مونا فرجاد: اسم خودم را زیاد سرچ می کنم!+عکس
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
اگر بخواهید فیلم زندگی یک نفر را بسازید، فیلم چه کسی را می سازید؟ دوست داشتم زندگی «بی نظیر بوتو» را بسازم، چون خیلی زن جسوری بود. او را دوست دارم. باید به شما و یک نفر دیگر برای مدت طولانی دستبند بزنند. دوست دارید آن یک نفر، چه کسی باشد؟ مارال خواهرم است. چون همیشه از بودن در کنارش لذت می برم. به دردنخورترین اختراع بشر چه چیزی بوده است؟ چرا؟ تلفن همراه. از وقتی آمده هم با خودش کلی دردسر آورده و هم دردسرها صدبرابر بیشتر شده است. در زندگی، شادی بعد از گلتان چه شکلی است؟ شبیه شادی بعد از گل کدام فوتبالیست است؟ خب مانند لحظه ای که استقلال در بازی ای گل می خورد، شادی می کنم. وقتی استقلال در یک بازی گل می خورد، خیلی زیاد ذوق می کنم و خوشحال می شوم و ممتد داد می زنم گـــــــــل. آخرین باری که بهت زده شدید، کی بوده؟ چه اتفاقی افتاده؟ همین هفته پیش به شدت بهت زده شدم. خیلی الکی تصادف بدی کردم که باورکردنی نبود و بسیار مرا شگفت زده کرد. بعد از تصادف وقتی از ماشین پیاده شدم از دیدن شدت خسارت احساس می کردم سرم سوت می کشد، خیلی وحشتناک بود، واقعا فکرش را نمی کردم. اگر مجبور باشید بین یک اورانگوتان، ایگوانا، اسب آبی و زرافه یکی را به عنوان حیوان خانگی یک هفته نگهدارید، کدام را انتخاب می کنید؟ مسلما از بچه زرافه نگهداری می کنم. به نظرم بچه زرافه ها واقعا خیلی بامزه، زیبا و با چشمان درشت هستند. برای همین زرافه را ترجیح می دهم و دوست دارم از آن نگهداری کنم، چون از سه تای دیگر می ترسم. دوست دارید جای کدام کاراکتر داستان/ فیلم های عاشقانه باشید؟ یا دوست دارید کدام فیلم را دونفره ببینید؟ نقش اسکارلت در فیلم بربادرفته. مونا فرجاد: خیلی خودم را سرچ می کنم آیا خوابی می بینید که چندین بار تکرار شده باشد؟ چه خوابی؟ (یا تلخ ترین و شیرین ترین خوابی که تاحالا دیده اید چه خوابی بوده؟) بله هست. من از بچگی از گربه می ترسیدم و وحشت داشتم. همیشه کابوس می دیدم که گربه ها به من حمله کرده اند. تا به حال اسم تان را در گوگل سرچ کرده اید؟ هر چند وقت یکبار این کار را می کنید؟ بله، خیلی این کار را می کنم. دقیقش را نمی دانم شاید ماهی یکی دو بار سرچ کنم. اگر الان بفهمید سرطان دارید، چه حسی پیدا می کنید؟ اولین کاری که انجام می دهید چیست؟ چرا؟ خیلی غصه می خورم. خیلی بیشتر ناراحت می شم که چرا آن قدر حرص چیزهایی را خوردم که در آن موقع و در آن شرایط دیگر ارزش ندارند. سعی می کنم ببخشم و کینه را از دلم دور کنم. آدم ها را ببخشم و ازشون بخواهم که اگه می تونن منو ببخشن. بعد هم برای سلامتی همه کسانی که ممکن است از آنها ناراحت باشم دعا کنم و ایمان داشته باشم معجزه اتفاق می افته و تمام تلاشم را می کنم تا از ثانیه های زندگی ام لذت ببرم. وقتی به مرگ و مردن فکر می کنید، از دست دادن چه چیزی/ کسی از همه بیشتر ناراحتتان می کند؟ چرا؟ اول از همه باید بگویم دور از جانشان. مرگ اعضای خانواده خیلی دردناک است. خیلی زیاد حسرت می خورم چون از نبودن و عشقشون محروم شدم و خب وقتی نباشند خیلی سخت خواهدبود تا این را بپذیرم. ناراحت می شم از اینکه به اندازه کافی خدمت بهشون نکردم و همیشه غصه می خورم. اگر فردا دنیا تمام شود، چه کار انجام نداده ای دارید؟ اگر فردا دنیا تموم بشه بهتره، چون همه با هم می میریم. این طوری دیگه غصه نبودن دیگری رو نمی خوریم و این خیلی بهتر است. به نظر شما آخرش چی می شه؟! آخرش تمام می شود، مثل همه چیزهای دیگر که عمری دارند و تمام می شوند. فقط آثارش باقی می ماند، اثر خوبی ها و بدی هامون.
دیدگاه تان را بنویسید