بیست نکته درباره ماجرای مهسا امینی و فعالیت گشت ارشاد
تجربه ابراهیم رئیسی در قوه قضاییه نشان میدهد که با ابعاد مسئله و مشکلات گشت ارشاد آشناست، ولی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آگاهانه، اما به شکل دیگری نسبت به حال حاضر با مردم سخن گفت. براساس وعدهای انتخاباتی رئیس جمهوری اکنون مسئولیت اصلی با اوست. باید این وعدههای انتخاباتی را پیگیری و هیاتی را مسئول تهیه گزارش کرده و به افکار عمومی اطلاع بدهد.
روزنامه هم میهن نوشت: مهسا (ژینا) امینی دختری که همراه خانواده اش از سنندج به تهران آمده بود به کما رفته است. او سه شنبه توسط ماموران گشت ارشاد در بزرگراه شهید حقانی بازداشت و به پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا منتقل شد. دو ساعت بعد مهسا به بیمارستان منتقل میشود. پزشکان اعلام میکنند که حال او وخیم شده و متاسفانه چند ساعت بعد دچار مرگ مغزی میشود. این اتفاق بسیار تلخ و تاسف بار با ابهامات فراوان همراه است. ابهاماتی که هر چه زودتر باید شفاف سازی شود. در عین حال درباره این مرگ این دختر جوان نکتههای بسیاری زیادی وجود دارد که قطعا سکوت جایز نیست. ۱. چرا هیچوقت مجریان این نوع رفتارها در یک دادگاه شفاف و علنی محاکمه نمیشوند؟ چگونه است که سپیده رشنو را میتوانند خیلی سریع پیدا کنند و با آن آثار روی صورت جلوی دوربین بنشانند، ولی اینجا هیچ کس پاسخگوی رفتارش نیست.
۲. در ماجرای مهسا امینی لازم است یک هیات ویژه برای رسیدگی به این اتفاق تشکیل شود. پیشنهاد میشود اهالی رسانهها و فعالان مجازی این موضوع را تا روشن شدن حقیقت و به سرانجام رسیدن این اتفاق تلخ، هر روز دنبال کنن
۳. برادر مهسا از مامور گشت ارشاد میپرسد خواهرم را کجا میبرید؟ توضیح میدهند او را برای کلاس توجیهی و آموزشی درباره حجاب که ۴۰ دقیقه بیشتر طول نمیکشد به مرکز پلیس امینت اخلاقی در خیابان وزا میبریم. گفته میشود مهسا به علت استرس ناشی از مواجهه با گشت ارشاد بدحال شده، سکته قلبی و مغزی میکند و به بیمارستان منتقل میشود. این چه نوع کلاس توجیهی است که به حال وخیم مهسا منجر شده است؟
۴. پزشکان بیمارستان کسری، تشخیص سکته قلبی و مغزی دادهاند. اما در اطلاعیه پلیس آمده است او برای توجیه و آموزش به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که ناگهان در جمع سایر افراد هدایت شده به طور ناگهانی دچار عارضه قلبی شد. در بیانیه پلیس آمده عارضه قلبی، اما در بیمارستان موضوع سکته مغزی هم مطرح شده است. پلیس توضیح دهد که آیا عارضه مغزی هم صحت دارد؟ واگر صحت دارد علت چیست؟
۵. میگویند برادر مهسا از کبودی و حراجتهایی روی صورت و بدن خواهرش خبر داده است. آیا این مسئله صحت دارد؟ برای رفع ابهام لازم است مهسا در اختیار پزشکی قانونی قرار بگیرد و گزارش این نهاد برای افکار عمومی منتشر شود. اگر مهسا جراحتهایی داشته است باید اطلاع رسانی شود. اگر هم عارضه قلبی مادرزادی داشته که باید از سوی قوه قضائیه و پزشکی قانونی در اختیار رسانهها قرار بگیرد.
۶. گشت ارشاد سابقه خشونت در بازداشت دختران را در کارنامه خود دارد. دربرخی از فیلمهایی که مردم از بازداشت دختران به علت رعایت نکردن حجاب منتشر کرده اند، بعضا جنس برخورد به شکلی بوده که ترس و واهمه ایجاد میکند. انگار که ماموران گشت ارشاد نمیدانند به عنوان ضابط، مسئولیت حفظ جان دختران بازداشتی را به عهده دارند. نحوه برخورد با ضابطانی که عملکردشان امنیت جانی و سلامت شهروندان را حین بازداشت به خطر میاندازد چگونه است؟
۷. نیروهای گشت ارشاد چه نوع آموزشهایی برای مواجهه با مردم گذرانده اند؟ اگر یک مادر یا همراه زن به مامور گشت ارشاد میگوید که دخترم بیمار است آنها چه نوع واکنشی باید نشان بدهند؟ باید اصل را روی صحت گفته شخص قرار بدهند یا اعتنایی به سخنان همراه شخص نداشته باشند؟ زنانی که بازداشت میشوند روحیات متفاوتی دارند. برخورد پلیس ممکن است هیچ تاثیری در یک فرد نداشته باشد، اما همان نوع برخورد باعث به هر ریختگی شدید فرد دیگر شود. یک نفر روحیه مقاوم دارد و دیگری شکننده است. یک نفر به شدت دچار یاس و سرخوردگی میشود و دیگری برخورد گشت ارشاد جزو خاطره هایش میشود. قطعا برخورد با زنان به علت نوع پوشش شان باید دارای ظرافتهایی باشد و جنس برخوردشان حساسیتهایی به دنبال خواهد داشت. پلیس چگونه به نیروهایش در این موارد آموزش میدهد.
۸. پلیس چه زمانی مستندات مربوط به این حادثه و اخبار تکمیلی مرگ این دختر جوان را منتشر میکند؟ مهمتر این که فیلم دوربینهای مداربسته را قرار است چه زمانی به خانواده مهسا و افکار عمومی نشان دهد. فیلمی که تقطیع شده نباشد و کامل و قابل اعتماد باشد؟ این کار هر چه زودتر لازم است انجام شود به شفافیت کمک خواهد کرد.
۹. گشت ارشاد در فعالیت هایش براساس سابقه، تجربه و تواناییهای مامورانش متفاوت برخورد کرده است. گاهی یک مامور با زنانی که به زعم پلیس بدحجاب هستند به شکل نرم برخورد کرده و حتی به یک تذکر بسنده کرده است. اما گاهی ماموری دیگر برخورد تند و خشن را در دستور کار قرار داده. مانند همان ماموری که به پای همسر یک زن در پارک پردیسان شلیک کرد. مامورانی که شاید میزان آموزشها برایشان کافی نبوده است. در عین حال برخی هایشان باید مورد بررسی قرار بگیرند که در شرایط پرهیجان چقدر میتوانند روی فکر، ذهن و روان خودشان تسلط داشته باشند و بتوانند متعادل برخورد کنند. اگر تنها یک نفر از ده یا بیست گروه گشت ارشاد، علاقه به تندروی داشته باشد میتواند فاجعه به وجود آورد.
۱۰. مهسا دختری بود که توسط گشت ارشاد بازداشت شد و متاسفانه جانش را از دست داد. آیا میتوان از فردا این حق را برای دختران ایرانی قائل شد که مقابل گشت ارشاد مقاومت کنند و نسبت به بازداشت خودشان ترس و واهمه داشته باشند؟ چه تضمینی برای حفظ سلامت دختران بازداشتی وجود دارد؟
۱۱. نحوه برخورد گشت ارشاد با دختران این مرز و بوم همراه با توهین وتحقیر است. حتی اگر هیچ برخورد تندی هم صورت نگیرد و زنان بازداشت شده بدون هیچ مقاومتی به مقر پلیس امنیت اخلاقی بروند و مراحل توجیه و تعهد دادن را طی کنند. هر چه باشد جنس این کار روی روح و روان هر شخصی تاثیر منفی میگذارد.
۱۲. میزان محبوبیت پلیس در میان مردم به چه اندازه است؟ فعالیتهای گشت ارشاد تا چه حد روی اعتماد مردم به نیروی انتظامی تاثیر میگذارد؟ مردم چقدر فعالیتهای نیروی انتظامی در بخش گشت ارشاد را قبول دارند؟ چنین اتفاقاتی که مدام تکرار میشود، مانند مادری که مقابل خودرو ناجا قرار گرفت و فریاد میزد دخترم مریض است او را نبرید، و همچنین بازداشت دختری با قلاده مخصوص حیوانات و مواردی از این دست چه تاثیری روی وجهه پلیس گذاشته است. نیروی انتظامی باید یک نظرسنجی و تحقیق مستقل روی مقبولیت خودش در میان مردم انجام دهد. اتفاقاتی مانند آن چه که برای مهسا امینی رخ داد قطعا روی وجاهت ناجا تاثیر منفی میگذارد.
۱۳. دختران ایرانی که حجاب شان کامل نیست میتوانند در کوچه و خیابان وقتی مشکلی برایشان پیش آمد به پلیس مراجعه کرده و تقاضای کمک کنند؟ اصلا دختران این سرزمین چنین کاری میکنند؟ یا هنگامی که پلیس میبینند دچار ترس و نگرانی میشوند و ترجیح میدهند راهشان را کج کنند، مبادا به علت پوشش شان با مشکلی جدید مواجه شوند؟ اگرواقعا این طور باشد نیروی انتظامی نیاز دارد وجهه خودش را در میان زنان ایرانی بازسازی کند. باز هم پلیس باید درباره این مسئله یک کار پژوهشی انجام دهد.
۱۴. منتقدان گشت ارشاد میگویند در حالی که فساد سرتا پای کشور را فرا گرفته است و مردم هر روز اخبار ناامید کننده از دزدی، فساد، دروغ، اختلاس و مافیا میشنوند، و هرلحظه به علت وضعیت اقتصادی کشور شاهد زورگیری و ناامنی هستیم، چرا باید بخش مهمی از توان نیروی انتظامی صرف برخورد با زنان ایرانی شود؟ چرا این توان در مسیری که مردم علاقه وانتظار دارند صرف نمیشود؟
۱۵. مردم باگشت ارشاد مخالف هستند. مردم با حجاب اجباری مخالف هستند. مردم با شیوه حکمرانی در کشور مخالف هستند. راههای بسیار زیادی برای اثبات این ادعا وجود دارد. گشت ارشاد موجبات نفرت و کینه مردم را فراهم کرده و میکند. خواست عمومی، توقف فعالیت گشت ارشاد است. فقط طی سال جاری شاهد تعداد بی شماری از برخوردهای تلخ و ناگوار گشت ارشاد با مردم بوده ایم و شوکهای روانی که چنین برخوردهایی ایجاد کرده است. فایده این لج بازی و مقاومت مقابل خواست و اراده مردم چیست؟ وقتی تاثیر منفی گشتهای ارشاد هر روز روشنتر از قبل میشود، چرا جلوی فعالیت گشت ارشاد گرفته نمیشود؟
۱۶. دستگاه قضایی کشور درموارد مشابه چگونه عمل کرده است؟ دراین ماجرا چه پاسخی به مردم خواهد داد؟ این ماجرا آزمون مهمی برای دستگاه قضایی کشور خواهد بود.
۱۷. جامعه ایران در موضوع حجاب دوقطبی شده است. همه این سختگیریها در حالی اعمال میشود که جامعه بیشتر از گذشته مخالفت خود را با گشت ارشاد نشان میدهد. نکتهای که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۳۹۷ نیز ذکر شده است. پیش از این بارها و بارها در نظرسنجیها و پژوهشهای مختلف از فعالیتهای گشت ارشاد به عنوان یک تجربه ناموفق و کم اثر یاد شده است. نکته مهم این که چنین سیاستها و فعالیتهایی در گذشته نیز بسیار انجام شده و حتی با قدرت بیشتری نسبت به زمان حال انجام شده است، اما وضعیت امروز نشان میدهد که این قانونگذاریها و سیاستها از نگاه طرفدارانش موفق نبوده است. به خصوص که چنین فعالیتهایی نه قدرت گذشته را دارند و نه اعتبار اجتماعی قبل را. نتیجه هم از اکنون روشن است. وضعیت آینده از دید طرفداران بدتر خواهد شد. اما مسئله این است که سیاست باید چه نشانهها و آثاری را آشکار کند که معلوم شود موفق بوده یا شکست خورده؟ این در حالی است که کل موجودیت ایران به علت مشکلات فراوان در معرض خطر قرار گرفته و به جای تمرکز روی مشکلات مهم و جدی کشور تمرکزشان و همه فکر و ذکرشان شده حجاب و مبارزه با بد حجابی و تحریک مردم برای برخورد بایکدیگر به دلیل نوع پوشش شان.
۱۸. موضوع حجاب در این سالها به یک کلاف سردرگم و پیچیده تبدیل شده است. در این میان گشت ارشاد و سیاستهای سختگیرانه در موضوع حجاب، موجبات وهن قانون و فلسفه حجاب و عفاف را فراهم کرده و تنها به ابزاری نمادین برای مقابله با بی حجابی تبدیل شده است. یکی از دلایل شکست طرح گشتهای ارشاد و قوانینی از جنس عفاف و حجاب به تعارض بین نگاه خانوادهها و حاکمیت به موضوع حجاب بر میگردد. در واقع تقابل عرصه خصوصی و عمومی. آن چیزی که در زندگی شخصی مردم جریان دارد متفاوت با خواست و ارادهای است که باید در عرصه عمومی رعایت کنند.
۱۹. اما اگر مردم به قانونی باور نداشته باشند و اجباری بودن آن را نپذیرند میتوان با قوه قهریه آن قانون را استمرار بخشید؟ آیا زور و اجبار میتواند ابزاری کارآمد باشد؟ نتیجه مشخص است، تحمیل یک شیوه به عرصه عمومی حتی نمیتواند عدالت صوری ایجاد کند. چنین روشهایی میتواند افراد را وادار به تسلیم و تمکین کرد. اما اگر بیشتر مردم یک قانون یا شیوههای اجرایی آن را قبول نداشته باشید تکلیف چیست؟ اینجا است که روشهای اشتباه بیشتر خودش را نشان میدهد. چون عرصه خصوصی است که قدرت دارد و عرصه خصوصی در عین حال عرصه اعتقادات و باورها است. پس طبیعی است که نمیتوان موضوعی مانند حجاب را باروشهای سختگرانه و با اعمال زود در عرصه عمومی جا انداخت.
۲۰. تجربه ابراهیم رئیسی در قوه قضاییه نشان میدهد که با ابعاد مسئله و مشکلات گشت ارشاد آشناست، ولی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آگاهانه، اما به شکل دیگری نسبت به حال حاضر با مردم سخن گفت. براساس وعدهای انتخاباتی رئیس جمهوری اکنون مسئولیت اصلی با اوست. باید تمام این وعدههای انتخاباتی که اعلام کرده است را پیگیری کند و هیاتی را مسئول تهیه گزارش کرده و به افکار عمومی اطلاع بدهد. ابراهیم رئیسی گفته بود من حاضرم با هر دولتمردی در هر زمانی بین مردم بروم و اقبال مردم به شما و خودم را ببینیم. ما گشت ارشاد خواهیم داشت، اما برای مدیران.
منبع: هم میهن