قانونی رفع شود. نماینده مردم سمنان در مجلس هشتم ادامه داد: البته من موافق توقیف آنها نبودم و در مجلس هشتم نیز این را گفتم که اگر جرم این احزاب سیاسی است باید براساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی با حضور هیات منصفه سیاسی، به پرونده آنها رسیدگی شود اما چون اساساً جرم سیاسی تعریف نشده، بعدها برخی گفتند اینها جرایم امنیتی مرتکب شدند و بررسی این جرائم از قاعده اصل ۱۶۸ قانون اساسی خارج است. بنابراین اگر برخی جریانات اصلاحطلبان بخواهند نامزد در انتخابات یازدهم داشته باشند، فعلا منع قانونی دارند. همچنین من معتقد هستم که واژه اصلاحطلبان بدلی، ساخته و پرداخته جناح راست است چون آنها میخواهند اختلاف بیندازند و بگویند عدهای اصیل و عدهای بدلی هستند، اما واقعیت این است که چه نان و آبی در جریان اصلاحطلبی وجود دارد که برخی اصیل و برخی بدلی باشند. اهم سخنان کواکبیان با خانه ملت را در زیر بخوانید: عبدالله نوری نیز اصلاحطلب بدلی است *اگر چه ممکن است برخی از اصلاحطلبان که در زندان هستند چنین صحبتهایی میکنند، اما جریان راست به این اختلافات دامن میزند بنابراین من اصلا این واژه را قبول ندارم چرا که در حال حاضر جریان اصلاحات هیچکدام از قوا را در دست ندارند که عدهای بخواهند بدل آن تلقی شوند. در ثانی اگر مبنای اصلاحطلبی شروع کار از دوم خرداد ۷۶ باشد من جزء کسانی بودم که در سال ۷۶ در ستاد تهران «ستاد بهآفرین» فعالیت داشتم، و اگر مبنا مجلس باشد، من در مجلس ششم بهعنوان معاون دبیرکل حزب همبستگی فعالیت میکردم و همچنین اگر مبنا موضعگیری باشد، بنده در مجلس هشتم ۲۱ نطق داشتم که بالاترین نطق در ادوار مجلس است و در هر نطقی از اصلاحات و اصلاحطلبی حمایت کردم اما اگر مبنا این باشد که هر اصلاحطلبی که میخواهد در انتخابات شرکت کند، بدلی است الان بسیاری از اصلاحطلبان نامآشنا، همچون عبدالله نوری معتقد به حضور در انتخابات هستند نیز بدلی هستند که البته این اظهارات منطقی نیست. خروجی کار اصلاحطلبان در انتخابات 84 احمدی نژاد شد *من میخواهم بگویم اصل اصلاحطلب بدلی مبنا ندارد. البته در جایی گفتم اصلاحطلبان بدلی کسانی هستند که احمدینژاد را روی کار آوردند چرا که ما در سال ۸۴ به شدت تاکید کردیم که اصلاحطلبان با هم به وحدت برسند اما آقای معین، مهرعلیزاده، کروبی، هاشمی بدون وحدت با هم، نامزد انتخابات شدند و خروجی کار آنها انتخاب احمدینژاد شد. کرباسچی موضعی هماهنگ با هاشمی میگیرد *درون حزب کارگزاران الان یک دست نیست یعنی آنچه آقای سید حسین مرعشی میاندیشد آقای کرباسچی نمیاندیشد، البته تصور من این است که کرباسچی و دوستان وی با هماهنگی آقای هاشمی موضعگیری میکنند اما برای اظهارنظر درباره این جریان باید جلو برویم تا ببینیم در آینده آنها به چه جمعبندی میرسند اما تصور من این است که اکثریت نیروهای حزب کارگزاران طرفدار حضور در انتخابات هستند. نباید برای حضور در انتخابات شرط گذاشت *من معتقدم نباید برای حضور در انتخابات شرط گذاشت اگر چه ما از ابتدا اعلام کردیم که یک شرط اساسی داریم و آن است که مُر قانون انتخابات دقیقا اجرا شود و اصلا بحث آزادی زندانیان مطرح نشد اگر چه صریحا گفتیم که شرط حضور نباید مطرح کرد. علاوه بر این خیلی از زندانیان سال ۸۸ چندی پیش مرخصی گرفتند که باید از قوه قضائیه تشکر کنیم و فکر نمیکنم تعداد زیادی از فعالان سیاسی در زندان داشته باشیم که اکثریت آنها هم به مرخصی میروند و شاید ۳ یا ۴ نفر نامدار و نام آشنا در بین آنها باشد. طرح دولت ملی اجرا شدنی نیست * طرح دولت وحدت ملی آقای هاشمی رفسنجانی اجرا شدنی نیست. طرح دولت وحدت ملی با موضوع کابینه ائتلافی دو بحث متفاوت است و من به شدت طرفدار بحث کابینه ائتلافی هستم و برای این مسئله مشغول نگارش برنامهایم چراکه معتقدیم برای اداره کشور باید از هر دو جریان در کابینه دولت آینده استفاده شود. من طرفدار کابینه ائتلاف ملی هستم * زمانی که دولت میرحسین موسوی در زمان جنگ اداره امور اجرایی را در دست داشت، آقای عسگراولادی وزیر بازرگانی، مرتضی نبوی وزیر مخابرات، ناطقنوری وزیر کشور بودند، به طوریکه برخی میگفتند اینها انجمن اسلامی دولت هستند. یک نقل قولی هم از حضرت امام (ره) شده بود که فرمودند سعی کنید همه جناح و جریانها در دولت حضور داشته باشند، بنابراین باید از همه افکار و سلایق استفاده کرد چرا که هدف حل مشکلات مردم است و بر این اساس من طرفدار کابینه ائتلاف ملی هستم و این کابینه ائتلافی هم قبل از انتخابات شکل نمیگیرد بلکه باید دید چه کسی پیروزی میشود و کاندیدای پیروز بیاید و از میان تمام نیروها کابینهیازدهم را انتخاب کند. مستقل میآیم * یکی از ایدههای من همین است که در کابینه آینده از هر دو جناح استفاده شود، اما طرح دولت وحدت ملی طرحی برای قبل از انتخابات است، به این معنی که شخصی مانند آقای ناطقنوری نامزد شود، برخی اصلاحطلبان و طیفهایی از اصولگرایان حمایت کنند و آقای هاشمی هم بین دو جریان بازیگردانی و پادرمیانی کند تا آنها در سطح ملی به وحدت برسند که به نظر من، خود این طرح دلسوزانه است اما عملیاتی نخواهد شد چون یعنی الان یک حزب اصولگرا را نمیتوان نام برد که بخواهد محکم از آقای ناطقنوری حمایت کند، البته ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. در ثانی زمانی اسم آقای ولایتی هم جزء طرح وحدت ملی مطرح شد اما یک حزب اصلاحطلب نیست که محکم بگوید از آقای ولایتی حمایت میکند، حتی آقای حسن روحانی، که ممکن است برای نمایندگی کردن طرح دولت وحدت ملی نامزد شود برخی اصلاحطلبان از او حمایت کردند اما از اصولگرایان تاکنون چیزی در این باره نشنیدم، چنان که خود ایشان هم گفتهاند من فعلا در حال بررسی فضا هستم و اگر بخواهم بیایم مستقل میآیم و نمیخواهم نامزد هیچ حزبی باشم. خاتمی نیامد من آمدم * من تا قبل از کنگره ۵ بهمن حزب مردمسالاری، برای حضور در انتخابات تکلیفی برای خود احساس نمیکردم و در کنگره هم ما ۵-۴ ساعت بحث کردیم که تقریبا جز خود بنده، بقیه با اجماع گفتند شما نامزد حزب مردمسالاری در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم هستید، چرا که استدلال میکردند، اصلاحطلبان فرصت را از دست دادهاند و زمانی تا انتخابات باقی نمانده است. علاوه بر این نیز تا قبل از این کنگره، ما سه مرحله داشتیم، اول گفتیم اگر آقای خاتمی بیاید از او حمایت میکنیم، وقتی ایشان نیامد، طرح مناسک را اجرا کردیم و در مرحله سوم نیز قرار شد که حزب تصمیمگیری کند که الان به مرحله سوم رسیدیم و حالا برگشت سخت شده است. برای انتخابات سه راهکار داریم * الان اصل حضور در انتخابات مسالهای که در میان اصلاحطلبان وجود دارد و اگر این مساله حل شود، اصلاحطلبان ممکن است به اجماع برسند. همچنین الان شرایط ۸۴ را نخواهیم داشت چراکه همه به این نتیجه رسیدهاند که باید ائتلاف، وحدت یا اجماع مبنا قرار گیرد بنابراین من در این زمینه سه راهکار دارم، راهکار اول این که احزاب اصلاحطلب دور هم جمع شوند و هیاتی بیطرف را برای نظرسنجی تعیین کنند و متعهد شوند که هر نامزدی که بیشترین مقبولیت را در سراسر کشور داشت، با او همکاری کنند البته با این شرط که هیات مورد نظر، مرضیالاطراف باشد و همه هیات نظرسنجی را قبول داشته باشند چون اگر این طور نباشد که دیگر اسمش نظرسنجی نیست، نظرسازی است. راهکار دوم اینکه هیات حکمیت شکل گیرد که شامل بزرگان اصلاحات باشد تا نامزدهای موجود را ارزیابی کرده و تصمیمگیری نهایی کند، راهکار سوم این است که اگر طرح مناسک به آن شکل اجرا نشود، حداقل ۳۵ حزب اصلاحطلب شامل دبیران کل جبهه اصلاحات و دبیران کل جبهه اصلاحطلبان با هم بنشینند و از میان ۵-۶ نفر یک نفر را به عنوان نامزد این جریان برگزینند، جبهه مردمسالاری آمادگی همکاری با سایر جریانات اصلاحات در قالب این سه راهکار را دارد. آرا من درانتخابات نهم مجلس 30 درصد افزایش داشت * قرار است که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بر مُرّ قانون تاکید شود، نکته حائز اهمیت اینکه این که تصمیمات ما در حزب مردمسالاری حزبی است نه شخصی، چنانکه حزب در انتخابات مجلس نهم لیست ۷۵ نفره داد و ۳۵ نفر رای آوردند یعنی از ۷۵ نفر ۳۵ نفر رای آوردند که تقریبا نسبت این دو ۵۰ درصد میشود؛ علاوه بر این بحث کلان کشوری با بحث منطقهای فرق میکند، مثلا آقای احمدینژاد در شورای شهر تهران رای نیاورد اما دو دوره رئیسجمهور شد، پس عدم ورودم به مجلس نهم نمیتواند استدلالی برای عدم نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری باشد، ضمن آنکه در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۳۰ درصد آرای من در قیاس با انتخابات مجلس هشتم افزایش یافت. باید به نظر شورای نگهبان احترام گذاشت * فکر نمی کنم تأیید صلاحیت نشوم اما تشخیص این مساله که فردی با این معیارهای یادشده فاصله دارد یا خیر، با شورای نگهبان است، البته شورای نگهبان نیز خود شاخصهای برای نامزدهای ریاست جمهوری مانند سن، مدرک تحصیلی و... تعیین نکرده است اما اگر این اتفاق بیافتد شورای مرکزی حزب مردمسالاری با عقل جمعی تصمیمگیری میکند. بر این اساس ما قطعا از رای شورای نگهبان تمکین میکنیم چرا که معتقدیم باید تابع قانون باشیم حتی در مجلس هفتم هم که رد صلاحیت شدم- اما برای مجلس هشتم تایید صلاحیت شدم و خودم هم نفهمیدم که در ۴ سال چه اتفاقاتی افتاد که در مجلس هفتم تایید نشدم اما در مجلس هشتم تایید شدم- به نظر شورای نگهبان احترام گذاشتم و در انتخابات ریاست جمهوری هم همینطور خواهد شد. من امتحان خود را در مجلس پس دادم *من ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ وقتی فهمیدیم که رقیب من با اختلاف ۴هزار رأی برنده شد، نصف شب به سمت تهران حرکت کردم حال آنکه برخی میگفتند اعتراض کنم، اما با آنها مخالفت کردم. من امتحان خود را در مجلس پس دادم و چنین نبود که بخواهم قواعد بازی را بر هم بزنم، با اینکه دهها دلیل داشتم اما چون اساسا روحیه من این نیست که به خاطر قدرت، درگیر شوم، هر چه شورای نگهبان تایید میکند، میپذیرم حتی در ملاقات با مهندس میرحسین موسوی، نکتهای که به ایشان گفتم این بود که شما با همین شورای نگهبان تایید شدید و باید با همین شورای نگهبان قواعد انتخابات را پیش ببرید، البته ایشان نکتهای گفت که برخی از اعضای شورای نگهبان در برخی ستادهای انتخاباتی فعالیت کردند، من پاسخ دادم که قانون منع نکرده اعضای شورای نگهبان بتواند از نامزدی حمایت کند اما معتقدم اخلاق انتخاباتی اقتضاء میکند که آقایان در وقت انتخابات از نامزدی، به صورت تابلودار حمایت نکنند. مثلا در یک میتینگ سیاسی زمانی که آقای احمدینژاد به مصلی نرسیده بود، آقای الهام که در آن زمان عضو شورای نگهبان بود به جای احمدینژاد در میتینگ انتخاباتی سخنرانی کرد که ما میگوییم این کار نباید میشد. برخی به راحتی از قدرت دست نمیکشند * نکتهای که قابل ذکر است این است که هر نامزدی که برای انتخابات میآید برای شکست نمیآید بلکه برای پیروزی میآید مگر اینکه هدف خاصی داشته باشد، من فکر میکنم که ایشان میخواهد بگوید شرایط به گونهای است که برخی به راحتی دست از قدرت نمیکشند تا آن را واگذار کنند که این حرف درستی است، مساله مهم این است که الان باید با نگاه اصلاحطلبان ۸۸ به انتخابات نگاه کرد یا انتخابات ۹۲؟ البته ماندن در سال ۸۸ ما را به جایی نمیرساند و باید به فکر گفتمان جدید باشیم و گفتمان ۸۸ را فعلا به فراموشی بسپاریم و باید گفتمان جدیدی از اصلاحطلبان را در انتخابات سال ۹۲ ارائه دهیم. نگفتم خاتمی مخالف نامزد شدنم در انتخابات ریاستجمهوری است *اعتقاد این است که اصلاحطلبی را نباید فقط به احزاب تهران محدود کرد بلکه تشخیص اصلاحطلبی را باید به مردم واگذار کرد چرا که مردم سوابق را میبینند، بنده در دولت اصلاحات حضور نداشتم و حتی انتقاد هم داشتم اما عملکرد ۴ ساله من در مجلس پارامتری است که آیا کواکبیان در مرز اصلاحطلبی قرار دارد یا در خط دیگری حرکت میکند، بنابراین تشخیص اینکه چه کسی اصلاحطلبتر و چه کسی اصلاح طلبتر نیست را باید به مردم واگذار کرد. من معتقدم اصلاحات یعنی به سامان کردن امور نابسامانی که در کشور وجود دارد و مردم تشخیص میدهند که چه کسی میتواند این کار را انجام دهد و چه کسی نمیتواند، اگر بنده ادعا کنم که اصلاحطلب هستم اما عمل من غیراصلاحطلبی باشد، مردم کاملا درک میکنند. *نگفتم خاتمی مخالف نامزد شدنم در انتخابات ریاستجمهوری است خاتمی مصلحت ندانست در کنگره مردم سالاری شرکت کند * اینکه آقای خاتمی در کنگره شرکت نکردند شاید شرایط را به مصلحت ندانستند چنانکه در کنگرههای قبلی یا شرکت کردند یا پیام فرستادند، همچنین در راهکارهایی که ارائه دادم، در تشکیل هیات حکمیت برای تعیین نامزد جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری قطعا یکی از افراد این هیات آقای خاتمی است. خاتمی که فعلا از کسی حمایت نکرده و اتفاقا یکی از بحثهای من این است که اگر آقای خاتمی خود نمیآیند حداقل فعال شوند تا وحدتی ایجاد کنند. من و احمدی نژاد سه فرق اساسی داریم *من و احمدینژاد سه فرق اساسی با هم داریم البته هم استانی بودن وجه اشتراک ماست، اما روحیه مشورت پذیری و جمعی کار کردن در احمدینژاد وجود ندارد حال آنکه من معتقد به کار حزبی و جمعی هستم برگزاری ۱۱ کنگره سر موعد، ارتباط فعال با همه استانها، اعضای شورای مرکزی، دفتر سیاسی، شاخهها و کمیتهها جز با روحیه کار جمعی امکانپذیر نمیشود اما آقای احمدی نژاد بیشتر فردی عمل میکند، اگر روحیه جمعی و مشورت پذیری داشت تصمیماتش عقلاییتر و مطلوبتر بود. دومین نقطه تمایز این است که تحصیلات آقای احمدینژاد دکتری ترافیک و حمل و نقل اما من علوم انسانی خواندم که این بر خروجی و برون داد تصمیمات تأثیرگذار است. نکته سوم اینکه آقای احمدی نژاد اگر چیزی برایش محرز شود بدون هیچ انعطاف در تصمیمگیری قطعا اجرا میکند، این در حالی است که کار اجرایی نیازمند انعطاف است و در قرآن هم آمده است که باید با دیگران مشورت کرد. نکته چهارم آنکه در گفتگوهای دولت و مجلس، احمدی نژاد اعتقاد دارد که در مقام اجرایی می تواند قانون را تفسیر کند که این حرف از اصل درست نیست چرا که قانونگذار مجلس است و مجری باید آن را اجرا کند این قانونپذیر نبودن احمدینژاد هم برخاسته از عدم انعطاف ایشان است. قبل از انتخابات کابینه را معرفی می کنم *در حال حاضر ۵ کمیته در حزب مردمسالاری تعریف شده است که عبارتند از کمیته فرهنگی ـ اجتماعی، کمیته سیاسی، کمیته اقتصادی، کمیته روابط بین الملل و سیاست خارجی و کمیته تحولات اداری که هر کدام چندین زیر مجموعه و کارگروه دارند و شورای سیاستگذاری برای هماهنگی کمیتهها شکل گرفته تا شعارهای انتخاباتی، منابع مالی، مسئولان ستاد انتخاباتی در مرکز و شهرستان ها، برنامه های انتخاباتی و برنامه برای اداره کشور و قوه مجریه را طراحی و تدوین کند که الان چیزی در این زمینه نمیتوانم بگویم فقط این نکته را یادآور میشوم که ما دو برنامه داریم یک برنامه تا انتخابات است و دیگری پس از انتخابات. در برنامه تا انتخابات، محورهایی داریم که یکی از آن این است که تا روز انتخابات با موافقت افراد یک سوم اعضای کابینه را معرفی کنیم که البته به معنای این نیست که این افراد وزیر هستند، بلکه فقط می خواهیم، الگوها را مشخص کنیم. فارغ از این مسئله مباحث اقتصادی در کمیته اقتصادی بحث می شود، نظر من این است که بحث هدفمندی یارانه باید اجرا شود اما قطعاً باید با تحمل مردم و فشاری که به اقشار پایین جامعه میآید متناسب باشد. وعده افزایش یارانه ها را نخواهم داد *پرداخت نقدی یارانهها بدون شک قطع نخواهد شد ولی ۴ یا ۵ برابر هم نمیشود. همین وضعیت ادامه پیدا می کند اما باید به جایی برسیم که آزادسازی قیمت ها به صورت واقعی خود را نشان دهد چرا که من معتقدم اگر مردم با هزار تومان ۵ کالا بخرند بهتر از این است که تا با پنجاه هزار تومان نتوانند سه کالا خریداری کنند، در واقع افزایش قدرت خرید مردم خیلی مهم است علاوه بر این مهمترین مسأله در بحث هدفمندی یارانهها این است که به تولید ضربه خورده است و باید کلی کار انجام دهیم که آن را به نقطه اول برگردانیم. وعده افزایش یارانه ها را نخواهم داد اما وعده می دهم که قطعاً قدرت خرید مردم خیلی بهتر از وضعیت کنونی شود. نباید افراطیون میدان دار شوند *قطعا باید در تنظیم کابینه رویکرد تعاملی پیش گرفت، به طور مثال در بحث رأی اعتماد به وزیر ورزش، آقای سجادیان معرفی شد و من برخلاف همه با سجادیان موافق بودم چرا که وی را حرفه ای و متخصص میدانستم، که البته ایشان۸۰-۷۰ رأی موافق بیشتر نیاورد اما نمایندگان به نحوه برخورد احمدی نژاد در معرفی وزیر ورزش اعتراض داشتند بنابراین باید حتماً مجلس را قبل از انتخاب وزرا محل مشورت قرار داد و اگر کسانی که تند و مخالف منش مجلس هستند، معرفی نکرد که اگر خلاف این کار انجام شود تازه اول تقابل قوا است من معتقدم نه افراطیون اصولگرا و نه اصلاح طلب نباید میدان دار شوند بلکه باید با آنها صحبت شود تا تعدیل شوند، واقعیت این است که با تعامل کشور داری بهتر انجام می شود.
دیدگاه تان را بنویسید