آیتالله اراکی: فقهای مدعی نمیفهمد که حوزه علمیه کار اصلیاش دخالت در سیاست است؟!
یک عضو خبرگان گفت: یک کسی که ادعای فقاهت دارد و میگوید که حوزه نباید در سیاست دخالت کند آیا نمی فهمد که حوزه علمیه کار اصلی اش دخالت در سیاست است؟
آیت الله اراکی، نماینده مجلس خبرگان رهبری در نشست هم اندیشی دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری با رؤسای دانشگاه های قم و مسئولین نهادهای نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها به بررسی جایگاه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی پرداخت.
به گزارش رسانیوز، بخش هایی از اظهارات او را در ادامه می خوانید:
باید ارتباط بین مرکز تحقیقات مجلس خبرگان با نهادهای علمی، آموزشی و پژوهشی در عرصه موضوعات کلان نظام تقویت شود، مسئولیت بزرگی بر عهده مرکز تحقیقات گذاشته شده است و میتواند همه نهادهای فرهنگی را از لحاظ محتوایی و برنامه ای بهره مند و پشتیبانی کند.
ما در جهان کنونی تعریف جدیدی از نظام سیاسی ارائه کرده ایم، این نظام اقتباسی و تلفیقی نیست، بلکه طرحی است که از نظر محتوا و قالب جدید است و باید این طرح در دنیا تبیین و معرفی شود و یقین داریم که اگر معرفی شود در دنیا با استقبال روبرو می شود.
بحث ولایت فقیه الزاما دینی و اسلامی نیست، نظام ولایت فقیه یعنی حاکمیت کسی که آشنا به قانون و امانتدار در تبیین و اجرای قانون باشد و این نظام برای جوامع غیر متدین و برای همه جوامع قابل اجرا است.
اصل نظام ولایت فقیه عقلانی، محکم و مبتنی بر عدل است. خیلی از نظام های مبتنی بر دموکراسی از مسئله عدل عدول می کنند و میگویند که عدل چون قابل دستیابی از لحاظ نظری و عملی نیست می توان از آن عدول کرد و نظام بدون توجه به عدل تشکیل داد.
در مباحث فقهی نظام سیاسی رویکرد اصلی نظام حاکم بر جهان را توجه به قدرت است. در نظامهای دنیا به مشروعیت و عادلانه بودن آن توجهی ندارند ولی نظامی که ما ترجیح می دهیم قدرت و مشروعیت در آن جمع شده است و قدرت در اختیار عدل قرار می گیرد.
مبانی نظام حکومت اسلام برخاسته از مبانی شرع و مبانی شیعه است نظراتی که در زمینه حکومت اسلامی داریم، اگر درست تبیین شود در دنیا قابل استماع، فهم و قبول است و ما تاکنون توانستیم که نظام سیاسی خود را به دنیا معرفی کنیم.
قالب نظام سیاسی ولایت فقیه در همه جای دنیا قابل اجرا است، خیلی از دانشگاه های سیاسی دنیا از نظام سیاسی کشور ما بی اطلاع هستند و معنای ولایت فقیه را نفهمیده اند.
ولایت فقیه، واژه فقهی خاصی نیست بلکه بحث یک نظام سیاسی است که در دنیا حرف برای گفتن دارد و قالب این نظام سیاسی در همه جای دنیا قابل اجرا است.
یکی از علمای برجسته اهل سنت در دور دوم مجلس خبرگان به من گفت که ولایت فقیه طبق مبانی فقهی ما مورد تایید است، بنده در کتاب فقه نظام سیاسی با استفاده از منابع ثابت کردهام که همه مذاهب اسلامی قائل به ولایت فقیه هستند.
اگر نظام سیاسی اسلامی برای جهانیان درست تبیین شود، همه دنیا حرف ما را قبول میکنند، نظام سیاسیای که ما بیان می کنیم صد درصد عقلانی است و اگر امام و پیغمبر و حتی العیاذ بالله خدایی نبود، بازهم نظام سیاسی ولایت فقیه، نظام سیاسی عقلانی و عقلایی بود.
نظام سیاسی ولایت فقیه را نه تنها در دنیا بلکه در دانشگاه های کشور خودمان تبیین نکرده ایم، حرف هایی را در دانشگاههای کشور درباره ولایت فقیه میشنویم که نشان دهنده جهل مطلق گوینده به اصل مسئله سیاست است.
نظام سیاسی خاص مبتنی بر ولایت فقیه را برگرفته از معیارهای دینی و اسلامی است. کسی که فهم درستی از تفکر موجود در عالم سیاست دنیا نداشته باشد و مقلد چند کتاب جهت دار باشد، تحلیل درستی از عالم سیاست ندارد.
نهادهای دانشگاهی قم خوب است طرحی را تدوین و نظام سیاسی حاکم بر ایران را برای دوران ابتدایی تا دانشگاه تدریس کنند و در تمام مقاطع تحصیلی دانشگاه و پیش از آن این نظام تبیین شود تا فهم درستی از نظام ولایت فقیه شکل بگیرد.
کسی که قدرت را در دست میگیرد باید عدل شناس باشد، حاکم در تبیین عدل و اجرای آن نیز باید امین باشد و زمانی که در منابع ما گفته میشود فقیه عادل، منظور فقط عدالت در اجرا نیست و عدالت در تبیین هم منظور است.
کسانی در قم ادعای فقاهت دارند و حرفهایی بر خلاف شریعت میزنند، این افراد فقط برای مخالفت با جمهوری اسلامی حرف میزنند و می دانند که حرفهایی که میزنند غلط است.
کسی که ادعای فقاهت دارد و میگوید که حوزه نباید در سیاست دخالت کند آیا نمی فهمد که حوزه علمیه کار اصلی اش دخالت در سیاست است؟ امیرالمومنین علی علیه السلام اولین سیاسی جهان اسلام است و ما که ادعا میکنیم حوزههای علمیه علوی است، باید به سیاست توجه شود.
حضرت امیرالمومنین صددرصد سیاسی بودند و ائمه ما هم صددرصد سیاسی بودند و اگر کسی بگوید که حوزه از سیاست جدا است میداند که دروغ می گوید و مع ذلک چیزی را که درست نیست برای مردم بیان می کند.
بخش دیگر تبیین پاسخ به پرسشها است و دفع شبهات را هم میتوان در ردیف تبیین حساب کرد؛ بخش دیگر تبیین مقابله با تحریف ها است و عمده ترین بخش تبیین را این بخش تشکیل میدهد.
مقابله با تحریف چالش اصلی مکاتب الهی است. بعد از اینکه انبیای الهی تبیین می کردند و با برهان و معجزه یک ایده را جا می انداختند؛ منافقین چون نمی توانستند با اصل ایده مخالفت کنند به تحریف ایده و متن و لفظ می پرداختند.