آلبرت بغزیان: کارد به استخوان مردم رسیده است
آن مسوول، مدیر و کارگزاری که از بیاثر بودن تحریمها سخن میگوید، باید بداند که دیگر کارد به استخوان مردم رسیده و چیزی برای از دست دادن ندارند. بنابراین اگر امروز فکری به حال معیشت این مردم شود، بهتر از فرداست...
آلبرت بغزیان، کارشناس مسائل اقتصادی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: بحث هایی طی روزها و هفتههای اخیر در خصوص تاخیر در احیای برجام به راه افتاده، یک بار دیگر موضوع آثار این تحریمها در بروز مشکلات اقتصادی و رفاهی جامعه را دامن زده است.
اساسا موضوع داشتن مناسبات تجاری مطلوب با جهان پیرامونی یکی از واقعیتهای دیرین اجتماعات بشری است. انسان هوشمند هزاران سال قبل به درستی دریافت که برای ادامه حیات خود به داشتن رابطه با سایر کشورهای جهان و داد و ستد نیاز دارد. بر این اساس ریشه بسیاری از نبردها و جنگهای باستانی و معاصر جهان را باید در نیازهای اقتصادی و تجاری آنها جستوجو کرد.
گفته میشود، دلیل لشکرکشی چنگیز به ایران، مشکلاتی بود که پادشاه وقت خوارزمشاهیان برای تجارت گروهی از تجار مغول ایجاد کرده بود. از سوی دیگر بسیاری از مورخین گوشزد میکنند اگر کشورهای متفق، مسیر اقتصادی و تجاری آلمان را پس از جنگ جهانی اول مسدود نمیکردند، شاید زمینه بروز جنگ جهانی دوم فراهم نمیشد. با یک چنین واقعیتهایی، نمیتوان درک کرد که چرا هنوز افراد و جریاناتی در کشورمان وجود دارند که از تداوم تحریمها استقبال میکنند و تاثیر مخرب تحریمها بر ساختارهای اقتصادی و معیشت خانوادهها را منکر میشوند. در حال حاضر 2گروه و 2نظر پیرامون تحریمها در اتمسفر عمومی کشور وجود دارند. گروهی معتقدند که تحریمها اثر منفی روی تولید، تجارت و اقتصاد داشته و رفع آن و احیای برجام میتواند به رفع مشکلات تولید، تامین قطعات مورد نیاز و بهبود وضعیت صادراتی، تامین ارز و... کمک شایان توجهی کند. مبتنی بر این فرضیه، بسیاری از تولیدکنندگان کشور، قیمت نهایی محصولات خود را به دلیل تحریمها بالا بردهاند. صنعت خودروسازی کشور، نمونه عینی یک چنین استدلالهایی است. خودروساز در تشریح بهانههای خود برای افزایش قیمت به افزایش نرخ ارز، مشکل تامین مواد اولیه، گرانی خدمات و... اشاره میکند و مبتنی بر این دلیل (یا بهانه) قیمت خودروی پراید از 50میلیون تومان به 200 میلیون تومان رسیده است. از سوی دیگر، خودروسازانی که وعده تولید بیش از 1.5میلیون خودرو در سال 97 را داده بودند...
بعد از خروج ترامپ از برجام، تولید خودرو را به یکسوم کاهش دادند. این کاهش تولید براساس منطق اقتصادی، نظام عرضه و تقاضا را مختل کرده و باز هم نرخ خودرو را افزایش میدهد. براساس این مدل فکری، تعویق در احیای برجام باعث التهابات بازارها و نزول شاخصهای اقتصادی شده و مشکلات عدیدهای برای تولید ایجاد میکند. چه کسی در این میان بیشترین خسارت را متحمل میشود؟ مصرفکننده و اقشار محروم و متوسط جامعه که قدرت خرید خود را از دست داده و داراییاش را بر باد رفته میبیند اما گروه دیگری نیز شامل مشاوران اقتصادی دولت و بانک مرکزی، اقتصادخواندههای نزدیک به دولت، وزرا و... هستند که میگویند تحریمها، تاثیری در بروز مشکلات نداشته (یا تاثیر بسیار اندکی داشته است) و دولت به راحتی توانسته تحریمها را دور بزند و کشتی اقتصاد را به سمت ثبات و رشد هدایت کند. این گروه از افراد این پالس را به افکار عمومی ارسال میکنند که «نگران نباشید، شهر در امن و امان است و مشکلی وجود ندارد.» من شخصا در دسته نخست قرار دارم و معتقدم که اثرات تحریمها در تولید، افزایش هزینه تولید و افزایش هزینه خانوارها بسیار کلیدی است. بهطور کلی از منظر علم ریاضی هر نوع محدودیت به بهینهسازی تابع هدف، لطمه وارد میسازد.
از منظر تجربی نیز اگر شما دست و پای یک انسان را ببندید، بعد از او بخواهید که بدود، امکانپذیر نیست. اینکه دست و پای اقتصاد با زنجیره محکم تحریمها بسته شود، بعد مسوولان ادعا کنند که این پیکره به بند کشیده شده، میتواند در مسابقات المپیک شرکت کند و در جایگاه قهرمانی بایستد، یک تصور غلط و جاهلانه است. بنابراین به عنوان یک اقتصاددان و فردی که دهههای متمادی در دانشگاه اقتصاد تدریس کردهام، خطاب به سیاستگذاران میگویم که برای تداوم تمدن ایرانی، تحقق رشد اقتصادی و بهبود قدرت خرید خانوادههای ایرانی باید زنجیره تحریمها پایان پذیرند. آن مسوول، مدیر و کارگزاری که از بیاثر بودن تحریمها سخن میگوید، باید بداند که دیگر کارد به استخوان مردم رسیده و چیزی برای از دست دادن ندارند. بنابراین اگر امروز فکری به حال معیشت این مردم شود، بهتر از فرداست...