چرا ایران پیام آمادگی تولید سلاح هستهای داد؟ / پالسهای اتمی به غرب!
همزمان با سفر منطقهای بایدن، مقامات ایرانی از جمله کمال خرازی از احتمال رسیدن به بمب هستهای سخن گفتند. اما این سخنان چه معنایی دارد و چرا همزمان با این سفر چنین اظهاراتی بیان شده است. گزارش رویداد۲۴ را بخوانید تا پاسخ به این سوال را دریابید.
رویداد۲۴ نوشت: همزمان با پایان سفر منطقهای جو بایدن که ماموریت اصلی آن ایجاد اجماع بیشتر برای جلوگیری از نفوذ ایران و روسیه و چین در منطقه بود، تنشها در روابط ایران و اسرائیل نیز در حال اوج گرفتن است. این در حالی است که یکی از محورهای مذاکرات در اجلاس آمریکا و شرکای منطقهای آن -اعضا شورای همکاری خلیج فارس به علاوه مصر اردن و عراق- بحثهای مرتبط با دفاع متشرک منطقهای بوده است.
همزمان با سفر بایدن، مقامات ایرانی مسئله هستهای را به شکلی جدید باز کردند؛ از جمله کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی و محمدجواد لاریجانی دبیر سابق کمیسیون حقوق بشر قوه قضاییه که هر دو از «توان ایران برای تولید سلاح هستهای» سخن گفتند؛ اظهاراتی که در کنار اظهارات محمد مرندی مشاور عالی تیم مذاکرهکننده هستهای مبنی بر رقابت اصلی جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا معنا مییابد.
مرندی در مصاحبهاش تاکید میکرد که عربستان سعودی و اسرائیل ضعیفتر از آن هستند که بتوانند رقیب منطقهای جمهوری اسلامی ایران باشند. او تنها آمریکا را واجد «منابع لازم» برای رقابت با ایران در سطح منطقهای توصیف کرد.
این دیدگاه در کنار مصاحبه کمال خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات مبنی بر «توانایی تولید سلاح هستهای» توسط جمهوری اسلامی ایران نشان میداد که الگوهای مبتنی بر رقابت هستهای در روابط ایران و اسرائیل در حال پررنگ شدن است. حتی برخی اینگونه تحلیل میکردند که کشوری که میگوید توانایی ساخت سلاح هستهای را دارد، یعنی به آن دستیافته و منتظر رونمایی از آن است.
شاید باید پیام صحبتهای خرازی را از سه منظر بررسی کرد؛ از منظر نخست باید نشست اخیر جده و مذاکرات درباره تشکیل یک ساختار دفاعی مشترک منطقهای با مشارکت آمریکا و متحدان منطقهای مثل اسرائیل و مصر و اردن را تحلیل کرد. جهت دوم این پیام خود دولت بایدن است که با وجود شعارهای انتخاباتی، توانایی تصمیمگیری نهایی در رابطه با پرونده هستهای ایران را ندارد و طی این مدت ایران را در وضعیت عدم تعیین تکلیف قرار داده است. جهت سوم پیام مستقیم ایران به اسرائیل به عنوان مهمترین مخالف احیای توافق هستهای است؛ پیامی که احتمالا به منظور رفع بنبست هستهای با استفاده از راهبرد «افزایش مدیریت شده سطح تنشها» ارسال شده است.
همه این پیامها در حالی ارسال میشود که پس از سفر بایدن به منطقه، دومین سفر ژنرال کوریلا فرمانده سنتکام به اسرائیل برای بررسی آخرین وضعیت سیستم دفاع مشترک منطقهای نیز انجام شده است؛ گویی منطقه در آستانه تنشی عظیم قرار گرفته است؛ چنانچه همزمان «آویو کوخاوی» فرمانده ستاد مشترک ارتش اسرائیل از مسئولیت اخلاقی خود برای هدف قراردادن ساختارهای هستهای ایران توسط ارتش اسرائیل سخن میگفت.
در کنار این دو اتفاق، این هفته در جریان سفر بایدن به تلآویو، از توانمندیهای نظامی اسرائیل از جمله سیستمهای لیزری پدافندی رونمایی شد و در سمت مقابل نیز در ایران تسلیحات جدید از جمله ناودسته پهپادبر آخرین ساخته نیروی دریایی ارتش به نمیاش درآمد. با این وصف تمام نشانههای موجود حاکی بود که اتفاقاتی در حال رخ دادن است که در صورت عدم مهار، شعلههای آن میتواند تمام منطقه را در بر گیرد.
