کد خبر : 682826

چرا زاکانی از سیاست« قفل زدن بر اندیشه» استفاده کرد؟

در روزهای گذشته که ماجرای تلاش شهرداری تهران برای مصادره خانه اندیشمندان خبرساز شده و جامعه فرهنگی کشور را به‌شدت نگران کرده بود، خاطره اقدام مشابه شهرداری تهران درباره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران تکرار شد.

هم میهن در این باره  نوشت: مقامات ذیصلاح شهرداری تهران ناگهان می‌خواهند که هرچه زودتر دفتر انجمن تخلیه شده و در اختیار شهرداری قرار بگیرد. این اخطار در شرایطی صادر شد که بین انجمن روزنامه‌نگاران و شهرداری تهران یک قرارداد حقوقی منعقد شده بود؛ قراردادی که براساس مصوبه شورای شهر و طی نامه شهردار وقت تهران تهیه و منعقد شده بود. در انتهای قرارداد هم مهر و امضای دبیر وقت انجمن از یک طرف و مهر و امضای رئیس سازمان املاک و مستغلات شهرداری و نیز معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهردار و شهردار منطقه 3 وجود داشت. از مدت قرارداد نیز بیش از یک سال باقی مانده بود. در نهایت شهرداری تهران بدون توجه به اسناد قانونی و با هزینه بیت‌المال از انجمن شکایت کرد و شکایت‌شان همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد در دادگاه رد شد.

ظاهراً چنین برخوردی با انجمن خوشنویسان تهران هم صورت گرفته است و البته طی چند روز گذشته به شدیدترین شکل ممکن با خانه اندیشمندان علوم انسانی تکرار شده. چنین برخوردی با نهادهای مستقل فرهنگی و قانونی به رویه شهرداری تهران تبدیل شده است. اما چرا در برخورد با خانه اندیشمندان سیاست قبلی را کنار گذاشتند و برای پیشبرد اهداف‌شان شیوه دیگری را برگزیدند و با ماموران شهرداری وارد خانه اندیشمندان شدند و  درخواست تخلیه آنجا را مطرح کردند؟ چون اگر این بار هم همان مسیر قبلی را می‌رفتند، نتیجه نمی‌گرفتند و راه به جایی پیدا نمی‌کردند؛ پس شیوه جدید را امتحان کردند.

ناگهان وارد خانه اندیشمندان می‌شوند و بدون توجه به اینکه قراردادی به‌صورت «حبس مطلق» میان این مجموعه فرهنگی و شهرداری تهران منعقد شده و تا پایان اعتبار آن چند سال دیگر باقی مانده است، می‌خواهند ساختمان را تحویل‌شان بدهند. در همان لحظه که نیروهای شهرداری در خانه اندیشمندان دنبال مصادره این ساختمان هستند، برنامه‌ای در حال اجرا است و مدیران این خانه دوستداران عمل و اندیشه برای اینکه آبروداری کنند و برنامه‌شان متوقف نشود، تمام تلاش‌شان را می‌کنند که کارها در آرامش پیش برود. ماموران شهرداری قفل‌ها را عوض می‌کنند. مدیران و کارکنان خانه اندیشمندان سه شبانه‌روز در محل می‌مانند تا از مصادره خانه جلوگیری کنند.

این شیوه برخورد شهرداری تهران را می‌توان رویه‌ای تازه برای ایجاد محدودیت در میان نهادها و انجمن‌های مستقل قانونی توصیف کرد که احساس ناامنی را در آنها تقویت می‌کند. شهرداری با چنین روش‌هایی سبب تضعیف انجمن‌ها و نهادهایی می‌شود که در چارچوب مقررات و قوانین کشور و براساس قراردادهای رسمی و حقوقی فعالیت می‌کنند.

خانه اندیشمندان علوم انسانی یک فضای کوچک برای گفت‌وگو و تعامل است. مکانی است برای اهالی فکر و اندیشه در کشور که طی سال‌های گذشته درچارچوب علم و ادب درباره مسائل مختلف جامعه سخن گفته‌اند و آموخته‌ها و تجربه‌هایشان را در اختیار علاقه‌مندان قرار داده‌اند. پنجره کوچکی است به سمت دانایی و علم‌اندوزی.

خانه اندیشمندان برای دوستداران علوم انسانی مکانی بسیار پرخاطره است. مطرح‌ترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌ها به این خانه آمده‌اند. چون اینجا را خانه خودشان می‌دانند. هرکدام از شخصیت‌هایی که در ده سال گذشته به خانه اندیشمندان رفت‌وآمد داشته‌اند از ارزش، احترام و اعتبار بسیار بالایی برخوردار هستند. اسامی کسانی که به‌شدت نگران از دست رفتن خانه اندیشمندان علوم انسانی بوده‌اند در روزهای گذشته در رسانه‌ها منتشر شده است؛ دانشمندانی که سال‌های طولانی در طلب علم و دانش بوده‌اند. متاسفانه تا این لحظه حرف معتبرترین شخصیت‌های علمی حوزه علوم انسانی شنیده نشده. بی‌قُدرتان فرهیخته و دانشمند که با دلهره و نگرانی اخبار خانه‌شان را دنبال می‌کنند. چرا باید این اتفاق رخ دهد؟ همین فضای کوچک برای تولید فکر و اندیشه اگر تعطیل شود جامعه سرخورده و ناامید را عصبانی‌تر می‌کند. خشم و نفرت ایجاد می‌کند. دیدگاه‌های منتقدان شرایط حال حاضر جامعه را تندتر خواهد کرد. درعین حال موجب می‌شود میزان مشارکت صنوف و حرفه‌های مختلف در زندگی اجتماعی متزلزل شود.

شهرداری تهران به‌طور قطع و یقین حق ندارد با نهادهای صنفی و فرهنگی کشور به بهانه اینکه ساختمان متعلق به آنها است، این چنین برخورد کند. مگر بودجه شهرداری از کجا می‌آید؟ جز این نیست که مردم تهران از طریق عوارضی که شهرداری دریافت می‌کند بودجه این نهاد بزرگ را تامین می‌کنند؟ اگر از شهروندان تهرانی درباره ادامه فعالیت خانه اندیشمندان نظرخواهی شود، مردم چه خواسته‌ای خواهند داشت؟ اکثریت قاطع مردم از طرفداران شخصیت‌هایی هستند که در خانه اندیشمندان فعالیت می‌کنند و نه مدیران شهرداری. وزن و جایگاه مدیرانی که می‌خواهند خانه اندیشمندان علوم انسانی را مصادره کنند، مشخص است. اگر درشهر قدم بزنند و با مردم گفت‌وگو کنند متوجه وزن و جایگاه‌شان می‌شوند. مردم به مکانی نیاز دارند که بتوانند در آنجا به‌راحتی گفت‌وگوی فرهنگی و اجتماعی داشته باشند. خانه اندیشمندان یکی از معدود نهادهای فرهنگی است که با برگزاری نشست‌ها و برنامه‌های مختلف شرایط یک گفت‌وگوی فکری لازم را به وجود می‌آورد.

شهرداری تهران به‌جای در تنگنا قراردادن نهادهای فرهنگی و صنفی می‌بایست به تقویت آنها بپردازد. باید با نگاه بلندمدت و پایدار به شهر تهران، شرایطی را برای شهروندان فراهم کند که بتوانند درحوزه فکر و اندیشه آزادانه تنفس کنند و با گفت‌وگو و مشارکت در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی زمینه ایجاد یک رؤیای جمعی، پیگیری مطالبات گروهی و دستیابی به آینده‌ای ارزشمند را به‌دست آورند. اما عملکرد شهرداری تهران در قبال سازمان‌ها، نهادها و انجمن‌های مستقل و مردمی به‌نوعی در نقطه مقابل قرار دارد و درجهت اضمحلال و بی‌خاصیت‌سازی آنها تعریف می‌شود. 

خانه اندیشمندان محلی برای تضارب آرا و افکار است و به‌خوبی توانسته از همه نگرش‌ها در کشور برای طرح دیدگاه‌های مختلف استفاده کند. بستن و محدود کردن چنین فضاهایی که جزو معدود مکان‌های ترویج علم و فرهنگ در کشور است، متفکران و اندیشمندان کشور را بیش از پیش نگران و بی‌اعتماد و سرخورده می‌کند. بی‌اعتمادی و نگرانی و ناامیدی هم تبعات سوء فراوان دارد.

منبع: اقتصادنیوز

لینک کوتاه: