کپیبرداری رئیسی از احمدینژاد/ پیام سفر رئیس جمهور ونزوئلا به ایران چه بود؟
قرن نو نوشت:حضور رئیس جمهور ونزوئلا در تهران بار دیگر سیاست دولت احمدینژاد مبنی بر سرمایهگذاری در حیاط خلوت امریکا را تداعی میکند. حال سؤال این است که آیا برنامههای ناتمام دولت نهم و دهم در دولت سیزدهم دنبال میشود؟
قرن نو نوشت: ۲۰ خرداد ماه نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا برای دومین بار در دوران ریاستجمهوری خود، به دعوت سیدابراهیم رئیسی برای انجام سفریو با همراهی یک هئیت بلندپایه سیاسی و اقتصادی وارد تهران شد.
نخستین سفر نیکلاس مادورو به ایران، در سال ۲۰۱۶ انجام گرفت که او در این سفر با مقام معظم رهبری نیز دیدار داشت.
در سفر مادورا به ایران، دو طرف سند جامع راهبردی ۲۰ ساله دو را امضا کردند که این سند همکاری زمینههای سیاسی فرهنگی، گردشگری، اقتصادی، نفتی و پتروشیمی را شامل میشود با این حال هنوز جزئیات این سند همکاری منتشر نشده و جزییات آن مشخص نیست.
نگاهی به روابط ایران و ونزوئلا
سفر مادورو به تهران، سرآغاز فصل جدیدی در همکاریهای نفتی ایران و ونزوئلاست. ایران و ونزوئلا از متحدان اصلی یکدیگر و هر دو عضو سازمان اوپک هستند. دو کشور که با شدیدترین تحریمهای ایالات متحده آمریکا روبرو هستند، در سالهای اخیر روابط خود در حوزه انرژی را ادامه داده و به تازگی برای گسترش همکاریهای دوجانبه قراردادهایی امضاء کردند.
اسناد شرکت دولتی پترولئوس دی ونزوئلا (پیدیویاسای) نشان میدهد که ونزوئلا واردات نفت خام سنگین ایران را برای تأمین پالایشگاههای داخلی خود بر اساس یک قرارداد تهاتری آغاز کرده است.
به نظر میرسد ونزوئلا توانسته از بحران انرژی که در پی جنگ اوکراین به وجود آمده به نفع خود تا حدودی استفاده کند در همین راستا صادرات نفت خود را افزایش داده و صادرات نفت به کشورهایی همچون ایتالیا و اسپانیا را آغاز کرده است.
تحلیلگران بر این باورند که سفر مادورو به ایران پیامهای مختلفی را به دنبال داشت که شاید مهمترین سیگنال آن به کشورهای غربی به ویژه امریکا، اتخاذ سیاست همگرایانه و شکست برنامه انزوای واشنگتن در برابر مخالفین خود است.
نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا پس از سفر به ایران در پیامی در حساب کاربری توئیتری نوشت: با ایران در شرایطی بهتر، آمادهتر و قویتر در راستای استمرار پیوند قوایمان به نفع توسعه مشترک به سال ۲۰۲۲ رسیدهایم و باایمان وامید وافر میگوییم که روزهای بهتری در انتظار دو کشور است. "
در سالهای اخیر بارها گزارشهایی درباره همکاریهای نفتی جمهوری اسلامی و ونزوئلا منتشر شده است و صاحبنظران سیاسی و اقتصادی بر این باورند که با مذاکرات صورتگرفته میان دولت آمریکا و ونزوئلا میتوان پیشبینی کرد که این کشور گزینه جایگزین نفت روسیه باشد. بسیاری بر این باورند که سفر رئیس جمهوری ونزوئلا به تهران و امضای قرارداد ۲۰ساله همکاری میان ایران و ونزوئلا، حکایت از بازگشت ایران به بازار جهانی نفت علی رغم فشارهای تحریمی امریکا دارد.
این تحلیل از آنجا نشات میگیرد که سفر رئیسجمهور ونزوئلا به ایران درست بعد از اینکه کشورش جواز فروش نفت به برخی شرکتهای اروپایی را پیدا کرده و با اصلاحات گسترده در مسیر رشد اقتصادی قرار گرفته صورت گرفت.
منابع غربی بر این باورند که این "دو غول نفتی"برای دور زدن تحریمها از هر امکانی استفاده میکنند، در این زمینه همکاریهای پنهان و آشکار فراوانی دارند.
گفته میشود ونزوئلا بر اساس پیمانهای دوستی و همکاری خود با ایران طی سالهای اخیر توانسته تا پالایشگاههای خود را با تجهیزات ایران بار دیگر نوسازی کند.
بازگشت به یک سیاست شکست خورده؟
اما در این میان بسیاری از صاحبنظران سیاسی بر این باورند که سیاست نگاه به امریکا جنوبی سیاستی شکست خورده و به نوعی آزموده را آزمودن است. هادی اعلمی فریمان تحلیلگر ارشد حوزه آمریکای لاتین در این باره گفت: طبق گفته آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده اگر مذاکرات دولت مادورو با جریان اپوزیسیون در مکزیک به نتیجه برسد امکان لغو بخشی از تحریمهای ونزوئلا وجود دارد. در چنین شرایطی قطعاً برای کاراکاس بهترین و عقلانیترین سناریو آن است که به سمت برقراری روابط با آمریکاییها برود.