پیامهای بایدن در اسرائیل و نیز پیامهای مقامات جمهوری اسلامی ایران در پایان سفر بایدن را باید در یک راستا مبنی بر احتمال بالای شکست مذاکرات تحلیل کرد؛ به عبارت دیگر با وجود اینکه بایدن حاضر به دادن هیچگونه تعهدی مبنی بر شرکت در عملیات نظامی احتمالی اسرائیل علیه تاسیسات ایران نداده است، اما به صورت تلویحی آمادگی ایالات متحده برای شکست مذاکرات را نیز اعلام کرده است؛ این یعنی تصمیمی که در صورت وقوع، سطح تنشها را به سطح بیسابقهای تشدید خواهد کرد.
تمام این اتفاقات در حالی رخ خواهد داد که بر کسی پوشیده نیست که ایران در آستانه هستهای شدن است. البته این موضوع بسیار پیش از این، در خلال گزارشهای فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شده بود و چیز تازهای نیست و تازگی آن تنها به پیامهای خرازی بازمیگردد، بنابراین میتوان در نظر داشت که ساختار رقابتهای منطقهای ایران و اسرائیل در آینده در صورت ورود ایران به باشگاه کشورهای هستهای، به سمت رقابت مبتنی بر بازدارندگی دو جانبه هستهای میل خواهد کرد؛ یعنی دو کشوری با هم نمیجنگنند فقط به این دلیل که هر دوی آنها بمب هستهای دارند.
الگوی باز دارندگی هستهای میتواند ماشه رقابت هستهای را مخصوصا از جانب عربستان سعودی و ترکیه نیز بکشد. روندی که در صورت رخداد، دورنمای پیچیدهای از رقابتهای هستهای منطقهای را به نمایش خواهد گذاشت، به همین دلیل است که شاید تصمیم مقامات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر عمومی کردن توان هستهای خود را بتوان تلاشی برای فرار از بنبست مذاکرات دانست؛ بنبستی که توقف در آن، با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، پیامدهای سختی به همراه داشت.
به عبارت دیگر مقامات ایرانی تلاش دارند با افزایش سطح تنشها به صورت گام به گام و مدیریتشده، ایالات متحده را در وضعیت قبول یا رد وضعیت فعلی قرار دهند؛ یعنی دولت بایدن امتیازات مورد نظر را به تهران بدهد و توافق هستهای به سرانجام برسد تا در نهایت با حفظ ثبات منطقه و در نتیجه حفظ ثبات قیمتهای انرژی، دولت بایدن در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره، یک برگ برنده در دست داشته باشد.
در این میان گرچه راهبرد افزایش سطح تنش مدیریتشده از جانب جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای گذشته نتیجهای برای ایران نداشته اما ظاهرا در شرایط فعلی تنها راه پیش روی جمهوری اسلامی ایران به منظور تعیین تکلف وضعیت پرونده هستهای همین باشد که غرب را از داشتن سلاح هستهای بهراساند.
این احتمال وجود دارد که با برداشته شدن گامهای نهایی هستهای شدن ایران، اسرائیل نیز فعالتر از همیشه خواهد شد. البته در پی سفر بایدن به منطقه، اسرائیل عملا چراغ سبز عملیات مستقل علیه ایران را دریافت کرده است. این عملیات از قبل هم وجود داشت و اکنون تشدید هم خواهد شد؛ چنانچه ترور بسیاری از شخصیتهای هستهای ایران را در همین چهارچوب باید تحلیل کرد.
افزایش تنش نظامی در منطقه یعنی آغاز مشکلات برای کل کشورهای منطقه. به همین دلیل است که در شرایط کنونی ارسال پیامهای دیپلماتیک از یکسو، و افزایش روابط نظامی میان کشورهای عرب و اسرائیل به اوج خود رسیده است. برای درک بهتر ماجرا کافی است بدانید همزمان که وزیر خارجه عربستان از عدم تمایل کشورش برای ورود به اتحاد راهبردی با اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران میگوید و برخی پیامهای مسالمتآمیز صادر میکند، حریم هوایی این کشور به روی پروازهای اسرائیل باز میشود.