کد خبر : 677046

ناگفته های مهم معین‌الدین سعیدی از جمعه خونین زاهدان

هم‌میهن گفت‌وگویی با معین‌الدین سعیدی عضو مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان انجام داده است.

اقتصادنیوز نوشت: در این مطلب آمده است: سمیه متقی - پریسا هاشمی: سال انتخابات است و استان‌های مختلف کشور با گذر از حوادث مختلف و فرازونشیب‌هایی بسیار در نقطه‌ای قرار گرفته‌اند که کمتر کسی چشم‌انداز روشنی از حرکت مردم در انتخابات اسفندماه را می‌تواند ترسیم کند. استان سیستان‌وبلوچستان معمولا از آن دست استان‌هایی است که مشارکت مردمش در انتخابات به‌طور قابل‌توجهی بالا بوده است. سال 1401 در سیستان‌وبلوچستان اعتراضات و جمعه‌ای خونین را به‌جای گذاشت؛ حادثه‌ای که مسئولان اجرایی اول درصدد انکار آن برآمدند و سناریوی حمله تکفیری‌ها در آن خطه را مطرح کردند. پس از آن جریان‌هایی انگ «تجزیه‌طلبی» که تا آن زمان‌ها به استان‌های غربی زده می‌شد، به‌شرق هم تسری دادند و مردم این خطه از کشورمان را متهم به تجزیه‌طلبی کردند تا شاید تنش‌ها را با این حربه مدیریت کنند. در مجلس هم شایع شد که با همین نگاه اجازه ندادند که نماینده مردم سیستان‌وبلوچستان درباره این واقعه سخن بگوید و میکروفنش را قطع کردند؛ موضوعی که به صورت رسمی از سوی هیئت رئیسه مجلس هیچ‌وقت پذیرفته نشد. با تمام این بی‌مهری‌ها مردم این استان سفت و سخت پیگر مطالبات خود شدند و رفتن هیئتی از نمایندگان مقام رهبری به سیستان‌وبلوچستان، دست بسیاری را رو کرد. آنهایی که واقعه دلخراش زاهدان را انکار و سپس از انگ تجزیه‌طلبی استفاده کرده بودند، مجبور به عقب‌نشینی شدند. در پی گذر چندماهه از این اتفاق و ورود به سال انتخابات برای اطلاع از وضعیت سیاسی و مطالبات مردم این استان گفت‌وگویی با معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهار، نیک‌شهر، کنارک و قصرقند کردیم که در ادامه می‌آید:

‌برای شروع بحث با توجه به اینکه ما در سال منتهی به انتخابات  هستیم و این قبیل مباحث سیاسی در کشور ما از جمله موضوعاتی است که  در ادوار انتخاباتی گوناگون دغدغه مردم در اقصی‌نقاط کشور بوده است، اگر بخواهید فضای سیاسی حاکم بر سیستان‌وبلوچستان را توصیف کنید، چه می‌گویید؟

8 مهر 1401 نقطه‌عطف تاریخی در سیستان‌وبلوچستان بود که از آن به‌عنوان جمعه خونین یاد می‌شود و متاسفانه بعد از آن روز چیزی مثل قبل نیست. روند توسعه استان به‌شکل قابل‌توجهی دچار چالش و وجدان عمومی جریحه‌دار شده است. تمام کسانی که دل در گرو وطن دارند معتقدند که باید کمک کنیم تا استان از این شرایط خارج شود و راه برون‌رفت هم امنیتی نیست، بلکه نگاه توسعه‌ای به سیستان‌وبلوچستان است. این استان از نظر تمام شاخص‌های توسعه انسانی رتبه آخر کشور را دارد و هیچ شاخصی وجود ندارد که رتبه سیستان‌وبلوچستان ماقبل آخر باشد. سیستان‌وبلوچستان از لحاظ سرانه درآمدی، دسترسی به آب شرب، سرانه فضای آموزشی و بهداشتی، اجرای طرح هادی، سرانه فضای ورزشی، تعداد پزشک و حتی معلم، رتبه آخر کشور را دارد و تنها در شاخص جمعیت حاشیه‌نشینی رتبه اول را دارد که یک آسیب اجتماعی بزرگ محسوب می‌شود. صدالبته که مشکلات مربوط به این دولت و آن دولت نیست و این عقب‌ماندگی‌ها ریشه در تاریخ دارد. بعد از انقلاب جهت کاهش فاصله‌ها و بهبود شرایط زندگی در این استان، تلاش‌های بزرگی در حوزه‌های متفاوت نظیر آموزش، بهداشت، برق‌رسانی به روستاها و... انجام گرفت. اما تعبیر مقام رهبری این است که «راه‌های نرفته در آن منطقه خیلی بیشتر از راه‌های رفته است.» تامین امنیت، ضرورت انکارناپذیر و پیش‌نیاز توسعه است اما امنیتی که بر پایه حقوق مردم باشد. از سوی دیگر باید صدای اعتراض مردم را شنید. مسئولان کشور خود را جای خانواده‌های داغدار جمعه‌خونین بگذارند؛ فرزندان‌شان برای ادای فریضه نمازجمعه راهی مصلا شدند و هرگز بازنگشتند. اگر چنین فاجعه‌ای برای خانواده مسئولان اتفاق می‌افتاد چه حسی داشتند؟

