طرفداران رایش و خطری که اروپا را تهدید می کند/ آیا کودتای آبجوفروشی در آلمان تکرار می شود؟
عملیات اخیر پلیس و ارتش آلمان علیه گروه "شهروندان رایش" سر و صدای بسیار زیادی به پا کرد.
خبر فوری نوشت: وسعت این عملیات بیشتر از آن چیزی بود که گمان می رفت. با لو رفتن اعضای شهروندان رایش و کسانی که قصد کودتا علیه نظام فعلی آلمان را داشتند، مشخص شد که بسیاری از سیاستمداران سابق، شهروندان سایر کشورها، نظامیان آموزش دیده سابق و فعلی و حتی سرمایه داران مختلف عضو این گروه تندرو بوده اند.
شهروندان رایش؛ تهدیدی که بسیار جدی است
شهروندان رایش مخالف قانون اساسی فعلی آلمان و نظام فدرالی این کشور هستند. آنها معتقدند تمام ممالک آلمانی نشین و ژرمن تبار باید تحت یک عنوان و با روش پادشاهی اداره شوند. رایش واژه ای است که آلمانی ها به امپراتوری تاریخی خود اطلاق می کنند. هیتلر و نازی ها مدعی بودند که احیاء کننده رایش هستند. آنها مدعی بودند که در طول تاریخ سه رایش ظهور کرده است. رایش اول زمانی است که امپراتوری ژرمن ها به وجود آمد. رایش دوم در زمان تشکیل آلمان و در عصر بیسمارک تشکیل شد و رایش سوم هم در زمان هیتلر ایجاد شد. به همین دلیل، گروه شهروندان رایش شباهت بسیار زیادی به نازی ها دارند. آنها مانند هیتلر به دنبال احیای نظام نژاد محور و ژرمنی هستند. آنها هم عقاید تند راست گرایانه دارند و معتقدند آلمان باید به عنوان یک کشور مستقل اداره شود و نباید از سیاست های غرب واحد یا آمریکا و اتحادیه اروپا تبعیت کند.
کودتای آبجوفروشی در حال تکرار است؟
تحقیقات پلیس نشان داده بیش از چند هزار نفر عضو گروه شهروندان رایش بوده اند. گویا این افراد قصد داشتند با انفجار چند مرکز مهم سیاسی و اختلال در سیستم مرکزی برق شهرهای مهم آلمان کودتا کرده و ساختمان رایشتاگ را تصرف کنند. با خنثی شدن این عملیات، تا حدی خیال دولتمردان آلمانی راحت شده اما نباید گمان کرد که خطر از بین رفته است. تحقیقات نشان می دهد که آلمانی های زیادی به احیای رایش و سیاست های راست افراطی علاقه مند هستند. این امر باعث شده برخی تحلیلگران کودتای شکست خورده اخیر را با کودتای شکست خورده مونیخ یا کودتای آب جو فروشی مقایسه کنند.
کودتای آبجوفروشی اولین اقدام نازی ها برای کسب قدرت در آلمان بود. چند ده هزار نازی از یک آبجو فروشی در ایالت باواریا شروع به پیاده روی کرده و سعی داشتند مراکز حساس این ایالت را تصرف کنند اما تلاش آنها بی ثمر ماند. پلیس این شورش را در نطفه خفه کرد، نازی ها سرکوب شدند و هیتلر هم دستگیر و به زندان فرستاد شد.
با وجود کودتای شکست خورده مونیخ، نازی ها چندی بعد توانستند به قدرت برسند. هیتلر از زندان آزاد شد. نازی ها در انتخابات شرکت کرده و توانستند اکثریت مجلس را به دست آورند. چماق به دستان اس آ به جای پلیس و ارتش، کنترل شهرها را به دست گرفتند و در نهایت، هیتلر توانست صدراعظم آلمان شود. با توجه به نفوذی که طرفداران رایش دارند، برخی گمان دارند که شاید کودتای شکست خورده اخیر مانند کودتای آبجو فروشی عمل کرده و به زودی زمینه ساز قدرت گیری رایشی ها را فراهم کند. با وجود این، به نظر می رسد این نگرانی بیهوده باشد، چرا که شباهت زیادی بین آلمان دهه ۳۰ و آلمان هزاره جدید وجود ندارد.
"شهروندان رایش" شبیه نازیسم است؟
مهم ترین عاملی که باعث شد نازی ها به قدرت برسند شرایط اسفبار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن روزگار بود. اصولا آشفتگی و هرج و مرج اجتماعی و سیاسی باعث می شود که مردم با اراده و تصمیم خود به دامن توتالیتاریسم بیفتند. این سخنی است که اندیشمندانی چون اریک فروم، هانا آرنت و یونگ هم بر آن تاکید دارند. آلمان دهه ۳۰ دچار یک وحشت بزرگ بود. مردم نسبت به آینده بی اعتماد بودند. آلمان با بزرگترین ابرتورم تاریخ مواجه بود. جمهوری وایمار قدرت اداره کشور را نداشت و هر روز یک گروه سیاسی و شبه نظامی چپ و راست گرا شورش می کردند. کمر برلین زیر بار بدهی های حاصل از غرامت جنگ اول جهانی خم شده و در یک کلام، اوضاع آلمان از هر جهت به هم ریخته بود. در این شرایط، مردم ترجیح دادند که از زیر بار مسئولیت و فردیت خارج شوند. آنها ترسیده بودند و نسبت به آینده نگرانی داشتند و به همین دلیل به دامن نازیسم افتادند.
شرایط فعلی آلمان شباهتی به دهه ۳۰ ندارد. آلمان بزرگترین اقتصاد اروپا است. استقراض خارجی ندارد و هیچ بحران سیاسی را هم تجربه نمی کند. به همین دلیل، مردم آلمان نگران آینده نیستند که بخواهند فردیت خود را به غولی به نام توتالیتاریسم بسپرند.
آنچه آلمان فعلی تجربه می کند بسیار بسیار متفاوت از آلمان عصر هیتلر است. آلمانی ها مانند انگلیسی ها از سیاست اروپای واحد خسته شده اند. آنها میل به ملی گرایی دارند و معتقدند اگر از زیر دین آمریکا و اتحادیه اروپا خارج شوند، می توانند به قدرت مضاعف برسند و امپراتوری خود را احیاء کنند. در نتیجه، نمی توان آلمان جدید و جنبش شهروندان رایش را با نازیسم دهه ۳۰ مقایسه کرد و به همین دلیل، نمی توان سرنوشت آنها را یکی دانست.