وی افزود: حتی امضای اسناد همکاری جامع راهبردی با کشورها و ابرقدرتهایی مانند روسیه و چین در شرایط تحریمی کنونی برای ما خروجی ملموسی از نظر اقتصادی و تجاری در پی نداشته است، چه برسد به کشوری مانند ونزوئلا که در وضعیت به مراتب بدتر و بحرانیتری از ایران به سر میبرد؛ بنابراین امضای این دست اسناد نمیتواند از نظر اقتصادی و تجاری چندان جدی تلقی شود.
این کارشناس سیاسی تأکید کرد قدم گذاشتن دوباره در مسیری که یک بار آن را آزمودهایم یک خطا، آن هم از جنس خطای استراتژیک است.
رئیسی در ادامه سیاستهای دولت نهم و دهم
سفر رئیس جمهور ونزوئلا بار دیگر گویای این حقیقت بود که سیاستهای دولت احمدی نژاد در دولت سیزدهم دنبال میشود. این سفر تنها شباهت میان برنامههای این دو دولت نیست بلکه شواهد که نشان میدهد، رئیسی و کابینهاش بیشترین شباهت را به دولت احمدی نژاد دارند هرچند که دو طرف چندان تمایلی ندارد این شباهتها در ذهن مردم پایگاهی پیدا کند.
از روش و منش رئیس جمهور گرفته تا سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت سیزدهم یادآور سیاستهایهایی است که احمدی نژاد ۱۶ سال قبل به هنگام ریاست بر قوه مجریه دنبال میکرد. بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باورند که کابینه رئیسی یکی ازشبیهترین دولتها به دولت محمود احمدینژاد است و حتی حضور برخی وزرای دولت نهم و دهم در کابینه رئیسی باعث شده است تا برخی این دولت را شعبهای از همان دولت احمدینژاد بدانند. غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی در این باره گفته: ۵۷ درصد اعضای کابینه مهرههای احمدی نژاد و وفاداران به احمدی نژاد هستند. این افراد قبلاً امتحان خودشان را پس دادند. به کارگیری دوباره آنها یکی از پاشنه آشیلهای آقای رئیسی بود.
موضوع توزیع پول در میان مردم و اجرای سیاست هدفمندی یارانهها یکی از اقداماتی بود که برای اولین بار در دولت محمود احمدینژاد انجام شد و حالا به شکل دیگری در دولت رئیسی دنبال میشود.
ماجرای حذف ارز ترجیحی نیز یکی از مواردی است که دولت احمدی نژاد برا اجرایی شدن آن تأکید داشت.
تدوین بودجه ۱۴۰۱ نیز ادامه مسیر بودجهنویسی احمدی نژاد بود. همچنین حضور پررنگ مدیران بانکی و مالی احمدی نژاد در جلسات اقتصادی دولت نیز یادآور شباهتهای این دو دولت است.
نکتهی دیگری که بین احمدی نژاد و رئیسی بسیار شبیه است و حتی میتوان آن را علاقه مشترکشان نامید، حضور در کوچه و خیابانهای مملو از جمعیت و همینطور سفرهای استانی ست. رفتاری که احمدینژاد با اینکه هیچ سمت و قدرت اجرایی ندارد همچنان آن را انجام میدهد.
در این میان جالب آنجاست که علیرغم این شباهتها و حتی هشدارهایی مبنی بر «دولت ابراهیم رئیسی دولت سومِ احمدینژاد نشود.» خود احمدینژاد تمام تلاش خود به کار گرفته تا بگوید با ابراهیم رئیسی تفاوت بسیار دارد.
احمدینژاد در این سالهای دور از قدرت به واسطه مخالفتهایش با سیاستهای دولتی و حاکمیتی تلاش خود را برای تبدیل شدن به یک اپوزیسیون به کارگرفته تا از این طریق هواداران بیشتری را جذب کند و طبیعی است شباهتها با دولت رئیسی و قراردادن این دو در کنار هم میتواند به این چهره ساخته و پرداخته احمدینژاد لطمه بزند به ویژه آنکه سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم، فشار مضاعفی را بر مردم وارد و نارضایتیهایی را ایجاد کرده است.
همچنین اصولگرایان حامی رئیسی دقیقاً همانهایی هستند که پشت احمدی نژادایستادند و جالب است که باوجود سرخوردگی شدیدی که از جانب احمدی نژاد تجربه کردند بازهم همان شیوه را در حمایت و تعریف و تمجید از ابراهیم رئیسی پیش گرفتهاند.
اما از آنجایی که شرایط کشور بغرنج است طبیعتا مشاهده هر گونه رفتار، اقدام یا اظهار نظری با رنگ و بوی پوپولیستی و یا تصور بینتیجه بودن موجب آزردگی بیشتر افکار عمومی شده و افکار عمومی را نسبت به عملکرد دولت جدید حساستر میکند.
منبع: قرن نو