‌واکنش به حادثه دلخراش جمعه‌خونین اول انکار و بعد انگ‌ تجزیه‌طلبی بود و پس از ورود هیئت نمایندگان مقام رهبری به سیستان‌وبلوچستان واقعیت‌های این حادثه مشخص شد. چه موضوعی در استان وجود داشت که با شروع و اوج‌گیری اعتراضات انگ‌زنی‌ها بیشتر شد؟

متاسفانه بسیاری از مسئولان فکر می‌کنند راهکار مواجهه با چالش، پاک کردن صورت مسئله است. بعد از آن حادثه، شاهد این اتهام‌زنی‌ها به مردم سیستان‌وبلوچستان بودیم، درحالی‌که بلافاصله بعد از این اتفاق و در جلسه شورای تامین استان، مسئولان امنیتی به‌صراحت اعلام کردند که گروه‌های تجزیه‌طلب و جیش‌العدل - که مردم به آنها جیش‌الظلم لقب داده‌اند - حضور نداشتند. در سیستان‌وبلوچستان ممکن است گروه‌های معاند، تندروی مذهبی، تکفیری و افرادی متضاد با اساس نظام حضور داشته باشند، اما در سیستان‌وبلوچستان چیزی به نام تجزیه‎طلب وجود ندارد و بالاترین مولفه‌های ملی، ایرانی، اسلامی را در بین مردم بلوچ شاهد هستیم. در طول تاریخ هیچ نحله فکری مبتنی بر گرایش‌های واگرایانه نسبت به مام میهن در بلوچستان وجود نداشته است. حتی بلوچستانی‌ که در زمان ناصرالدین‌شاه متاسفانه به بریتانیا داده و بخشی از پاکستان شد نیز خود را ایرانی می‌دانند و در بسیاری از خانه‌هایشان تمثال امام‌خمینی(ره) وجود دارد و به گفتمان انقلاب باور دارند. لذا تعبیری که بعد از آن اتفاق تلخ، توسط مسئولان به کار برده شد، واقعا نمک بر زخم مردم استان بود. مقام رهبری ورود کردند و تعابیری که درباره این حادثه به کار بردند، منحصربه‌فرد است. ایشان بلافاصله هیئتی را برای بررسی موضوع به سیستان‌وبلوچستان فرستادند تا از شرایط بسیار ناگوار خارج شویم.

‌در حال حاضر تغییر محسوسی در استان رخ داده است؟

خیر. مطمئنا آنچه مدنظر مردم بوده، اتفاق نیفتاده است. مردم منتظر هستند که عاملین و آمرین این حادثه تلخ در یک دادگاه شفاف محاکمه شوند که هنوز رخ نداده، اما اتفاقات خوبی رقم خورده است. تعدادی از کسانی که در آن روز تلخ به شهادت رسیدند، از سوی بنیاد شهید به‌عنوان شهید تلقی شدند و تعدادی از افرادی که در آن تراژدی تاریخی نقش داشتند، دستگیر شدند. استاندار و فرمانده نیروی انتظامی وقت جابه‌جا شدند. من این اقدامات را قدم‌های خوب اما ناکافی می‌دانم. خیلی بد بود که اول اعلام کردند؛ «تعدادی تروریست به کلانتری حمله کردند!» اخیرا نیز آیت‌الله مهامی که نقش وحدت‌آفرینی در استان داشتند، بیان کردند؛ «در این حادثه اطلاعات غلط به مرکز کشور مخابره شد، واقعیت‌ها گفته نشد و حجم فاجعه خیلی بیشتر از آن چیزی بوده که در رسانه‌ها عنوان شد.» من فکر می‌کنم دولت هم در این راستا یک سوءمدیریت تاریخی داشت. بلافاصله پس از این حادثه به آقای رئیس دولت گفتیم: «همانطور که بعد از موضوع مرحوم مهسا امینی به پدر ایشان تلفن زدید و دلجویی کردید، از مردم استان نیز به دلیل تراژدی بزرگتری که در سیستان‌وبلوچستان اتفاق افتاده، دلجویی کنید و به آنها اطمینان خاطر دهید که حادثه را پیگیری می‌کنید و خاطیان و جانیان را به‌سزای عمل خود می‌رسانید.» حداقل عزای عمومی باید اعلام می‌شد ولی هیچ اقدامی صورت نگرفت و تا زمانی که هیئت اعزامی مقام رهبری به استان نیامدند، واقعیت‌ها برعکس جلوه داده شد.

‌چه کسانی این اطلاعات اشتباه را به مرکز کشور مخابره کردند؟

قطعا مسئولان وقت استان مانند استاندار در این راستا تاثیرگذار بودند. وزیر کشور پس از سفری که به استان داشت، مصاحبه‌ای کرد و صداوسیما بخشی از صحبت‌های ایشان را پخش نکرد و ایشان هم نکته بسیار مشکل‌داری را عنوان کرد که مربوط به تجزیه‌طلب‌ها بود، صداوسیما هم برجسته کرد.

‌پیگیری این حادثه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نتیجه این بررسی‌ها انتظارات مردم را برآورده می‌کند؟

مردم استان باید در نظر داشته باشند که هیچ توسعه‌ای در بستر ناامنی شکل نمی‌گیرد. ضمن آنکه مردم استان بهتر از هر کسی می‌دانند که هیچ‌وقت بیگانگان دلسوزان واقعی نیستند. از سوی دیگر وظیفه فرد فردِ مسئولان کشور است که موضوع را پیگیری کند. این حادثه باید از مجاری قانونی پیگیری شود. اصل موضوع پذیرفته شده اما نحوه مواجهه مطلقا به اندازه حجم فاجعه نیست. امیدواریم آنچه که مطالبات بحق مردم سیستان‌وبلوچستان است، به‌ویژه محاکمه شفاف عاملان و آمران آن واقعه تلخ انجام شود.

‌به همین دلیل است که عید فطر در برخی از نقاط سیستان‌وبلوچستان یک روز زودتر اقامه شد؟

نه. این موضوع صبغه سیاسی ندارد و موضوعی کاملا فقهی است. امسال در چابهار عید مانند استان‌های دیگر اعلام شد. در ادوار گذشته هم سابقه داشته که مردم استان قبل از تمام استان‌های کشور نماز فطر را برپا کنند، چون موضوع رویت هلال ماه است.

‌با توجه به همزمانی اتفاقات در سیستان‌وبلوچستان و اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی و مواردی که درباره حجاب اجباری و اختیاری در این زمینه مطرح شد، آیا در پی اعتراضات سراسری، مردم در سیستان‌وبلوچستان همراهی کردند؟ و آیا اختلاف و دغدغه نوع حجاب در این استان وجود دارد؟

اگر در استان سیستان‌وبلوچستان کلتی را روی شقیقه یک دختر بلوچ بگذارید که حجاب خود را بردارد، این‌کار را نمی‌کند. فارغ از اینکه حجاب یک حکم الهی است، اما این موضوع یک باور فرهنگی در جامعه بلوچستان است و شما آنجا با پدیده بی‌حجابی یا نظیر آن مواجه نیستید. اما آنچه در حال حاضر خاطر مردم را مکدر کرده، این است که بسیاری از مسئولان حجاب را موضوع اول کشور قرار داده‌اند، درحالی‌که با چالش‌های عجیب و غریبی مانند پدیده مسمومیت دختران روبه‌رو هستیم که مقام رهبری گفتند: «جنایتی نابخشودنی است.» اما برخوردی متناسب با حجم این فاجعه را نمی‌بینید. رئیس پلیس کشور به‌صراحت می‌گوید که دوربین‌ها کشف حجاب و بی‌حجابی را ثبت و ضبط می‌کنند. من می‌گویم کاش از این ظرفیت برای شناسایی عاملان مسمومیت دختران‌مان استفاده شود. من دو سال پیش در یکی از نطق‌ها گفتم؛ «هر زمان میزان حساسیت نسبت به موی دختران بیشتر از پدیده‌های‌ اختلاس مدیران، ارتشا، ربا (که نظام بانکی را فراگرفته)، زباله‌گردی و... شود، مطمئن باشید که راه عدالت را درست طی نکرده‌ایم. سناریوی سیستان‌وبلوچستان واقعا متفاوت است. وقتی من خانه خواهرم می‌روم، در خانه هم حجاب دارد. اما معتقدم زیبایی فلسفه حجاب این است که برخاسته از انتخاب و خواست درونی باشد. شکی نیست که کشف حجاب یک حرام شرعی و سیاسی است. اما این حساسیت نسبت به پدیده ربا در کشور هم وجود دارد؟ متاسفانه نه. از سوی دیگر بعضی از آقایان راهکارهایی را ارائه می‌کنند که واقعا مرزهای فاجعه را هم رد کرده است. آنها می‌گویند: «برای کشف حجاب جریمه 3میلیارد تومانی بگذاریم.» درحالی‌که دیه انسان یک میلیارد تومان هم نمی‌شود. مسلما جامعه چنین موضوعاتی را نمی‌پذیرد.

‌موضوع جریمه 3 میلیارد تومانی برای کشف حجاب در مجلس مطرح شد؟

به‌صورت رسمی در مجلس مطرح نشد، اما افرادی پشت تریبون این موضوعات را عنوان کردند. اما سوال مهم این است که در موضوع حجاب آن نهادهایی که سالیان سال تحت عنوان بودجه‌های فرهنگی، دینی، تبلیغی و تبیینی از بیت‌المال ارتزاق داشتند، کجا هستند؟ حاصل عملکرد آنها چه بوده است؟ آنها نباید مدعی شوند، باید پاسخگو باشند. امسال در قانون بودجه موضوعی مطرح شد؛ «هر مسجدی که 2بار نماز جماعت برگزار کند 100 میلیون تومان کمک شود.» این موضوع به‌معنای شکست خوردن سیاست‌های فرهنگی ما در بسیاری از حوزه‌هاست. اصول و واقعیت‌ها را کنار گذاشته‌ایم و درگیر حواشی شده‌ایم. به نظر من مطرح شدن این موضوعات، نوعی فرافکنی درباره ناکارآمدی همه ما در حوزه‌های اقتصادی و معیشتی است.

‌به نظر شما پلمب کسب‌وکارها به‌خاطر مسئله حجاب راهکار درستی است؟

این تصمیم و عملکرد با هیچ‌کدام از موازین حقوقی سازگاری ندارد. ده‌ها انسان را بیکار می‌کنند، صرف اینکه فردی در یک‌جا کشف حجاب کرده است. منع خدمات به افراد بی‌حجاب هم در هیچ‌کدام از قوانین جمهوری اسلامی دیده نشده است. با هیچ‌یک از این روش‌ها نمی‌توانیم جامعه را وادار به رعایت حجاب کنیم.

‌با این روش کنترل از طریق مردم انجام می‌شود؟

دوقطبی ایجاد کردن بسیار وحشتناک است. البته تحلیل دیگری هم وجود دارد که عامدانه می‌خواهند مردم را عصبانی کنند. ما اگر 50 مسئله اساسی در کشور وجود داشته باشد، مسئله حجاب شاید مسئله پنجاه‌ویکم هم نباشد. مردم ما پیش از اسلام هم معتقد به پوشش، حیا و عفت بودند و دوگانه حجاب و عفاف وجود ندارد. چه‌بسا انسان‌هایی که حجاب موردنظر ما را ندارند، اما عفاف و حیای آنها بیشتر از بسیاری از آن‌هایی باشد که حتی چادر سر می‌کنند. نگاه به نظر امامین انقلاب و حاج‌قاسم سلیمانی، مشخص می‌کند که ستاد امربه‌معروف و نهی از منکر با این روش‌های پوسیده فعلی نمی‌تواند با بی‌حجابی مقابله کند. موضوعات فرهنگی نیاز به راهکارهای فرهنگی دارد و با برخورد امنیتی، بستن مغازه‌ها و قرار دادن مردم در برابر هم یا استفاده از دوربین‌ها برای برخورد هرگز و هرگز نمی‌شود حجاب را در جامعه گسترش داد. بار دیگر می‌گویم آن نهادهایی که میلیاردها میلیارد بودجه گرفته‌اند نیز باید پاسخگو باشند.من معتقدم این افراد که دنبال این برخوردها هستند، هیچ درک درستی از اولویت‌ها ندارند. اولویت آنها با اولویت‌های مدنظر مردم متفاوت است، اما امیدوارم که زمان موجب حاکم شدن تعقل شود.

‌با توجه به اینکه در دوره طولانی مردم سیستان‌وبلوچستان در انتخابات ریاست‌جمهوری با جناح چپ و اصلاح‌طلبان همراهی داشتند، فضای فعلی سیستان‌وبلوچستان چگونه است؟

مردی دو دختر داشت، یکی را به همسری کشاورزی درآورد و دختر دوم را به عقد یک سفالگر. بعد از چند وقت به دیدن دختر اول رفت و از داماد کشاورز می‌پرسد: «اوضاع چطور است؟» داماد گفت: «من زمین را شخم زدم و تمام کارها را انجام دادم و نگاهم به آسمان است تا باران ببارد و کشاورزی را رونق بدهم.» روز بعد به خانه دختر دوم رفت و همین سوال را از داماد سفالگرش پرسید. داماد گفت: «من سفال‌ها را درست کردم و دست به دعا هستم که باران نیاید تا سفال‌ها دچار مشکل نشود.» چه باران بیاید، چه باران نیاید، ما متضرر بودیم. اصولگرا و اصلاح‌طلب واقعیت‌های جامعه ما را درک نکردند و مبتنی بر جامعه ما طرح‌ریزی نکردند. از احساسات و رای مردم استفاده کردند، اما طور دیگری عمل کردند. نه امیدی به جریانات اصولگرا داشته‌ایم و نه به جریانات اصلاح‌طلب چشم دوخته‌ایم.

‌یعنی در سیستان‌وبلوچستان تفاوتی بین دوره خاتمی و احمدی‌نژاد وجود نداشته؟

بین بد و بدتر همیشه فاصله وجود دارد، ولی بین سرطان روده و معده فرق زیادی وجود ندارد. صدالبته در دوره آقای خاتمی شاهد گشایش‌ در مسائل کشور بودیم، اما در دولت احمدی‌نژاد هم به حوزه روستاها توجه شد هرچند که اشکالاتی در دولت وجود داشته است. برخلاف آنچه انتظار دارید بشنوید، قاطع می‌گویم برای مردم سیستان‌وبلوچستان مطلقا تفاوتی نداشت.

‌مردم در استان اصلاح‌طلب و اصولگرا را کنار گذاشته و به جرگه موافق صندوق رای یا مخالف پیوسته‌اند؟

به لحاظ جامعه‌شناختی چیزی به نام بلوچ ناامید وجود ندارد. مردم بلوچستان نسبت به آینده بسیار امیدوار هستند حتی با همه تلخ‌کامی‌هایی که تجربه کرده‌اند. اما رفتار سیاسی آنها بستگی به نحوه برخوردی دارد که با آنها می‌شود. مردم ما معمولا یک مرزبندی بین اصل نظام و کارگزاران نظام قائل هستند و بسیاری از ضعف‌ها را به کارگزاران نظام نسبت می‌دهند. هرچند که در حال حاضر وجدان عمومی جامعه ما جریحه‌دار شده و مردم از اتفاقاتی که افتاده به‌شدت ناراحت هستند، اما راهکار را اگر قهر با صندوق‌های رای بدانیم، جایگزین چه خواهد بود؟ من در مقامی نیستم که از طرف تمام مردم صحبت کنم. اما معتقدم بعد از 8 مهر 1401 هیچ‌چیز در استان مثل قبل نیست. به همین دلیل نمی‌توانم تحلیل روشنی بدهم که مردم در اسفند 1402 چه رفتار سیاسی‌ای از خود نشان می‌دهند. البته در بسیاری از مناطقی که بافت سنتی دارند مبنای انتخابات بحث‌های سیاسی نیست بلکه بحث‌های منطقه‌ای، قومی و محله‌ای تاثیرگذار است. به‌رغم تمام چالش‌هایی که مردم سیستان‌وبلوچستان در زندگی روزمره‌ داشته‌اند، بیشترین میزان مشارکت در انتخابات به این استان تعلق دارد. به نظرم سناریوی سیستان‌وبلوچستان بعد از جمعه خونین زاهدان متفاوت خواهد بود. اما به‌عنوان یک تحلیل‌گر به‌هیچ گزینه‌ای به جز صندوق رای قائل نیستم.

‌در استان فعالیت‌های انتخاباتی شروع شده و شما برای دوره بعد مجلس اقدامی خواهید کرد؟

بیشتر فعالیت‌ها تقریبا از شهریور شروع می‌شود. من هم هنوز تصمیم نگرفته‌ام و قطعا این تصمیم را مبتنی بر تحلیل شرایط می‌گیرم. ممکن است اتفاقاتی بیفتد که برای حضور در انتخابات ترغیب شوم، اما اگر وارد فضای انتخابات نشوم، قطعا در انتخابات شرکت خواهم کرد.

‌با توجه به تورم و مشکلات عدیده اقتصادی اخیر، وضعیت معیشتی حوزه انتخابیه را چطور ارزیابی و بررسی می‌کنید؟

من در کنار نقدهای جدی که به عملکرد دولت داشته و دارم، معتقدم دولت در دو حوزه عملکرد قابل‌دفاعی داشته: اول بحث آب‌رسانی به روستاهای محروم و دیگری تلاش برای ارتقای سطح روابط با کشورهای همسایه و فعال کردن بازارهای مرزی است. این اتفاق تاثیر شگرفی بر اقتصاد مردم منطقه داشته است. اما مردم سیستان‌وبلوچستان هم با همان مشکلات معیشتی که کل کشور با آن درگیر است، مواجه و روبه‌رو هستند با این تفاوت که پایین‌ترین سطح درآمد سرانه را دارند و عمده جمعیت آن تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند. طبیعتاً این مشکلات در این منطقه نمود بیشتری پیدا می‌کند. حالا مرغ برای بسیاری از خانواده‌ها به کالای دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

‌یکی از دغدغه‌های مطرح‌شده در زمینه گردشگری، امنیت است. برخی وضعیت امنیتی را برای حضور گردشگر خوب نمی‌دانند.

این از مضحک‌ترین اظهارنظرها است. امنیت این استان بسیار خوب است، به‌ویژه در میان مردم هیچ درگیری‌ای نیست. این نگرانی همیشه مطرح می‌شود، اما گردشگرها از مهربانی مردم خونگرم و امنیت استان بسیار راضی بوده‌اند.

‌شما قبل از عید درباره نان و کپسول گاز نگرانی داشتید و گفتید مسئولان نگاه ویژه خود را از استان سیستان‌وبلوچستان بگیرند. نگاه معمولی کافی است. در حال حاضر شرایط نان و گاز در استان چگونه است؟

هنوز هم می‌گویم که نگاه ویژه ارزانی خودشان باشد. در حوزه بحث آرد هنوز مشکلات عدیده‌ای در استان وجود دارد. سرانه آرد هر نفر باید 10 کیلوگرم باشد، اما در منطقه ما حداکثر 6و‌نیم است. درست است که شرایط از التهابات آخر سال گذشته کمی دور شده، اما هنوز هم مشکل وجود دارد. کپسول گاز هم تا اول اردیبهشت بسیار ملتهب بود و صف‌های طولانی داشت. حتی در خبرها آمد که فردی در این صف جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. این اوصاف تلنگری است بر هر وجدانی. البته با همه نقدی که به دولت رئیسی دارم، برای اولین بار (تاکنون یک متر هم لوله گاز کشیده نشده بود) خط انتقال گاز به چابهار انجام و تقریباً نهایی شد و توزیع جزیی هم در برخی روستاها شروع‌شده است. در این راستا آقای مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور دستورات صریحی داشتند که امیدواریم باعث کاهش رنج‌های بی‌پایان مردم استان شود.

‌با توجه به اینکه سیستان‌وبلوچستان فقیر نیست و پر است از معادن، چرا در سرانه‌ها در رتبه آخر قرار دارد؟

سیستان‌وبلوچستان پارادوکس فرصت‌های بی‌شمار و عقب‌ماندگی‌های تاریخی است. باری‌تعالی ظرفیت‌های بی‌بدیلی را در اختیار مردم این استان قرار داده که رنگین‌کمان معادن است و تنها نقطه کشور است که نباتات گرمسیری به عمل می‌آید و معروف است به هند کوچک. 300 کیلومتر مرز دریایی دارد و بالای 700 کیلومتر مرز خشکی با کشور پاکستان. تنها بندر اقیانوسی کشور در سیستان‌وبلوچستان است و ظرفیت‌های گردشگری بسیاری دارد. اما توسعه‌نیافتگی این استان واقعا آزاردهنده است و مربوط به این دولت و آن دولت نیست و ریشه در تاریخ دارد. صدالبته با پیروزی انقلاب اسلامی تلاش شد چالش‌ها کاهش یابد اما آنقدر عمق عقب‌ماندگی‌ها و حجم مشکلات زیاد است که به‌رغم خدمات زیاد، متاسفانه هنوز در تمام شاخص‌ها رتبه آخر را دارد. شاید در یک برهه‌ی خاصی از تاریخ تعمد وجود داشته که این استان توسعه نیابد، ولی در حال حاضر چنین نگاهی وجود ندارد. همه به این باور رسیده‌ایم که سیستان‌وبلوچستان خط مقدم جبهه اقتصادی و اقتصادی کشور است و هیچ سیاست‌ورز فرهیخته‌ای خط مقدم را تضعیف نمی‌کند.

‌جمعیتی از مردم استان سیستان‌وبلوچستان شناسنامه ندارند. برخی هم می‌گویند دولت برای آنکه یارانه به آنها ندهد، این موضوع را پیگیری نمی‌کند. چرا دادن شناسنامه به مردم به نتیجه نرسید؟

