آذر منصوری در گفت و گو با نامه نیوز:
اصلاح طلبان تا اطلاع ثانوی دندان قدرت را بکشند
چنانکه فرصتی مثلا مشابه انتخابات ۹۴ هم فراهم شود، با توجه به تجربه ای که نوعا در این انتخابات حداقلی پشت سر گذاشتیم، طبعا تکرار آن راه رفته دوباره ما را به پس از انتخابات ۹۶ می رساند.
به گزارش نامه نیوز - سال 1400 سال مهمی در سیاست ایران بود. جدا از مسئله انتخابات، یک زن برای اولین بار دبیرکل یک حزب شد و آذر منصوری حالا یکی از سیاستمداران به شمار می رود. با او درباره وضعیت احزاب اصلاح طلب در سال 1400 گفت و گو کردیم:
سال 1400 شما سخنگوی جبهه اصلاح طلبان بودید. سخنگوی جریانی که اختلافات درونی آن زمان انتخابات به اوج رسید. فکر می کنید ادامه کار این احزاب در کنار هم همچنان ممکن است؟
جبهه اصلاحات به عنوان نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان با هدف ائتلاف انتخاباتی شکل گرفته است. در واقع در ادامه حرکت جمعی اصلاح طلبان در انتخابات که با همین هدف در دوره های گذشته شکل گرفته بود. سخنگویی این جبهه یکی از تجربیات سختی بود که من در طول دوران فعالیت سیاسی ام پشت سر گذاشته بودم. سختی کار از این جهت که این جبهه در نهایت نتوانست به یک تصمیم واحد در انتخابات برسد و اگر به فرض جبهه احزاب مخالف مصوبه را آزاد نمی گذاشت که از کاندیدای مد نظر خود حمایت کنند، در هر حال این اتفاق می افتاد و اساسا این تشکیلات از هم می پاشید. چنین تصمیمی گرفته شد که این نهاد اجماعی از هم نپاشد شاید بتوان پس ازآن انتخابات به تحلیل واحدی در مورد انتخابات رسید. اینکه تصور شود جبهه ای که نتوانسته در خصوص مهم ترین ماموریت و فلسفه تشکیل خود به اجماع برسد تا چه حد می تواند در تحولات دیگر کشور اثر گذار باشد هم موضوعی اختلافی است. در هر حال قالب جبهه حفظ شده تا گفتگو ها و هم اندیشی ها ادامه داشته باشد. اما روشن است که اگر ادامه این هم اندیشی ها نتواند این جبهه را دررمورد انتخابات به یک تحلیل واحد برساند، علی القاعده فلسفه ادامه فعالیت این جبهه هم زیر سوال خواهد رفت.
امسال کنگره چند حزب اصلاح طلب برگزار شد و در تمامی آنها شاهد تغییر زیادی بودیم. برداشت شما از این تغییرات در این احزاب و به خصوص حزب اتحاد ملت چیست؟
به نظرم این تغییرات اقتضای شرایط امروز ایران است. اگر صحبت از بازسازی و نوسازی تشکیلات در کنار بازسازی و نوسازی گفتمانی می شود، طبعا باید این ادعا در عمل نمود عینی داشته باشد. به خصوص لازم است برای جوانان و زنان عرصه را نسبت به قبل فراهم تر کرد. اما صرف این تغییر اسامی قطعا کفایت نمی کند، بلکه احزاب باید بتوانند با توجه به بنبستی که در سیاست ورزی انتخابات محور با آن مواجه شده اند، برای اصلاحات جامعه محور طرح و برنامه داشته باشند.
پیش از این در سال 88 هم احزاب اصلاح طلب با انسداد هایی مواجه شده بودند اما بعد از چند سال قدرتمند به عرصه بازگشتند. آیا این چشم انداز امروز هم وجود دارد؟
نه الزاما . چون فضای امروز با آن مقطع تفاوت های بسیاری دارد. حتی اگر چنین چشم اندازی هم وجود داشته باشد، تا وقتی مشارکت حداکثری از دستور کار گذاشته شود، اصلاح طلبان شانسی برای حضور مؤثر در ساختار قدرت سیاسی نخواهندد داشت. این تفاوت رویکرد را برخی از اصلاح طلبان نمی پذیرند. چنانکه فرصتی مثلا مشابه انتخابات ۹۴ هم فراهم شود، با توجه به تجربه ای که نوعا در این انتخابات حداقلی پشت سر گذاشتیم، طبعا تکرار آن راه رفته دوباره ما را به پس از انتخابات ۹۶ می رساند.بنابر این با توجه به این تجربه چنانکه فرصتی هم فراهم شود، باید از یک سو روی معنادار بودن رقابت در انتخابات اصرار داشت و از سوی دیگر به صرف داشتن کاندیدا و حضور در قدرت، نباید پای ها لیستی را امضا کرد.
