ادامه بحران بر سر گذرگاه لاچین / چرا درگیری آذربایجان و ارمنستان برای ایران مهم است؟
حال که خیال باکو از گذرگاه لاچین راحت شده و قره باغ را در دستان خود دارد به فکر تکمیل برنامههای خود درباره گذرگاه زنگزور است؛ گذرگاهی که برای جمهوری اسلامی ایران نقش حیاتی دارد. اهمیت این گذرگاه به حدی است که در صورت از دست رفتن آن، عملا ارتباط ایران با قفقاز جنوبی قطع خواهد شد.
رویداد۲۴ نوشت: الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان اعلام کرد که گذرگاه لاچین به نیروهای ارتش این کشور بازگردانده شده است. وی که روز گذشته از طریق تلویزیون سراسری این کشور سخنرانی میکرد، از بازگشت گذرگاه لاچین به جمهوری آذربایجان و خروج نیروهای حافظ صلح روس از این منطقه سخن گفت؛ مسئلهای که در عین داشتن ابعاد وسیع منطقهای، خبر از تحولای راهبردیتر در منطقه قفقاز میدهد.
تاریخ درگیری ارمنستان و آذربایجان
باید توجه داشت که ارتش آذربایجان امروز در وضعیت تهاجمی قرار داشته و به تدریج در حال بازگشت به مرزهای تعیین شده خود در دوران اتحاد جماهیر شوروی است. از زمانی که شوروی در سال ۱۹۹۱ از هم فروپاشید تا به امروز مسئله مناطق مرزی میان آذربایجان و ارمنستان مسئلهای حساس و مناقشه برانگیز است؛ تا جایی که این دو کشور را در طول سی سال گذشته به دو رویارویی مرگبار کشانده است.
طی جنگ اول قره باغ که در سال ۱۹۸۸ شروع و تا سال ۱۹۹۴ ادامه داشت، نیروهای ارمنی با پشتیبانی ارتش روسیه بخشهایی از خاک آذربایجان را اشغال کردند. در نهایت در سال ۱۹۹۴ و سه سال پس از فروپاشی شوروی با دخالت گروه مینسک شامل سازمان ملل، اتحادیه اروپا، روسیه و ایالات متحده آمریکا، این جنگ به نفع ارمنستان پایان یافت.
این جنگ که نتیجه آن سی تا چهل هزار نفر کشته و به همین تعداد زخمی برای دو طرف جنگ به همراه داشت، در نهایت با از دست رفتن بیش از ۲۰ درصد از خاک آذربایجان تحت توافق مینسک پایان یافت.
قره باغ یا به قول ارامنه «جمهوری ارتساخ» به عنوان یک ناحیه خودمختار ارمنینشین از دل این جنگ بیرون آمد و با اینکه در دل جمهوری اذربایجان جای گرفته و از نظر تقسیمات جغرافیایی بخشی از خاک این کشور محسوب میشود، اما در پی جنگ اول قره باغ به دست نیروهای ارمنی افتاد.
طی سالهای بعد از جنگ، آذربایجان با استفاده از درامدهای نفتی و نزدیکی به غرب و مجموعههای غربی درصدد بازسازی ساختار سیاسی و اقتصادی خود و نیز تقویت ارتش خود برامد. مسئلهای که با حمایتهای آشکار و پنهان ترکیه به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران منطقه قفقاز همراه شد. از جمله این حمایتها میتوان به تحریمهای دامنهدار و برقراری شبه محاصره علیه ارمنستان محصور در خشکی اشاره کرد که در نهایت اقتصاد ضعیف ارمنستان را به درآمدهای محدود توریسم و نیز کمکهای اقتصادی کشورهای متحد وابسته کرده است.
در سال ۲۰۲۰ با تهاجم همه جانبه ارتش آذربایجان و با حمایتهای همه جانبه ارتش ترکیه، این کشور توانست بسیاری از بخشهای از دست رفته خاک خود را دوباره بازیابی کند. در این نبرد گرچه اعضا گروه مینسک طی بیانیههای رسمی از همه طرفها خواستار پایان مخاصمه شدند، اما این تنها ترکیه و اسرائیل بودند که با حمایت همهجانبه از باکو پیروزی بزرگ آذربایجان را تضمین کرده بودند.
در نتیجه این نبرد بخشهای مهمی از خاک آذربایجان که از سال ۱۹۹۴ در اشغال ارمنستان بودند، به خاک آذربایجان مسترد شد. با تصرف شهر شوشی به عنوان دومین شهر بزرگ قره باغ توافق آتش بس سه جانبهای میان روسای جمهوری آذربایجان، روسیه و ارمنستان و با موافقت رئیس جمهور جمهوری خود مختار قره باغ امضا شد که در نتیجه آن تمام مناطق اطراف قره باغ به اذربایجان بازگردانده شد و تنها «کریدور لاچین» به عنوان راه ارتباطی ارمستان و جمهوری قره باغ در دل جمهوری اذربایجان باقی ماند. ضمن این که روسها نیز با ارسال ۲۰۰۰ نفر نیرو حافظ صلح به همراه صلحبانان ارتش ترکیه در کریدور لاچین حضور داشتند.
از دیگر نتایج این عملیات به دست گرفتن گذرگاه زنگزور و عقبنشینی ارتش ارمنستان از این گذرگاه بود. گذرگاهی که در جنوب غربی آذربایجان مسیر اتصال اذربایجان به نخجوان منطقه خود مختار تحت حاکمیت آربایجان که بین مرزهای ایران و ارمنستان محصور شده است را برقرار میکند.
حال، اما خبر میرسد که با عقبنشینی نیروهای روسیه، نیروهای آذری کنترل گذرگاه لاچین را به دست گرفتهاند تا اخرین مسیر ارتباطی ارمنستان با قره باغ را نیز از دست ایروان خارج کنند. این در حالی است که به زعم ارمنستان، آذربایجان از روز امضای توافق آتشبس در تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ تا کنون به تدریج، اما به صورتی فزاینده یک به یک بندهای این توافقنامه را نقض کرده است و به همین دلیل در طول دو سال گذشته زد و خوردهایی میان دو کشور به وجود آمده است.
چرا درگیری آذربایجان و ارمنستان برای ایران مهم است؟
نکته پر اهمیت این مسئله چیست و چرا تحولات قفقاز برای جمهوری اسلامی ایران میتواند مایه نگرانی باشد؟ باید توجه داشت که اساسا مرزهای هیچ مجموعه منطقهای بدون به خطر انداختن ثبات و توازن کلی سیستم منطقهای نمیتواند به آسانی دستخوش تغییر شود. از این رو به نظر میرسد نگاهی به وضعیت راهبردی منطقه از ددیدگاهی کلانتر حائز اهمیت باشد.
در مرحله اول به نظر میرسد جنگ دوم قره باغ به عنوان اولین جنگی که در آن پهپادهای نظامی به صورت گسترده در یک نقش در هم آیخته تهاجمی – شناسایی دست به عملیات زدند حائز اهمیت است. در واقع ارتش آذربایجان در این جنگ سطح کوچکی از دکترین نظامی غربی را در برابر دکترین نظامی شرقی ارتش آذربایجان به نمایش گذاشت. نمایشی که با حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم ترکیه و اسرائیل همراه بود. در نتیجه این مسئله روسها برای اولین بار در طور سی سال گذشته ناچار به قبول تقسیم این منطقه با یک قدرت منطقهای دیگر یعنی ترکیه شدند. این در حالی است که سیاست خارجی ایران در این مدت عمدتا منفعلانه و مبتین بر صبر استراتژیک بوده به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران در این بحران دچار بحران عدم تصمیمگیری شد تا تحولات بدون حضور ایران شکل خود را به دست بیاورد. نتیجه این مسئله تضعیف همزمان ایران و روسیه در بحران قفقاز بود. چرا که عملا ترکیه تبدیل به تصمیمگیر اصلی منطقه تبدیل شد.
از سویی دیگر به نظر میرسد حال که خیال باکو از گذرگاه لاچین راحت شده و قره باغ را در دستان خود دارد به فکر تکمیل برنامههای خود درباره گذرگاه زنگزور باشد. گذرگاهی که برای جمهوری اسلامی ایران و دسترسی ایران به قفقاز جنوبی نقش حیاتی ایفا میکند. اهمیت این گذرگاه به حدی است که در صورت از دست رفتن آن، عملا ارتباط ایران با قفقاز جنوبی قطع خواهد شد. این در حالی است که نه تنها باکو روابط بسیار گرمی با ترکیه و اسرائیل دو رقیب اصلی منطقهای ایران دارد بلکه این روابط بعد از جنگ اخیر گستردهتر نیز شده است.
تصرف گذرگاه لاچین را نیز باید در همین زمینه فهم کرد. به عبارت دیگر تصرف گذرگاه لاچین از سویی به دلیل نیازهای تاکتیکی ارتش روسیه به نیروهای تازهنفس به منظور شرکت در جنگ اوکراین و از سوی دیگر تصرف این گذرگاه از سوی ارتش آذربایجان به معنی قطع اخرین مسیر ارتباطی ارمنستان به سوی قره باغ است. مسئلهای که دست باکو را برای تعیین تکلیف این منطقه خود مختار تحت حاکمیت ارمنستان را باز میکند، با این حال خروج نیروهای روس از قفقاز میتواند در میان مدت نفوذ روسیه در منطقه را با مشکلات جدی مواجه کند.
باید در نظر داشت که از دست رفتن دسترسی مستقیم به قفقاز برای جمهوری اسلامی ایران نیز حائز اهمیت است. این مسئله مخصوصا با توجه به خواستهای تجزیهطلبانه باکو در برابر ایران مسئله بسیار حساسی را ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر برنامه جمهوری اسلامی ایران به منظور تاسیس خط آهن شمال جنوب به منظور اتصال خلیج فارس به مرزهای شمالی روسیه به منظور تسهیل حمل و نقل کالا و مسافر نیز با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد.
به صورت کلی به نظر میرسد که برنامه نزدیک باکو بعد از تصرف لاچین و اطمینان خاطر از عدم دسترسی ارمنستان به قره باغ تکمیل طرحهای خود به منظور اتصال به نخجوان است؛ سئلهای که در صورت تکمیل آن میتواند برای امنیت ایران در میان مدت مسائل و مشکلاتی را ایجاد کند.