حضور در میدان و وفور عکسهای یادگاری/ نه به آن بی نمکی نه به این شوری
یکی دو سال قبل شاید دغدغه عمومی این بود که چرا رئیس جمهور در اتاق در بسته تصمیمات خود را اتخاذ میکند. چرا مسئولین به جای اینکه بین مردم باشند به صندلیشان چسبیده اند و تکان هم نمیخورند.
خبرفوری نوشت: آن موقع رئیس جمهور حتی برای افتتاح ابرپروژهها هم ترجیح میداد خیلی به خود زحمت ندهد و در اتاقی در نهاد ریاست جمهوری به وسیله ویدیو کنفرانس علی برکت الله بگوید.
شاید همین انفعال بیش از اندازه دولت قبل بود که با مردم و در مردم بودن در جامعه دوباره تبدیل به یک ارزش شد. همین بود که در انتخابات 1400 انتخاب مردم نسبت به 4 سال قبل 180 درجه متفاوت شد.
اما امروز وضعیت قدری متفاوت است. مسئولین در هر اتفاق مترقبه و غیر مترقبه به مدیریت از پشت میز اکتفا نمیکنند و در کوتاهترین زمان ممکن بر سر واقعه حضور مییابند.
با این حال امروز که یک سال از بازگشت حاکمیت به مردم میگذرد، برخی ایرادات در این رویکرد به وضوح نمایان شده است.
مشاهدات نشان میدهد یکی از عمدهترین ایراداتی که به چنین رویکردی وارد است این است که نسبت مسئولینی که در میدان حضور پیدا میکنند با حل آن مسئله میدانی مشخص نیست! به عبارت دیگر گاها مسئولینی که بر سر یک مسئله حضور میدانی پیدا میکنند هیچ مسئولیتی نسبت به حل آن مسئله ندارند و حضور ایشان عملا بی فایده به نظر میرسد.
این اشکال در سیل اخیر تهران به وضوح به چشم آمد. خصوصا اینکه نمایندگان مجلسی که وظیفه قانونگذاری بر عهده آنهاست و هیچ نسبتی با حل مشکل سیل ندارند در میدان حاضر شده بودند. این اتفاق در افکار عمومی چنین تحلیل شد که مسئولین ذی ربط نه برای حل مشکل مردم که برای کسب مقبولیت اجتماعی رو به بازدید میدانی آوردهاند.
ایراد بعدی به مدل پوشش رسانهای این بازدیدها باز میگردد. به بیان دیگر شکل پوشش دادن این بازدیدها به گونهای است که ناخوداگاه شأن بازدید را زیر سوال برده و آن را مصنوعی جلوه میدهد که این اتفاق هم به سرمایه اجتماعی خود این افراد و هم به سرمایه اجتماعی حاکمیت لطمه وارد میکند.
ایراد آخر هم به تعدد این بازدیدها مربوط است. تکرار بیش از اندازه بازدیدهای میدانی به شدت از ارزش آن میکاهد تا جایی که گاهی به دستمایه طنز افکار عمومی بدل میشود. علی الخصوص که آورده این بازدیدها برای مردم آنچنان ملموس هم نباشد.
در مجموع باید گفت ماهیت بازدیدهای سرزده و میدانی به خودی خود یک ارزش محسوب میشود و به شدت برای مدیریت کلان کشور ضروری است. اما اینکه مسئولین از این ابزار به درستی استفاده کنند یا به بدترین شکل ممکن از آن بهره ببرند، موضوعی است که به شدت در عکس العمل افکار عمومی موثر است و باید مورد توجه قرار گیرد.