متأسفانه مدت‌هاست در حوزه ثبت‌احوال یک نگاه صرفاً امنیتی غالب است. البته افراد زیادی هم از آن‌سوی مرز دنبال تهیه اسناد سجلی در ایران هستند. هیچ‌کسی قائل به این نیست که یک غیرایرانی شناسنامه بگیرد. اما طبق آمار رسمی هزاران هزار آدم در این مناطق هستند که نسل‌اندرنسل ایرانی هستند و بنا بر مشکلاتی مانند عدم دسترسی‌ها یا محرومیت‌های آموزشی نتوانسته‌اند برای گرفتن شناسنامه اقدام کنند. طبیعتا حق اولیه این افراد است که به‌رسمیت شناخته شوند. در ادوار مختلف تلاش‌هایی انجام شد، آقای اوسط هاشمی، استاندار اسبق ورود جدی به موضوع شناسنامه‌ها داشت و شوراهای تأمین را موظف به اجرای آن کرد. اخیراً هم وزیر کشور با یک ابلاغیه مسیر شناسنامه‌دار شدن افراد فاقد شناسنامه را مختصری تسهیل کرده است. اما روند بروکراسی آن هفت‌خان رستم است. بنا بر آماری که به من داده‌شده 40 مورد در این مدت شناسنامه‌دار شدند. اما نسبت به حجم بالای افراد فاقد شناسنامه این میزان اندک است.

‌سوختبری چقدر بر اقتصاد مردم منطقه اثر داشته است؟

ما درباره استانی سخن می‌گوییم که زیرساخت‌های توسعه‌ای در آن اجرا نشده و شرایط کسب‌وکار فراهم نیست و قاطبه مردم شغل ثابتی ندارند. بیش از 85درصد سوخت قاچاق از خارج استان می‌آید. پس اتهام قاچاق سوخت به مردم سیستان‌وبلوچستان کم‌لطفی تاریخی است. در جلسه‌ای که مقام رهبری گفتند «قاچاق مانند شمشیری است که از پشت اقتصاد کشور را نشانه رفته است، اما مراد من از قاچاق آن کولبر بلوچ نیست» حضور داشتم. معتقدم اگر مسئولانی که ادعای ولایتمداری دارند همین حرف را مدنظر قرار می‌دادند؛ فرایندی برای ساماندهی وضع ایجاد می‌کردند. البته هم طرح‌های خوبی از سوی استاندار سیستان‌وبلوچستان در حال پیگیری است. طرحی با عنوان طرح «رزاق» که سپاه پاسداران در حال اجرای آن در برخی مبادی مرزی است، از این دست طرح‌هاست. اما آن 85درصد کسانی هستند که با روابط و رانت‌های خاص و به شکل سیستماتیک این قاچاق را انجام می‌دهند. کسانی که متصل به جریان‌های مختلف قدرت به‌ویژه در لایه‌های مختلف اجرایی هستند و طبیعتاً باید شدیدترین برخورد امنیتی، نظامی و انتظامی شود. اما برای آن فردی که تنها ممر درآمدش بردن دو بشکه گازوئیل است، باید تدبیر کرد. مجلس و فراکسیون مرزنشینان به این موضوع ورود کرده‌اند و آقای مالکی طرح خوبی دارند و در حال پیگیری در دولت است.

‌شما با آب هوتک که برای آقای وزیر آوردید، شناخته شدید. آیا این حرکت نتیجه‌بخش بود؟

آن حرکت برخاسته از حجم عجیب و غریب مشکلات بلوچستان در حوزه دسترسی به آب شرب بود. فاجعه است که 81درصد مردم یک منطقه آب نداشته باشند و به‌صورت سقایی آبرسانی شوند. فاجعه بود که در یک بخش از سیستان‌وبلوچستان با 58 روستا حتی یک متر لوله‌گذاری آب وجود نداشت. ما سعی کردیم فریاد تشنگی مردم را به گوش مسئولان و وزارت نیرو برسانیم، اما هیچ بنایی برای شنیدن این درد مردم وجود نداشت و به یک تلنگر نیاز داشت. بعد از آن تلنگر انصافا اتفاقات خوبی رقم خورد. وقتی آقای محرابیان وزیر نیرو بودند، لوله‌کشی و تامین آب برای 350 روستا در حوزه انتخابیه بنده انجام شد که یک انقلاب در این حوزه بود.

‌حق‌آبه هیرمند مشکلی است که سالیان سال مردم این منطقه با آن درگیر هستند و وزارت خارجه اعلام کرده با طالبان در مذاکره بر سر آن هستند. پیگیری‌ها به‌جایی رسیده است؟

متأسفانه خیر، چون دیپلماسی آب در کشور فعال نیست. در دیپلماسی آب سه رکن اصلی وزارت امور خارجه، وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط‌زیست باید با یک طرح منسجم و یک مدیریت واحد نسبت به استیفای حقوق ایران اقدام کنند. آقای محرابیان طرح‌های داپ و گاپ در کشور ترکیه که به‌شدت آبریز رودخانه ارس را دچار مشکل می‌کند، پیگیری کرد و توانست تا حدی حق‌آبه ایران را احصا کند. اما دیپلماسی آب در حوزه وزارت امور خارجه و سازمان حفاظت محیط‌زیست بسیار منفعل است، به‌ویژه در برابر کشور افغانستان و طالبان. با وجود انعقاد معاهده‌ای در سال 1351 بین ایران و افغانستان، در دولت اشرف غنی با احداث سدکمال خان موضوع حق‌آبه هیرمند دچار چالش شد و اخیراً حکومت طالبان آن را به سمت گودزره ‍‍منحرف کرده و اجازه ورود آب به ایران را نمی‌دهد. همین امر موجب شده که نمایندگان این استان خواهان استیضاح وزیر امور خارجه شوند. من معتقدم باید در برابر گروه طالبان که قائل به هیچ‌یک از اصول بین‌الملل نیست، همه گزینه‌ها روی میز باشد.

