انتقاد نیشدار قوچانی درباره نمایش پرچم چین بر برج آزادی
آخرین خبر/ روزنامه نگار اصلاح طلب به نمایش پرچم چین در میدان آزادی واکنش نشان داد.
محمد قوچانی در صفحه اینستاگرامش نوشته است:
انداختن سایه پرچم بیگانه ( چه فرقی میکند: آمریکا یا چین ) بر برج بلند " آزادی" ایران، بدتر از بدسلیقگی است.
در ماههای اخیر عدم رعایت پروتکلهای بین المللی در مسکو از سوی رییس جمهور روسیه به اندازه کافی غرور ملی ایرانیان در توهین به رییس دولت شان را جریحه دار کرده است و اقدام ناروای یکی از وزیران دولت در سفر به باکو بر آن زخم، نمک پاشیده است؛ چه هر دولتی در ایران بر سر کار باشد ( اصلاح طلب یا اصولگرا ) دولت این ملت است و ما هر اختلافی با آن داشته باشیم و به آن رای هم نداده باشیم توهین به ایران را روا نمی داریم؛ اما هر دم از این باغ بری می رسد و "از بیگانگان چه نالم که هر چه با ما کرد" این آشنا کرد.
از عهد باستان، ایران میان شرق دور و غرب ناشناخته، میان چین از یک سو و یونان و بعد روم باستان در دیگر سو "جهان میانه " بوده است. امیر کبیر و دکتر مصدق و مرحوم مدرس از این موقعیت جغرافیایی و تاریخی و تمدنی ( ژئوپلتیک ) راهبرد "موازنه عدمی" یا "موازنه منفی" را ساختند و گروهی از سیاستمداران چون سپه سالار و احمد قوام راهبرد موازنه مثبت را در پیش گرفتند. حتی پهلوی دوم هم با همه وابستگی آشکار به دولت امریکا با امتیاز دادن به شوروی و چین ادای استقلال را در می آورد.
اما ملت ما استقلال او از غرب ( انگلیس و امریکا ) را که در دو کودتای فرنگی "سوم اسفند" ( برآمدن پهلوی) و بیست و هشتم مرداد( نجات پهلوی ) نقض شده بود، باور نکرد. انقلاب اسلامی دو شعار محوری داشت: اول "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" که در سیاست داخلی از غلبه جمهوریت بر سلطنت و آزادی بر استبداد می گفت و دوم "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" که در سیاست خارجی احیای سیاست موازنه منفی بود.
راهبرد نه شرقی، نه غربی بر خلاف نظر آقای حسین شریعتمداری محدود به جنگ سرد نبود. این راهبرد از عمق تاریخ ایران بر می خیزد. از زمان کوروش و داریوش تا شاه اسماعیل و شاه عباس و در عهد جدید مدرس و مصدق و نیز امام خمینی بر همین روش بوده اند.
فراتر از این، امروز رابطه مستقل و عزت مندانه با دو کشور چین و روسیه که با تدبیر و تعقل و استقلال از غرب توسعه یافته اند هم مطلوب است به شرط آن که در توازن با اروپا و امریکا قرار بگیرد.
اما هرگونه یک جانبه گرایی در روابط خارجی چه شرقی و چه غربی به ضرر استراتژی ملی ایران است. راهبردی که سه هزار سال عمر دارد و نه فقط چهل سال. تاریخ را به پای سیاست قربانی نکنیم. دولتها می آیند و می روند؛ این ایران است که ( با همین راهبردهای تمدنی ) می ماند..