کد خبر : 669179

حمله شدید الحن علم‌الهدی به ظریف + جزئیات

امام جمعه اصفهان گفت: اگر دیپلماسی عزت و حکمت اسلامی بوده که حاج قاسم عزت‌آفرین برای اسلام بود در همه عرصه‌ها به شهادت همه مردم، اگر مقصود آن دیپلماسی خاص زد و بند با آمریکا و اروپا بوده، بله حاج قاسم تمام حرکاتش ضد این دیپلماسی بوده.

سید احمئ علم الهدی، امام جمعه مشهد گفت: شهید سلیمانی فرماندهی بود که حتی در همان حد هم در دفاع مقدس امتیاز فرماندهی نداشت اما فرماندهی بود که با تمام شدن دفاع مقدس، از جریان دفاع مقدس دست نکشید و اسلحه‌اش را به زمین نگذاشت، پشت سر رهبری بود به خصوص وقتی ایشان چفیه به گردنشان انداختند و اعلام کردند «زمان مبارزه است»، از همه فرماندهان دفاع مقدس آنکه آمد پشت سر مقام معظم رهبری و گوش به فرمان رهبری ایستاد، شهید سلیمانی بود.

به گزارش مهر، بخش هایی از گفت و گوی علم الهدی را در ادامه می خوانید:

ایشان در این جهت پیشرو و پیش‌قدم بود، در مسائل مختلفی هم که پیش آمد در مسئله سوریه و عراق که خارج از مرز ما بود، علی‌رغم ده‌ها مسئله سیاسی و مطالبی که پیش می‌آمد، ایشان تمام چشمش به فرمان رهبری بود، آنقدر تابع رهبری بود که وقتی رئیس جمهور آمریکا برای او نامه فرستاد، نامه را نگرفت و باز نکرد و گفت «من از آقا اجازه ندارم این نامه را بگیرم»،.

آن ژنرال آمریکایی وقتی نامه را داد به دستش، ایشان حاضر نشد نامه را بگیرد، مردی که تا این اندازه ذوب در ولایت و رهبری بود؛ این اولین امتیاز شهید سلیمانی بود که اگر شخص دیگری جای او بود، معلوم نبود مثل او عمل کند و نامه رئیس جمهور آمریکا را به‌خاطر اجازه نداشتن از رهبری نگیرد.

یکی دیگر این‌که ما شاهدیم خیلی از افرادی که در دوران دفاع مقدس بودند، افراد با استعداد و قوی بودند و زمینه‌های مدیریتی و کارشان بالا بود اما هیچکدام نیامدند قصه دفاع مقدس و سنگرنشینی را ادامه بدهند، آنی که از تمام استعداد و نبوغ خودش در جهت مسائل شخصی و موقعیت‌های سیاسی خودش استفاده نکرد و فقط خاک‌نشینی سنگر را انتخاب کرد، شهید سلیمانی بود.

 این امتیاز بزرگ این شهید بود که تا لحظه شهادت ایستاد تا به مرز شهادت رسید، مقاومتش در این جهت امتیاز ایشان بود و دیگری نداشت؛ این‌ها حاوی یک سلسله آموزه‌هایی که شهید سلیمانی این خط مشی را در تمام مدت در پیش گرفت.

نقطه سوم، جامعیت شهید سلیمانی بود، مردی بود که در میدان جنگ مبارزه می‌کرد و می‌جنگید، در میدان سیاست با برنامه‌ریزی‌های خاصی که عملیات نظامی را در استخدام رشد و حرکت سیاسی گرفته بود،.

دقیقاً برنامه‌های خودش را به نحوی تطبیق می‌داد که این فداکاری‌های نظامی او در عرصه سیاسی برای سیاستمداران و حرکت‌های دیپلماسی مؤثر باشد و نقش داشته باشد، برنامه را این‌طور پیاده می‌کرد و تنظیم و تطبیق برنامه با خودش بود که این درک و موقعیت را داشت.

در عین حالی که این خصوصیت را داشت، دنبال بچه‌های فقیر بود، دنبال قشر محروم بود، دنبال قشر مستضعف بود، بچه یتیم را در آغوش می‌گرفت، به خانه فقیر و بی‌سرپرستی که سرپرست خودش را در دفاع از حرم از دست داده می‌رفت، یک عده از خانواده‌های افغانستانی که در این کشور غریب بودند و برایشان مملکت غربت بود و عزیزشان را در دفاع از حرم از دست دادند، کسی که به این‌ها می‌رسید خود شهید سلیمانی بود و دیدش در مسائل اجتماعی، دقیقاً دید ولایت و رهبری بود.

نکته‌ای مطرح است و اخیراً چند موردش را مصداقا دیدیم، یکی در سخنان آقای ظریف که فایل صوتی‌شان منتشر شد که اقدامات شهید سلیمانی را در تقابل با دیپلماسی و منافع عمومی کشور می‌دانستند و اخیراً هم برخی ایشان را کسی معرفی کردند که به دنبال عدالت نبود، یک شخصیت صرفاً نظامی، دفاعی و سرباز وطن معرفی کردند و گفتند ما با چنین شخصیتی قرابتی نداریم چون عدالت‌خواه به معنای عدالت‌خواهی ما نبود.

ما در جریان مسائل اجتماعی عدالتی را قبول داریم که در شعاع ولایت باشد، عدالت منهای شعاع ولایت عدالت مارکسیستی و سوسیالیستی است، دیگر عدالت نیست، عین ظلم و تبعیض است، هر عدالتی منهای ولایت باشد، آخرش عدالت مارکسیستی و سوسیالیستی است، آنانی هم که منهای ولایت دنبال چنین عدالتی هستند، ندانسته مثل قصه فتنه ۸۸ منحرف شدند و انحراف خودشان را نمی‌فهمند والا منهای ولایت هیچ عدالتی وجود ندارد و هیچ عدالتی هم به‌عنوان عدالت اجتماعی اسلام جز در شعاع ولایت قابل اجرا نیست، افراد باید حواسشان جمع باشد.

شهید سلیمانی آدمی بود که در عین اینکه در میدان جنگ رزمنده بود، بزرگ‌ترین مرد سیاسی در عرصه‌های سیاست‌مداری و استخدام فداکاری نظامی در خط رشد سیاسی و بهترین نابغه در این جهت بود، در عین حال در مقام عدالت‌خواهی در رسیدن به فقرا و ضعفا و اجرای عدالت در عرصه‌های اجتماعی برای ایفای حقوق افراد بیچاره و مستضعف، آدم کم‌نظیری بود چون کسی بود که فقط در خط رهبری قدم برمی‌داشت لذا عدالت‌خواهی او نیز عدالت‌خواهی کم‌نظیری بود که با نبوغ شهید سلیمانی سنخیت داشت.

کسانی که می‌گویند شهید سلیمانی به‌دنبال عدالت نبود، کسانی هستند که دنبال عدالت‌خواهی مارکسیستی هستند، دنبال عدالت ولایی نیستند، کسانی هستند که عدالت منهای ولایت را می‌خواهند، شهید سلیمانی که تمام وجودش مجذوب ولایت و رهبری بود، آیا با آن حالتی که در رسیدگی به فقرا، ضعفا و مستضعفین و خانواده‌های بی‌سرپرست داشت، عدالت‌خواه نیست؟ گفت «در دهر یکی چو من و آن هم کافر / پس در همه دهر یکی مسلمان نبوَد»؛ ما عدالت‌خواهی دیگری نداریم، عدالت‌خواهی که دنبال عدالت آرمانی سوسیالیستی است، ما عدالت را روی زمین پیاده شده می‌خواهیم نه عدالت را روی آرمان و ایده، آن هم ایده‌های سوسیالیستی و مارکسیستی.

