دوراهی مسوولیت اجتماعی و منفعتطلبی
روزنامه «جهانصنعت» از برخورد دوگانه با کنشگری سیاسی و اجتماعی سلبریتیها گزارش میدهد
حکایت برخورد با سلبریتیها هم همان حکایت برخورد با برخی زنان دارای حجاب غیر کامل است. تا راهپیمایی باشد درها به رویشان باز میشود اما امان از روزی که منتقد باشند یا معترض و حتی مطالبهگر. سلبریتیها هم البته وضعیت بهتری ندارند. مثلا اگر پرویز پرستویی در آمریکا سینه سپر کند، «بادیگارد باغیرت» نامیده میشود اما اگر پیمان معادی در حاشیه جشنواره کن از مشکلات و دغدغههای معیشتی مردم بگوید، سلبریتی ناآگاه خوانده میشود و از خجالتش در میآیند!
مصیبت سلبریتیها اما به همینجا ختم نمیشود چون جامعه و افکار عمومی از آنها در قامت یک چهره شناختهشده که گاه و بیگاه تریبونی در اختیارشان قرار میگیرد، انتظار دارند. در پی چنین انتظاری است که وریا غفوری و علی دایی و علی کریمی محبوب میشوند و دیگران نامحبوب. در پی چنین انتظاری است که اگر اصغر فرهادی حرف جدی درباره اوضاع و احوال مردم ایران نزند، در شبکههای اجتماعی مورد نقد تند کاربران قرار میگیرد و اگر زهرا امیرابراهیمی که سالها قبل در نتیجه بیمهری همین مردم ناگزیر به ترک وطن شد، با آبادان و کل ایران همدردی میکند، مورد تمجید قرار میگیرد. اینجاست که هنرمند و ورزشکار و هر چهره سرشناس دیگری بر سر دوراهی میماند؛ دوراهی تعهد و بیتفاوتی. راه دوم قطعا سادهتر و هموارتر است و آرامش خاطر و شاید هم آینده تضمینشدهتری برایشان رقم خواهد زد. راه اول اما پرپیچ و خم است و سنگلاخی. سلبریتیای که مسیر اول را انتخاب کند، قطعا یک دوراهی دیگری هم پیشرو دارد. آنجا که میماند طرف مردم بایستد یا مجیزگوییکند. این بار نیز راه دوم چنانکه خیلیها تجربه کردند، منتهی به آیندهای درخشان است و بعضا با پست و مسوولیت هم همراه است. راه اول اما هزار مانع و سختی دارد. از ممنوعالکاری و منزوی شدن گرفته تا مورد هجمه و حمله سایبری قرار گرفتن. انتخاب بین این راهها اما نهتنها برای سلبریتیها، بلکه برای سیاسیون نیز سخت است. از این رو است که شاهدیم درباره لزوم ورود سلبریتیها به مسائل سیاسی و اجتماعی نظرات مختلفی وجود دارد. برخی، از مسوولیت اجتماعی و تعهد گفته و آنها را تشویق میکنند به کنشگری اجتماعی، برخی دیگر اما توصیه میکنند که به هنر و ورزش و حوزه تخصصی خود چسبیده و بدون اینکه برای خودشان دردسر درست کنند به کارشان ادامه دهند.
تعهد اجتماعی؛ آرمانی انقلابی
محمود صادقی فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین در گروه اول جای گرفته و ایرادی در ورود سلبریتیها به مسائل سیاسی و اجتماعی نمیبیند. او معتقد است که حواشی پیرامون این موضوع ناشی از برخورد جناحی با آن است. وی در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «ناگفته پیدا است که برخی انتظار دارند هنرمندان، ورزشکاران یا دیگرانی که در جامعه چهره شدهاند، بلندگوی آنها باشند و از این رو هر وقت که حرف متفاوتی میزنند، مورد ایراد قرار میگیرند، درحالی که اگر فرد مورد نظر اینها مثلا در جشنواره کن چند جمله در مدح آقایان گفته بود، هیچ اشکالی نمیدیدند و حتی آن را برجسته میکردند اما وقتی حرف از دغدغههای مردم زده میشود، مورد ایراد قرار میگیرند.»
وی تاکید کرد: «نگاه سیاسی و جناحی و باندی دلیل این برخوردها است.» این نماینده پیشین برخوردهای اخیر با پرویز پرستویی را مثال زد و گفت: «مورد جالبی بود که وقتی آقای پرستویی در آمریکا حرف خود را مقابل افرادی که منتقد بودند، زد خیلی مورد تمجید قرار گرفت اما وقتی برگشت و نامه به رهبری نوشت، بلافاصله توجه تبلیغاتی درباره او معکوس شد.»
صادقی درباره آثار این برخورد با سلبریتیها نیز گفت: «آقایان علاقه دارند که همه بلندگوی آنها باشند و اگر کسی از سر آگاهی و تعلقات خود حرف دیگری بزند، منکوب میشود. آثار این برخورد هم این است که اولا در سطح جامعه تعارضهایی ایجاد میشود، دوما شاید تا حدی موجب سکوت و خودسانسوری شود. به نظر من عارضه مهم این برخورد اما تشویق به بیانگیزگی و عدم تعهد در قبال مسائل جاری جامعه است. این درحالی است که یکی از ویژگیها و پیامهای اصلی انقلاب ما مسوولیت و تعهد همه در قبال جامعه بود.»
وی ادامه داد: «متاسفانه از نظر برخی این تعهد فقط در شرایطی مورد تحسین قرار میگیرد که در جهت تایید سیاستهایشان باشد. این رویکرد اما اساسا با جوهره انقلاب ما در تعارض است.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره اینکه آیا این نقد که سلبریتیها سواد و تخصص سیاسی ندارند، وارد است؟ گفت: «وقتی فردی مثل تتلو از اینها حمایت میکند، او را نماد سواد و تعهد میکنند. نمیخواهم به او هم اهانتی بشود اما این رویه نشاندهنده نگاه ابزاری است و قضیه تتلو تجلی این نگاه ابزاری بود. دیدیم که حتی فردی مثل آقای رسایی که یک روحانی است و دیگران به او بالیده و با او عکس یادگاری گرفتند اما اگر آن چهره معروف در جهت حمایت از آنها اقدام نکند، حتی فردی مثل شجریان که تجلی هنر اصیل ایرانی است مغذوب وارد میشوند.»
صادقی تاکید کرد: «به نظر من اصل آزادی با این ادعا که هنرمند نباید سیاسی باشد یا درکی از مسائل اجتماعی ندارد، آسیب میبیند. آنچه که مد نظر دوستان است این است که همه بلندگوهایی برای واگو کردن کلیشههای آنها باشند و اگر فراتر از آن کلیشهها فکر کنند، به بیفکری متهم میشوند.»
سکوت بهتر از حاشیهسازی
محمدعلی ابطحی فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو مجمع روحانیون مبارز از جمله کسانی است که باور دارد بهتر است سلبریتیها به مسائل سیاسی و اجتماعی ورود نکرده و اظهارنظر نکنند. او در گفتوگو با «جهانصنعت» دلیل این نگاه خود را توضیح داد و گفت: «به نظر من بهتر است که این افراد در هیچ جا و هیچ موضوعی ورود نکنند. موضعگیری درباره مسائل سیاسی و اجتماعی به دلیل داشتن یک موقعیت اجتماعی خاص سبب میشود که بعدا دچار تناقض شوند و این موضوع به هنر و ورزش هم آسیب خواهد زد.
مثلا در انتخابات قبلی ورود کرده و حمایت کردند اما بعد شروع به پس گرفتن رای خود کردند و این از جمله همین تناقضات است.»
وی درباره اینکه آیا این رویکرد منافاتی با مسوولیت اجتماعی سلبریتیها ندارد، گفت: «به نظر من مسوولیت اصلی آنها مراقبت از هنر و ورزش است نه سیاست یا مسائل اجتماعی. شاید این نظر من قدری رادیکال باشد اما معتقدم که سخن گفتن اینها درباره مسائل سیاسی مثل این است که یک سیاستمدار درباره لوکیشن یک فیلم نظر بدهد.»
رییس دفتر رییسجمهور در دولت اصلاحات در پاسخ به اینکه آیا در شرایط و مواقع حساس وظیفه افراد معروف همراهی و همدردی با مردم نیست؟ گفت: «با این مخالفتی ندارم. حرف من این است که مخالفت و درگیری با حاکمیت از سوی آنها درست نیست. اگرنه مثل هر شهروندی میتوانند نظر دهند یا توصیه کنند. اما اینکه مطالبهای مطرح کنند که در جریان آن طرف حاکمیت با آنها درگیر شود و بعد آن سلبریتی از موضع خود عقبنشینی کند یا نتیجه این شود که مردم از هنر آنها هم محروم شوند، درست نیست. این اتفاقاتی است که در این سالها رخ داده و بر این اساس معتقدم که این رویکرد، اتفاق خوبی نیست.»
ابطحی درباره اینکه آیا با مواضع سلبریتیها برخورد جناحی صورت میگیرد یا خیر؟ نیز گفت: «طبیعتا افراطیون هر دو جناح به خود حق میدهند که در قبال موضعگیری سلبریتیها حرف بزنند. مثلا وقتی آقای پرستویی آن مواضع را در آمریکا گرفت، او را از یک هنرمند به یک کنشگر سیاسی تبدیل کردند. در نقطه مقابل هم طور دیگری با او برخورد شد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: «در مجموع به نظرم ورود هنرمندان و… به این مسائل درست نیست. به خصوص در این جامعه جوزده که برخی فکر میکنند به خاطر مواضع سیاسی یک نفر حتی فیلم او را هم نباید دید. این فضا سبب میشود که ورود آنها به سیاست به حوزه تخصصی آنها آسیب بزند و جایگاهشان را بگیرد. اگر همه هنرمندان، ورزشکاران و مشاهیر غیرسیاسی اعلام کنند که در مسائل سیاسی اظهارنظر نمیکنیم، هیچ آسیبی به آنها نخواهد خورد.»
ابطحی تاکید کرد: «اظهارنظر هنرمندان و… درباره موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی با واکنشهایی همراه است که به افراط و تفریط کشیده میشود.
بنابراین معتقدم که هم خودشان کمتر آسیب ببینند و هم حواشی کمتری ایجاد شود چون آنها در تصمیمگیریهای سیاسی اثرگذار نیستند و طبیعتا پاسخگو هم نباید باشند لذا با این طور موضعگیریها فقط بار را از دوش دیگران کم میکنند.»
خودی و غیرخودی
حرف ابطحی با آنچه دیروز روزنامه «دولت» در حمله به پیمان معادی نوشته بود، فرق داشته و بیشتر جنبهای پیشگیرانه دارد.
او هنرمند را به کمسوادی و ندانستن مفاهیم سیاسی متهم نمیکند اما معتقد است که تمرکز آنها بر کار تخصصی خودشان سبب میشود که حواشی کمتر ایجاد شده و در نتیجه در حوزه تخصصی خود شانس بالندگی بیشتری داشته باشند. این رویکرد اما از نگاه صادقی و برخی دیگر منتهی است به بیتعهدی که با روح و آرمانهای انقلاب هم سازگار نیست. بگذریم از اینکه مسوولیت اجتماعی سلبریتیها در دنیا امری مورد تایید است و از همین رو شاهدیم که یک هنرمند سفیر صلح میشود، یا دیگری به فکر کودکان آفریقایی است و… . برخورد جناحی و گروهی با مواضع هنرمندان و تقسیم آنها به خودی و غیرخودی اما نتیجه خوبی ندارد. همانطور که اساسا تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی آسیبزاست و زیانبار.