امضای استیضاح به حدنصاب رسیده است و حدود 30 امضا دارد. روند اداری آن در حال پیگیری است. طرح سوال از آقای امیر عبداللهیان انجام گرفت. وقتی می‌گویم همه گزینه‌ها باید روی میز باشد، موضوع از بحث دیپلماتیک هم فراتر می‌رود و باید شورای عالی امنیت ملی هم ورودی به موضوع داشته باشد.

‌منظور شما گزینه نظامی هم هست؟

منظورم استفاده از قدرت نرم و قدرت سخت است. در شرایط کنونی کشور و جهان، هیچ‌کس به‌دنبال ایجاد تنش و جنگ نظامی نیست، اما برای استیفای حقوق حقه خود باید از همه اهرم‌ها و ظرفیت‌ها استفاده کرد. تأسیسات سدی که موجب‌شده حق مردم کشورمان استیفا نشود، باید به نحوی برچیده شود. متأسفانه دیپلماسی ما بسیار بیشتر از قبل منفعل عمل می‌کند. طبیعتاً نمی‌توان عملکرد ظریف را با عملکرد امیر عبداللهیان مقایسه کرد. در دوره ظریف استفاده از ظرفیت‌های دیپلماسی بسیار بیشتر مورد توجه بود.

‌به‌عنوان یک تحلیل‌گر شرایط منطقه، چه راهکار کوتاه‌مدتی برای کمک به آب شرب این منطقه پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر من برای حل قطعی مشکل بی‌آبی و کم‌آبی منطقه همان روشی را باید در پیش گرفت که کشورهای توسعه‌یافته از آن استفاده کرده‌اند. در حال حاضر چیزی حدود 62 درصد آب‌شیرین‌کن‌های دنیا در محدوده خلیج‌فارس و دریای‌عمان قرار دارد. در کشوری مانند عربستان از شیرین کردن آب دریا حتی برای کشاورزی استفاده می‌شود، اما سهم ایران در این حوزه فقط دو درصد است. ماده 36 برنامه ششم توسعه، دولت را برای تهیه آب‌شیرین‌کن موظف کرده است. با این روش می‌شود بر اصل مشکل فائق آمد، اما متاسفانه آب‌شیرین‌کن‌های در حال اجرا، سهم صاحبان صنعت است. البته جهاد آب‌رسانی در تمام کشور با مبلغ 30هزار میلیارد تومان برای آب‌رسانی به 10هزار روستا در حال پیگیری است که سهم ویژه‌ای برای استان در نظر گرفته‌اند. با اجرای این پروژه‌ها قطعاً وضعیت دسترسی به آب شرب افزایش می‌یابد. نهرو تعبیری دارد که می‌گوید: «مضحک است با انسانی گرسنه و تشنه از هنجارهای اخلاقی و محیط‌زیست سخن بگویید.» اما مردم سیستان‌وبلوچستان این جمله را نقض کرده‌اند وعالی‌ترین معارف انسانی و اخلاقی را داشتند. ادامه این مشکلات عرصه را بر مردم تنگ کرده است و اولین اثرش مهاجرت این مردم به سایر نقاط کشور است.

‌برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت مردم استان چه پیشنهادی دارید؟

توجه به ظرفیت‌های کشاورزی این منطقه می‌تواند آثار بسیار خوبی داشته باشد. در این منطقه انواع و اقسام میوه‌های گرمسیری که معمولاً وارد می‌شود، قابل تهیه است. ما حدود 700میلیون دلار واردات داریم که با کمی توجه می‌توان بخش عمده این نیاز را در سیستان‌وبلوچستان برآورده کرد. توجه به صید و صیادی هم می‌تواند بر معیشت مردم اثر بگذارد. از سوی دیگر در کنار ضعف‌ها و محرومیت‌ها، ظرفیت‌های بی‌بدیل گردشگری در این منطقه وجود دارد که اگر در اختیار مدیران توسعه‌گرا بود، قطعاً بخشی از نیاز جامعه را مرتفع می‌کرد.

لینک کوتاه: