دست رئیس جمهور روسیه در سخنرانی اخیر رو شد؛
رابطه مرید و مرادی پوتین با پدر فاشیسم روسی/ تبلور تفکرات ایوان ایلین در سخنان ولادیمیر
علاقه پوتین به ایلین غیرقابل انکار است. او تا کنون چند بار در سخنرانی هایش به گفته های «پدر فاشیسم روسی» ارجاع داده اما به نظر می رسد حالا این علاقه تبدیل به نوعی رابطه مرید و مرادی شده است.
خبر فوری نوشت: ولادیمیر پوتین در پایان سخنرانی خود در رابطه با جدایی و استقلال چهار ایالت اوکراین اشاره ای به یکی از جملات ایوان ایلین داشت که به خوبی پرده از افکار او برمیدارد. رئیس جمهور روسیه گفت: می خواهم سخنانم را با این سخن فیلسوف بزرگمان ایوان الکساندرویچ ایلین به پایان برسانم؛ روح سرزمین مادری روح من است، سرنوشت او سرنوشت من است، رنج او رنج من است، شکوفایی او شکوفایی و شادی من است.
اصطلاح سرزمین مادری از تکیه کلام های مشهور پوتین است که تحت تاثیر ایلین، آن را ادا می کند. این سخنرانی و اقدامات اخیر رئیس جمهور روسیه نشان می دهد که او سخت تحت تاثیر ایلین است و برای فهم سیاست هایش باید به آرای این فیلسوف روس تبار و شبه فاشیست رجوع کرد.
ایوان ایلین چه می گوید؟
ایوان ایلین یک فیلسوف و ایدئولوگ مذهبی و سیاسی است که در نیمه اول قرن ۲۰ زیسته و فعالیت می کرد. مادرش یک آلمانی پروتستان و پدرش یک روس ارتدکس بود. ایوان ایلین در مرکز مسکو، نه چندان دور از کرملین در ناریشکین لین بزرگ شد. او در حال تحصیل رشته حقوق بود که انقلاب ۱۹۰۵ روسیه به وقوع پیوست. ایلین یکی از مخالفان انقلاب روسیه بود و این واقعه و نیز انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تاثیر زیادی در شکل گیری اندیشه او داشت.
ایلین که از منتقدان انقلاب روسیه بود آرام آرام به فلسفه و به خصوص فلسفه سیاسی هگل علاقه مند شد. در این اوضاع، انقلاب اکتبر روسیه به وقوع پیوست. او در ابتدا از موافقان این انقلاب بود اما کم کم از آن کناره گرفت و آن را وحشتناکترین فاجعه در تاریخ سرزمین روسیه دانست. پس از آوریل ۱۹۱۸ میلادی، ایلین چندین بار به اتهام فعالیت ضدکمونیستی، زندانی شد. سپس در سال ۱۹۲۲ به برلین مهاجرت کرد و در آنجا به مخالفان انقلاب روسیه پیوست و نظریه پرداز مخالفانی شد که با عنوان پیروان جنبش سفید شناخته می شوند.
ایوان ایلین تلاش داشت تا با فلسفه هگل، تقریر مارکسیستی لنین را کنار بزند. او منتقد شدید کمونیسم بود و به جای آن به نوعی فاشیسم مسیحی گرایش پیدا کرد. او معتقد بود عدم اعتماد به نفس و حقارت باعث شد روس ها به انقلاب کمونیستی روی بیاورند و به همین دلیل با افزایش روح ملی گرایی و تلفیق آن با مسیحیت ارتدکس می توان این حقارت را از بین برد و در آینده مجددا ملت روسیه را به برتری رساند.
ایلین معتقد بود مساواتگرایی کمونیستها حقه آنها برای جذب توده مردم بود. او تاکید داشت که عوام به جای مساواتگرایی باید به قانون ناشی از مذهب و ملیت روسی روی بیاورند.
نظریات ایلین با ظهور فاشیسم و نازیسم در اروپا کمکم رنگ تندتری گرفت تا آنجا که بسیاری او را پدر فاشیسم روسی می دانند. تفاوت ایلین با فلاسفه فاشیست، گرایش شدید مذهبی او است. او معتقد است مدرنیسم باعث هجرت خدا از زمین شده و روح الهی فقط زمانی مجددا بر زمین حکم فرما می شود که ملتی هدایت یافته و مومن (که همان روس ها هستند) بر جهان سروری کنند. بنابراین، می توان گفت آرزوی ایلین احیای امپراتوری روسیه است. برای او امپراتوری شوروی هیچ اهمیتی ندارد چرا که آن را روسی نمی داند بلکه آرزوی او ایجاد یک امپراتوری است که محور آن نه مساوات خواهی بلکه ملی گرایی روسی و مذهب ارتودکس و کلیسای آن باشد.
ایلین معتقد است امپراتوری روس تبار فقط از طریق یک فرد قدرتمند ساخته می شود. او معتقد است حکومت شورایی یا جمعی روسیه را به نابودی می کشاند. او همچنین بر آن است که رهبر نباید از طریق انتخابات برگزیده شود. از نظر او، روسیه مانند یک بدن است و در نتیجه اجازه رأی دادن به روس ها مانند این است که به «جنین ها اجازه بدهیم گونه جانوری خود را انتخاب کنند.»
رابطه فکری پوتین با پدر فاشیسم روسی
دیدگاههای ایلین بر سایر نویسندگان روسی قرن بیستم مانند آلکساندر سولژنیتسین و آلکساندر دوگین و همچنین بسیاری از ناسیونالیستهای روسی تأثیر گذاشته و از طریق این متفکرین و همچنین برخی روحانیون جزم اندیش کلیسای ارتدکس به ولادیمیر پوتین رسید.
علاقه پوتین به ایلین غیرقابل انکار است. او تاکنون چند بار در سخنرانی هایش به گفته های پدر فاشیسم روسی ارجاع داده است اما به نظر می رسد حالا این علاقه تبدیل به نوعی رابطه مرید و مرادی شده است. به نظر می رسد پوتین به دنبال تحقق آرزوهای ایلین است و اقدامات اخیرش در اوکراین و حتی کشورهای جدا شده از شوروی سابق نیز این مطلب را به اثبات می رساند.