تجربه دبیرکلی یکی از بزرگترین احزاب ایران در این چند ماه چطور بوده و چه چالش هایی را در مقابل داشتید؟
لازم است این نکته را بگویم که من هیچ برنامه و تصمیمی برای پذیرش این مسئولیت نداشتم. به رغم اصرار خیلی از دوستان من تا چند روز باقی مانده به کنگره همچنان اصرار داشتم دکتر شکوری راد یا دوستان دیگر دبیر کل باشند. اما امتناع من کارگر نیفتاد و در نهایت با توجه به پیشنهاد شورای مرکزی منتخب و رای مجمع عمومی پذیرفتم که مسئولیت دبیر کلی را قبول کنم. بیشترین دلیل امتناع من هم انتظاری بود که پیش بینی می کردم ایجاد شود و ما با توجه به شناختی که از فضای سیاسی کشور داشتم نتوانیم متناسب با این انتظارات کاری بکنیم. به خصوص که بعد از انتخابات ۱۴۰۰ یک فضای یاس و سرخوردگی هم در بین فعالان سیاسی شکل گرفته است. در طول این چهار ماه اما مجموعه حزب حداکثر همراهی و همکاری را با من داشته اند. و این خود یکی از نشانه های رشد جامعه سیاسی ایران است. حتما می دانید که تنها ۱۵ درصد اعضا حزب اتحاد را زنان تشکیل می دهند و باز هم وقتی با این ترکیب یک حزب زن بودن را مانعی برای پذیرش این مسئولیت نمی داند هم خودش نشانه این رشد و پویایی جامعه ایران است و اتفاقا نظام باید به این اتفاق به چشم یک فرصت نگاه کند. از روز اول این مسئولیت حملات از جانب طیف های تندرو شروع شده و همچنان هم ادامه دارد . از توهین و تحقیر گرفته تا نسبت های ناروا.مثلا دیدم سایت مشرق نوشته بود که منصوری یک زن خانه دار عامی از حاشیه شهر تهران است(نقل به مضون) یا ارتش سایبری ویدئویی که مربوط به یک خانم دیگری بود را با الفاظی زشت به من منتسب کرده بود و در کل کشور پخش کرده بودند.که من در نهایت مجبور شدم تکذیبیه منتشر کنم. یا مثلا جانشین اقای زاکانی در حزب متبوعشان مدام مصاحبه می کند و از غیر قانونی بودن دبیر کلی من حرف می زند و خط و نشان می کشد و رسانه های خاص هم برای او تشویقی می نویسند. در حالیکه خودشان می دانند که هیچ منع حقوقی وجود ندارد. در هر حال از قبل این رفتارها پیش بینی می شد و من وقتی این مسئولیت را پذیرفتم خود را برای این فشارها هم آماده کرده بودم.
امیدوارم بتوانم هم راه را برای مشارکت زنان ایران فراهم تر کنم و هم حزب هم در این مدت بتواند یک الگوی موفق از فعالیت حزبی را به کشور عرضه کند. این را هم لازم است بگویم که همراهی دکتر شکوری راد و مسئولیت قایم مقامی خیلی به من کمک کرد که آمادگی لازم را برای پذیرش این مسئولیت داشته باشم.
تداوم کار فعالیت حزبی، چه اثری در وضعیت کشور خواهد داشت؟
ما اصلاح طلبیم و هر قدر هم که بخواهند در مسیر اصلاحات سنگ اندازی کند، نباید ناامید بشویم. اصلاح طلبی در چنین فضایی معنا پیدا می کند و باید بتوانیم کاری کنیم که اتفاقا در این شرایط امکان اصلاحات را بر امتناع آن غلبه پیدا کند.
لازمه این کار این است که اصلاح طلبان تا اطلاع ثانوی دندان قدرت را بکشند و دور بیندازند. باید به جامعه برگشت و صدای مردم شد. قدرت واقعی اصلاح طلبان در همراهی مردم است. باید بتوانند این همراهی را از آن خود کنند و اعتماد از دست رفته را بازگردانند.