موسویخوئینیها بود که گفت «خس و خاشاک!»
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
از طرفي هم به خودشان ميگويند طيف احمدينژاد که ديگر نميتواند بر مسند قدرت باشد پس از هر طريقي بايد خودمان را مطرح کنيم و داد بزنيم که ما هستيم! مثلا يکي از اين احمدينژاديها که نامش عبدالرضا داوري است و در دولت احمدينژاد هم نقش تاثيرگذاري نداشت حالا به آيتا... موسويخوئينيها نامه مينويسد و به نام انتقاد از او، اصلاحطلبان را تخريب ميکند. داوري متولد فروردين 92 است اما در اين نامه به موضوعاتي اشاره کرده که به نظر ميرسد تنها شنيده؛ آن هم از زبان مخالفان اعتدال و اصلاحات!
آمار دروغ نميگويد
داوري در ابــتـــداي نـــامهاش بـــا اشاره به نامه موسويخوئينيها آورده است: «چنين آغازيدهايد: از كدام تصميم، كشور به چنين وضع آشفتهاي رسيده است و فقر و تنگدستي به اندازهاي شده كه توان تدبير معيشت را از خانوادهها و سرپرستانشان ربوده است و وادارشان كرده كه گاهي تن به هر كاري بدهند تا بتوانند به زندگي آكنده از حسرت و اندوه و ناداري خود ادامه دهند. و در پايان هم، همفكرانتان را فراخواندهايد تا در انتخابات پيش رو، چونان قطبي اصلاحگر بسيج شوند و طرحي نو دراندازند.» داوري در ادامه چنين به اتهامزني پرداخته است: «اين رنجنامه را در هنگامهاي مينويسم كه فشار حداكثري دولت آمريكا و تدبير حداقلي دولت موردحمايت جنابعالي و يارانتان، چونان دولبه قيچي، نفس هموطنانم را بريده است و پنجه سرطاني آنان كه انقلاب بزرگ مردم را به برهوت اشرافيت سياسي/اقتصادي كشاندند، ميهنم را به احتضار برده است. نيك كه مينگرم، اين قيچي ضدايراني كه امروز شاهرگ حيات ايران را هدف گرفته، چهل سال است در كارگاه شما و دوستانتان تيز ميشود؛ كه هم رفتار آمريكا را بهانه، رفتار شماست و هم دولتي كه به نام تدبير و اميد بر اين كشور حاكم شد، برونداد پروژه و حمايت سيستماتيك شما و يارانتان.» در پاسخ به ادعاي داوري لازم است يادآوري شود: «طبق آمارهاي رسمي مرکز آمار ايران در ابتداي شروع کار دولت محمود احمدينژاد در سال 84 جمعيت شاغل کشور20ميليون و 618هزار و 579 نفر بوده که در پايان سال 91 اين عدد به 21ميليون و 160هزار و 887 نفر رسيده است و اين آمار نشان ميدهد در طول اين حدود 8 سال تنها 542هزار و 308 نفر به جمعيت شاغلان کشور افزوده شده است.» يا اينکه «دولت احمدينژاد در حالي حساب ذخيره ارزي را تحويل گرفت که منابع قابلتوجهي موجودي در اين حساب بود. احمدينژاد در اولين روزهاي حضورش بخشي از منابع اين حساب را صرف ايجاد صندوق مهر امام رضا(ع) کرد و بخشي را نيز بهعنوان منابع در اختيار طرح معروف کوچک و زودبازده قرار داد، طرحي که در نهايت با بيش از 80 درصد انحراف به شکست منجر شد.»
مطالعه قبل نامه لازم بود!
بهتر بود آقاي داوري پيش از نامه نوشتن کمي مطالعه و مشاهده ميکرد که احمدينژاد تير سال گذشته گفتوگو با نيويورکتايمز تاکيد کرده بود: «ايران و آمريکا بايد بهصورت مستقيم با يکديگر گفتوگو کرده و اختلافات 40ساله خود را که از ماجراي بحران تسخير سفارت آمريکا در تهران آغاز شده و حالا به مسائل و مشکلات بر سر سياستهاي منطقهاي و ديگر اختلافات رسيده را حل و فصل کنند.» اين اظهارات يعني بياعتنايي به تصميمات مقام ارشد کشور و ادعاهايي که برخي معتقدند اگر اجرائي بود، او بايد در زماني که رئيسجمهور بود آن را محقق ميکرد، نه اکنون که ميخواهد از آب گلآلود ماهي بگيرد. داوري بهخوبي ميداند دليل فشارهاي معيشتي به مردم در اين برهه چيست اما بههرحال نفعي در بيان حقيقت ندارد و در آستانه انتخابات تنها يک بازيگر تخريب اصلاحطلبان است و بس. بخش ديگر نامه داوري هم قابل تامل است، مشخص است او اطلاعات دقيقي درباره زماني ندارد که موسويخوئينيها داراي سمت بود. مشاور احمدينژاد نوشته است: «از آزادي سخن ميگوييد اما يادتان نيست كه چگونه آزادي سبك زندگي در ايران پساانقلاب را نابود كرديد و زنان ميهنم كه نميخواستند پوشششان، با سليقه و اجبار شما طراز شود را «خس و خاشاك» ناميديد؟ يادتان رفته كه چگونه سالها، شما و مريدانتان به بهانه خط امام و اسلام ناب و انقلابيگري، در پوستين خلق افتاديد، ديپلماسي را به محاق برديد» عيان است که هدف از نوشتن اين سطور تحريک زنان و دختران و بدبين کردن آنها به اصلاحطلبان است و نکته قابل تامل استفاده از «خس و خاشاک» در نوشتار داوري است که نشان ميدهد جريان احمدينژاديها تا چه اندازه از ذکر اين کلمات از سوي مرادشان ناراحت هستند! فيلم بيان کردن اين عبارات از سوي احمدينژاد موجود است و داوري براي اثبات حقانيت خود فيلم يا سندي از ذکر اين کلمات از سوي موسويخوئينيها ارائه دهد تا همه بدانند نوشتار او از سر کينه و منفعتطلبي نيست !
ما نيستيم پس هيشکي نباشه
هدف اصلي داوري در سطور پاياني اين نامه هويدا ميشود که نوشته: «اين سطور قلمي شدند تا در تاريخ بماند، چگونه عاملان فلاكت ايرانيان كه جنگ و تحريم و حذف را بنياد كردند و با حمايتشان از دولتي بيتدبير، اميد ايرانيان را بر باد دادند، اينك در نقش «مصلح كل» به دنبال مهندسي صحنه سياست ايران برآمدند» ناراحتي تيم احمدينژاد از ردصلاحيت احتمالي کانديداهايشان آنها را وادار به تخريب اصلاحطلبان کرده است و اتهامزنيهاي بيپايان آنها معنايي جز حسرت بازگشت به قدرت ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید