شیخ قدرت علیخانی مطرح کرد
ماجرای دیدار حجتالاسلام حسینیان و کروبی بعد از انتخابات 88
حسینیان در مرکز اسناد بدون خط، از هر طرفی که توانسته مصاحبه گرفته و چاپ کرده است. بدون اینکه در نظر بگیرد این فرد از جناح راست است و آن فرد از چپ. چون دنبال این بوده که چه کسی در انقلاب نقش داشته و چه کسی لطمه و صدمه دیده است. اینطوری نبوده که بگوید از این آدم خوشم میآید پس خاطراتش را بگیرم، از این یکی خوشم نمیآید نگیرم.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان از جمله افرادی است که کمتر درباره ویژگیهای شخصیتیاش صحبت شده و بیشتر درباره مواضع سیاسی او سخن گفتهاند. حجتالاسلام قدرتالله علیخانی از جمله رجال سیاسی نامآشنایی است که علیرغم اختلافنظر سیاسی با روحالله حسینیان، رفاقت دیرینهای با آن مرحوم دارد.
دوستی شیخ قدرت با روحالله حسینیان به یک پرونده در سالهای ابتدایی دهه هفتاد برمیگردد که او در جایگاه متهم و مرحوم حسینیان در جایگاه قاضی است. از آنجا دوستی آنها شکل گرفته و به رغم مواضع سیاسی متفاوتشان، تا دو دهه بعد نیز ادامه پیدا میکند.
شیخ قدرتالله علیخانی درباره نخستین آشنایی با حجتالاسلام حسینیان و ویژگیهای بارز شخصیتی او میگوید: اولین بار که من آقای حسینیان را دیدم، ظاهرا [اشخاصی] گزارشهایی علیه ما به دادسرای ویژه روحانیت داده بودند و ایشان هم دادستان بود... ما رفتیم و با ایشان صحبت کردیم و توضیح دادیم و ایشان دیدند که توضیحات ما قانعکننده است. مسائلی که نوشته بودند، از گزارشهایی بود که گاهی بدون امضاء و گاهی هم با امضاء میفرستند. فکر میکنم یکی دو جلسه با ایشان صحبت کردم. این جلسات باعث آشنایی ما با ایشان شد.
***با تخلّفات برخورد میکرد***
آقای حسینیان روحیهای داشت که با تخلّفات برخورد میکرد و فرقی هم نمیکرد که چه کسی باشد و چه مقامی داشته باشد. شغلش هم حساس بود و در جایی قرار گرفته بود که امکاناتی مثل شنود و مسائل این چنینی هم اختیارشان بود. ولی در عین حال که یک چهره تند و به تعبیر امروزیها خشن از ایشان تصویر کرده بودند، من در برخورد با ایشان خشونتی در آن دو جلسه ندیدم. علاوه بر اینکه به مرور زمان که ارتباط بیشتری پیدا کردیم، من دیدم برخلاف چیزی که بعضیها میگویند، ایشان خیلی مهربان و حتی با بعضی از کسانی که تخلّف کرده بودند و من آنها را میشناختم و به زندان هم رفته بودند، دیدم که محبت داشت و با آنها ارتباط برقرار میکند و میخواهد آنها به نوعی اصلاح شوند. من شخصیت ایشان را اینگونه دریافت کردم.
***همیشه از حق دفاع میکرد***
ما در جاها و مجالس مختلف با هم برخورد میکردیم. خیلی با هم اشتراکِ کاری نداشتیم، چون همفکر نبودیم. تا آنجایی که من ایشان را شناختم، همیشه از حق دفاع میکرد و فرقی نداشت که متهم از جناح سیاسیِ همسو با خودش باشد یا نباشد.
***شهادت میدهم جز خوبی از او ندیدم...***
سعه صدر آقای حسینیان این اواخر بیشتر شده بود. شاید اوایل زیاد برنمیتابید. آدم هر چه سنش بالاتر میرود و بیشتر در مسائل اجتماع میچرخد، بالاخره صبرش بیشتر میشود. من میخواهم شهادت بدهم که جز خوبی از ایشان چیزی ندیدم. ایشان آدم باگذشتی بود و نسبت به رفقایش وفا داشت. اگر جایی تشخیص میداد - حالا ممکن است تشخیص طرف درست نباشد - پای آن میایستاد و عمل میکرد. لذا من با افتخار در تشییع جنازهاش شرکت کردم و در مراسم هفتم او هم با افتخار شرکت کردم. خیلی جاها مدیون ایشان بودم.
یکبار دیدم مدتی گذشته و ایشان را ندیدهام. زنگ زدم و از آقای شبانی سراغش را گرفتم. به من نگفته بود که رفته کربلا و پایش صدمه دیده. زنگ زدم و رفتم به منزلش و دیدم دارد میلنگد. پرسیدم: چه شده؟ گفت: رفتم کربلا و افتادهام و پایم آسیب دیده و خیلی مشکل راه میرفت.
***خدمات مرحوم حسینیان در مرکز اسناد انقلاب اسلامی***
ایشان در مرکز اسناد بدون خط، از هر طرفی که توانسته مصاحبه گرفته و چاپ کرده است. بدون اینکه در نظر بگیرد این فرد از جناح راست است و آن فرد از چپ. چون دنبال این بوده که چه کسی در انقلاب نقش داشته و چه کسی لطمه و صدمه دیده است. اینطوری نبوده که بگوید از این آدم خوشم میآید پس خاطراتش را بگیرم، از این یکی خوشم نمیآید نگیرم. من هم کتابهای مرکز اسناد را میدیدم و هم گاهی به مرکز اسناد میآمدم و افراد را میدیدم که با آنها مصاحبه میکردند. واقعاً در مرکز اسناد زحمت کشید و خدمات زیادی کرد.
***از کسی خط نمی گرفت***
آقای حسینیان از کسی خط نمیگرفت و زیربار کسی نمیرفت. مستقل بود و هر کاری که میکرد تشخیص خودش بود. ممکن است بعضی از کارهایش را نپسندیم، ولی تشخیصِ خودش بود. اگر جایی حق را تشخیص میداد، به خط و خطوط نگاه نمیکرد. یکجور مردانگی و لوتیگری خاص خودش را داشت. من هم بر این مبنا تا زنده هستم فراموشش نمیکنم، چون غیر از خودم هم میدانم که به خیلیها خدمت کرده بود.
یک وقتی در انتخابات ریاستجمهوری به من گفت آقای کروبی را به خانهات دعوت کن که من بیایم و با هم صحبت کنیم. من آقای کروبی را به منزلم که آن موقع چیذر بود دعوت کردم. آمد و ساعتی با هم صحبت کردند. مدتی هم با ایشان در زمان آقای رازینی و سلیمی جزو هیئت منصفه مطبوعات بودیم. در آن جلسات بینی و بین الله در قضاوت، بی طرفی ایشان را میدیدم. همیشه تلاش میکرد مشکل طرف را حل کند و ابدا خطی نبود. افراد مختلفی در هیئت منصفه بودند، از جمله آقای زرگر، نظامزاده، دعائی، شیخ ابراهیم رازینی، مسیح مهاجری و... آقای حسینیان کاملا در جهت این بود که اگر طرف میگوید متوجه نبوده، باید بپذیریم و بیخودی طرف را محکوم نکنیم.