مبینا سوری کیست | مبینا سوری چگونه کشته شد
بعد پدرشوهر مبینا در خانه پسرش مرد غریبه برهنه ای را دیده بود و او را با کتک از خانه بیرون کرده بود.وقتی از خانه بیرون شده بود باز از جوان های محل هم کتک خورده بود.همان جا گفته بود برای ارتباط با مبینا وارد خانه شده بود.
به گزارش سایت بازار بورس یک فرد از بستگان مبینا سوری در مورد اتفاقات قبل از قتل او گفت:«مدتی بود که در روستا زمزمه هایی از رابطه مبینا با خواستگار قبلی اش شنیده می شد.حتی عده ای می گفتند که مادر مبینا وقتی در سفر به تهران متوجه ارتباط رابطه دخترش با خواستگار قبلی شده او را به روستا آورده تا در خانه پدرشوهرش زندگی کند.اما این حرف ها علنی به گوش خانواده مبینا نرسیده بود چون اینجا چنین حرف هایی بین طایفه ها ممکن است منجر به اسلحه کشی شود.تا اینکه حدود یک هفته قبل از حادثه یک شب چند جوان روستا که پسرعموهای شوهر مبینا بودند،به پدرشوهر او گفته بودند که جوانی را در حال ورود به خانه مبینا دیده اند.در روستا اغلب جوان ها بیکارند و برای همین تا نیمه شب،بیرون از خانه با هم حرف می زنند.
بعد پدرشوهر مبینا در خانه پسرش مرد غریبه برهنه ای را دیده بود و او را با کتک از خانه بیرون کرده بود.وقتی از خانه بیرون شده بود باز از جوان های محل هم کتک خورده بود.همان جا گفته بود برای ارتباط با مبینا وارد خانه شده بود.
خانواده شوهر مبینا می گفتند آن شب شوهر مبینا حالت گیجی داشت و انگار به او قرص خواب خورانده بودند.اما فردای آن روز متوجه شده بود که گوشی آن جوان که خواستگار مبینا بود در خانه اش جا مانده و در گوشی عکس و فیلم های سیاه از زن خود دیده بود.همین باعث شد ریش سفیدان محل به خانواده پسر پیغام بفرستند که مدتی از روستا بروند اما آنها قبول نکردند.خانواده شوهر مبینا،او را به خانه پدری اش بردند.من شنیدم که مبینا تنها یک جمله گفته بود و آن هم این بود که گفت دیگر چیزی برایم مهم نیست و هر تصمیمی دوست دارید در مورد من بگیرید.»
جزئیات حادثه قتل مبینا سوری
این فرد در ادامه در مورد روز قتل مبینا گفت:«چند روز بعد، یک روز صبح زود تعدادی از اقوام مبینا به همراه شوهرش او را به کوه های اطراف روستا بردند و با روسری او را خفه کرده بودند.شنیدیم که مبینا موقع قتل به حدی پایش را زمین کشیده بود که پاشنه پایش زخم شده بود.بعد جسد را به باغ مادربزرگ مبینا آورده بودند و او را به درخت آویزان کرده بودند تا وانمود کنند مبینا به قتل رسیده است.اما وقتی پلیس بالای سر جسد مبینا آمده بود تشخیص داده بود که او به قتل رسیده است.همان موقع یکی از بستگان مبینا گفته بود مبینا را کشتیم.برای همین همه آنها را دستگیر کردند و چند روز بعد شوهر مبینا به قتل او اعتراف کرده بود.صحنه هایی که شوهر مبینا در گوشی خواستگار قبلی مبینا دید خیلی فجیع بود و لابد باعث شد فشار روانی زیادی به شوهر مبینا وارد شود.بعد از آن خواستگار قبلی مبینا بازداشت شد.مردم روستا از این حادثه خیلی ناراحت هستند و دلشان می خواهد خواستگار قبلی مبینا که عامل اصلی بروز این جنایت بود به سزای عمل خود برسد.»