عدالت اجتماعی اسلام یعنی همین، الان برود نان را از دهن این پولدار بگیرد و به دهان آن فقیر برساند، ما دنبال چنین عدالتی هستیم و این عدالت هم باید اجرایی و عملیاتی باشد کما اینکه روش خود مقام معظم رهبری همین است، آموزه‌هایشان عدالت اجتماعی و عدالت عملیاتی است نه عدالت آرمانی که نتیجه‌اش به یک عدالت سوسیالیستی برسد.

بزرگ‌ترین جنایت نسبت به حاج قاسم و بزرگ‌ترین خیانت در حق حاج قاسم، تجزیه کردن ایشان است، خدا بیامرزد حاج قاسم سلیمانی را، ما ایشان را به‌عنوان یک ولایی می‌شناسیم، ولایی که به تمام جهت دنبال ولایت بوده، اینکه بخواهد او را تجزیه کند، بگوید او در کار نظامی بوده، در کار عدالت و در کار اجتماعی و سیاسی نبوده، درست نیست، تجزیه حاج قاسم بزرگ‌ترین خیانت به ایشان است و به خون شهید خیانت کرده اگر کسی بخواهد او را تجزیه کند، حاج قاسم قابل تجزیه نیست.

به‌خاطر آن فداکاری که ایشان در جبهه داشت، برحسب اعتقاد ولایی‌اش بود و وقتی در عرصه عدالت و رفتن به سراغ قشر آسیب‌پذیر، یتیم و بی‌سرپرست، با همان بینش و وابستگی ولایی‌اش می‌رفت و در عرصه سیاسی هم که نظر می‌داد با همان بینش ولایی وارد می‌شد، حالا اینکه آقایی ادعا کند در سیاست و دیپلماسی اثر نداشت، باید ببینیم هدف او در دیپلماسی چی بوده است.

اگر دیپلماسی عزت و حکمت اسلامی بوده که حاج قاسم عزت‌آفرین برای اسلام بود در همه عرصه‌ها به شهادت همه مردم، اگر مقصود آن دیپلماسی خاص زد و بند با آمریکا و اروپا بوده، بله حاج قاسم تمام حرکاتش ضد این دیپلماسی بوده.

 آن آقای دیپلمات اگر می‌خواسته با آمریکا و اروپا زد و بند کند ضمن اینکه آقای ظریف هم این حرف را قبول ندارد و خودش هم حرفش را برگرداند، گفت مقصودم اینکه افراد فهمیدند نیست و انتقاد به حاج قاسم نیست، بعد آمد اصلاح کرد حرفش را، اینکه مقصودش چه بوده را من نمی‌دانم اما اینکه دیپلماسی برای او ساخت و پاخت و زد و بند با غرب باشد، عملیات حاج قاسم تمام مخالف بوده، اگر دیپلماسی که بیاید عزت و حکمت اسلام را در عرصه جهانی و عرصه ارتباطات بین‌المللی بخواهد پیاده کند، عملیات حاج قاسم بزرگ‌ترین ابزار برای این نوع دیپلماسی بوده است.

همه این حرکت‌ها در خط استکبار است، نفعش را استکبار جهانی می‌برد حالا استکبار این‌طور نیست که بگوید بیا تحریف کن، استکبار عین شیطان است، خود شیطان اثری که در ما می‌گذارد این است که می‌آید یک جریان را برای ما زینت می‌دهد که مطابق با نظر ماست و بعد نفسانیات ما می‌آید ما را تابع شیطان می‌کند در اراده‌ای که شیطان دارد.

الان استکبار در کشور ما دارد این خط را اجرا می‌کند، آدم‌ها و گروه‌ها را شناسایی می‌کند که دنبال چی هستند و اینکه خودشان می‌خواهند چی هست و بعد بیاید منویات خودش را با آن لباس به این‌ها جلوه بدهد، آنان بیفتند دنبال همین، وقتی دنبال این افتادند با کارهای رسانه‌ای طوری جلوه می‌دهند که حرف این‌ها ثابت بشود، حرف این‌ها پیش برود و برای این‌ها افتخاری باشد، در این شرایط او به مقصودش می‌رسد.

لینک کوتاه: