ظهور مجدد پوپولیستها
روزنامه اعتماد در مصاحبه با حمیدرضا جلاییپور به ظهور دوباره پوپولیسم در کشور پرداخته است.
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
*طی روزهای اخیر دوباره بحث رفتارهای پوپولیستی در جامعه ایرانی گرم شده، اساسا چه جوامعی مستعد ظهور و بروز پوپولیسم هستند و این گزاره برای رشد و نمو به چه بستری نیاز دارد؟
بهطور کلی میتوان گفت «فضای زندگی مدرن» مولفههایی دارد که مستعد پوپولیسم (مردمانگیزی) است. این فقط، تنها مربوط به جامعه ایران هم نیست، بلکه همه جوامع مدرن در معرض خطر پوپولیسم و هوچیگری سیاسی هستند. زیرا در جامعه مدرن، اولا «افراد» از کنترل اجتماعی نهادهای پیشین آزاد میشوند به اصطلاح جامعه ذرهای میشود و ثانیا وسایل ارتباط جمعی در این جوامع (از دستگاه چاپ، تلگراف، رادیو، تلفن، تلویزیون، تلویزیون ماهوارهای، اینترنت، شبکههای جدید اجتماعی مثل تلگرام، واتسآپ، توییتر، اینستاگرام و...) رشد فزاینده میکنند. همین 2 خصیصه به افراد و گروههای تازه به دوران رسیده و خودشیفته این امکان را میدهد تا با سخنان جذاب و غیر عملی خود مردم را به نفع اهدافشان تحتتاثیر قرار دهند. البته تحت شرایطی در جوامع مدرن نهادها و مولفههای دیگری نیز وجود دارند که با حضور و نهادینه شدن آنها، رونق از دکان پوپولیستها میرود و حرکتهای پوپولیستی نمیتوانند بر سرنوشت و اداره کشور موثر واقع شوند.
*اما در کشورهای مختلف سوابق متفاوتی در خصوص رفتارهای پوپولیستی وجود دارد، سابقه رفتارهای پوپولیستی در اتمسفر سیاسی و مدیریتی ایران از کجا آغاز میشود؟
شروع رفتارهای پوپولیستی از تاریخ معاصر ایران شروع میشود و البته همیشه خطر هوچیگری سیاسی در جامعه وجود دارد. مثلا حدود صد سال پیش، روز و روزگاری، سردار سپه (که بعدا شاه شد و سلسله پهلوی را تاسیس کرد) در دهه محرم گل به سرش میمالید، جلوی دسته سینهزنی میکرد، رسانهها هم آن را پخش میکردند. در واقع سردار سپه خود را به جامعه مذهبی آن زمان نوکر امام حسین معرفی میکرد؛ ولی پس از کودتا و براندازی رژیم قاجار، ورق برگشت و همین شخص تا جایی پیش رفت که او کشف حجاب را اجباری و پلیسی کرد.
*اما در سالهای پس از انقلاب به نظر میرسد از میانههای دهه۸۰ (84تا92)، ایرانیان با نوع تازهای از رفتارهای پوپولیستی مواجه شدند که اتفاقا آسیبهای فراوانی به کشور وارد ساخت. این در حالی است که قبل از این برهه در ایران دولتی اصلاحطلب بر راس هرم اجرایی نشسته بود که گفتمانی مردسالارانه، شفاف و تنشزدا را ترویج میکرد. چرا بعد از دولت اصلاحات، جامعه ایرانی با این شکل از پوپولیسم روبهرو شد؟
هر دورهای پوپولیسم خاص خودش را دارد. در دوره اصلاحات، کشور از حیث داخلی در مسیر توسعه همهجانبه افتاد و در سیاست خارجی نیز، ایران وارد تعامل موثرتر با جهان قرار گرفت. اصولگرایان تندرو، اما مخالف توسعه و سیاست خارجی متوازن بودند. لذا آنها برای پیروزی بر اصلاحطلبان و تغییر ریل توسعه ایران به پوپولیسم احمدینژادی متوسل شدند تا اقشار محروم جامعه را در برابر طبقه متوسط قرار دهند. به فقرا قول دادند که پول نفت را به سرعت سر سفرهها بیاورند، مدیریت جهانی کنند. این پوپولیستها، حتی اعتقاد به مهدویت در شیعه را سیاسی کردند و گفتند این یارانهها، هدیه امام زمان است. بعد متوسل به کوروش شدند و چفیه بر منشور کوروش بستند. همه این مردمانگیزیها را انجام دادند و نهایتا نیز سوار بر اسب قدرت شدند، اما ایران را وارد گرداب تحریمها و قطعنامههای سازمان ملل کردند. چنان آشی پختند که هنوز ایران از رنج آن بیرون نیامده است.
*برخی تصور میکردند، تجربه تلخ دولت احمدینژاد تا سالها شکلگیری کانونهای پوپولیستی در ایران را به تاخیر میاندازد، اما نشانههایی از این نوع رفتارها در برخی مسوولان و مدیران فعلی نیز نمایان شده است. آیا جامعه ایرانی، همواره پذیرای پوپولیسم است یا این حضور دوباره، معنای دیگری دارد؟
اتفاقا با اقدامات احمدینژاد، شرایط جامعه، برای حرکت پوپولیستی مساعدتر شد؛ چون جامعه ایران با تحریمها در یک دهه گذشته فقیرتر شده است. همان پوپولیستهای دوره احمدینژاد آمدند و شعار دادند که مشکلات جامعه، اصلا به تحریمها ارتباطی ندارد. در این میان بخشی از مردم هم با انتخابات، قهر کردند و «دولتیکدست» تشکیل شد. اما امروز یک سال از تشکیل این ساختار یکدست میگذرد، تورم از مرز40 در صد در حال پشت سر گذاشتن رکوردهای 60درصدی و نرخ ارز از ۲۳ هزار تومان به 31هزار تومان برای هر دلار رسیده است. ضمن اینکه معلوم شد، تحریمهای اقتصادی بسیار مهم است و تعامل با اقتصاد جهان برای احیای معیشت مردم لازم و ضروری است. از سوی دیگر، دولت یکدستی که قول داده بود، گشت ارشاد را تنها برای مسوولان تشکیل میدهد، امروز که مسوولان از طیفهای همفکر خودشان هستند، گشت ارشاد دامنهداری را برای زنان تشکیل داده تا از یک طرف هم دل هواداران خود را به دست بیاورند و از سوی دیگر شهروند ناراضی و عاصی را با این گشتها و عتابها بترسانند. الان هم بهشدت دنبال کنترل فضای مجازی هستند. چون در فضای مجازی امکان سانسور نیست و دایم آبروی پوپولیستها میرود و مردم در جریان واقعیتها قرار میگیرند، لذا کمر به کنترل فضای مجازی بستند و هر روز یک دستکاری در اینترنت میکنند.
*اتفاقا بعد از وقوع سیل در کشورمان نیز مردم شاهد تصاویری بودند که در آن مثلا شهردار و برخی نمایندگان بدون پوشیدن چکمه، با کت و شلوار وارد گل و لای میشوند و عکسی انداخته و با همان رخت و لباس به جلسه شهرداری و... میروند. جالب اینجاست، این تصاویر بازخوردهای منفی در فضای مجازی پیدا کرد. در حالی که در گذشته رفتارهای پوپولیستی مورد استقبال قرار میگرفت. آیا میتوان گفت جامعه ایرانی در برابر این رفتارها آگاهتر شده است؟
همین شهردار در انتخابات، این شعار را میداد که دولت قبل «بیعرضه» و ناتوان است و شایستهسالار نیست. ولی همین گروهها تا قدرت را به دست گرفتند یک پزشک معمولی، بدون سابقه و تخصص مرتبط را به عنوان شهردار یکی از 10 شهر پیچیده و بزرگ جهان منصوب کردند. (یک زیر متوسط را گذاشتند سر کار.) شهردار تهران در جریان سیل به اندازهای ناوارد بود که حتی قادر به مدیریت خود برای پوشیدن یک چکمه نبود. بعد این مدیران با دوربین به سراغ بازدید از سیل رفته بودند. متاسفانه، متولیان رسانهای او هم ناوارد بودند و عکسهای شهردار را با لباس و کفش معمولی نشان دادند، ولی این رفتار، نتیجه عکس داد و باعث آبروریزی شد. معلوم شد برخی مدیران برخلاف شعارهای دوره انتخابات در سطح ابتدایی هم توانایی ندارند.
یکباره شخصی مثل ترامپ سر کار میآید. این خطر در جامعه فرانسه، آلمان و اخیرا در ایتالیا نیز وجود دارد. این خطر در برزیل بود، البته به نظر میرسد اخیرا برزیلیها راه نجات را پیدا کرده باشند.
*این روزها برخی تحلیلگران به دلیل سوءمدیریتهای گسترده در اجرا از احتمال نیمهتمام ماندن دولت یا یک دورهای بودن آن سخن میگویند. به نظر شما یک چنین احتمالی وجود دارد؟
در ایران معمولا دولتی که سر کار میآید، چهار سال خود را تمام میکند. رهبری نظام مخالف نیمهکاره ماندن دولتها هستند. اتفاقا این روال بدی هم نیست. ولی مشکل دولت رییسی چیز دیگری است. این دولت اگر نتواند به برجام بازگردد و اگر نتواند از مدیران کاربلد و خوشسابقه استفاده کند تا پایان دوره 4سالهاش با نارضایتیهای مستمر روبرو خواهد بود. کام ایرانیان تلخ است و با ادامه وضع موجود تلختر نیز خواهد شد. یکی از راههای نجات کشور این است که دوبار طبقه متوسط، فرصت انتخاباتی را جدی بگیرد و سال آینده از عبور پوپولیستها (که گنجشک را به جای بلبل میفروشند) به مجلس و پارلمان جلوگیری کند. در غیر این صورت روند فقیر شدن و ناامنشدن و خشکیده شدن ایران ادامه پیدا میکند.