کد خبر : 686605

مهاجری: معتقدم رئیسی به شدت مخالف مشارکت مردم در انتخابات است

جماران/ یک فعال رسانه‌ای اصولگرا گفت: «دو صد گفته چو نیم کردار نیست». چه کاری کرده‌اند برای اینکه واقعا در عمل هم این اتفاق بیفتد؟! وقتی شما مقوله‌ای به اسم پیش ثبت‌نام می‌گذارید که در واقع می‌خواهید فضای سیاسی کشور را رصد کنید و رد صلاحیت زود هنگام راه بیاندازید، اسم آن افزایش مشارکت و تلاش برای افزایش مشارکت می‌شود؟! واقعا چه کار کرده‌اند؟ کدام یک از دوستان اصولگرا مصاحبه کرده‌اند که در فضای بررسی و رد صلاحیت‌ها باید یک مقداری عاقلانه‌تر رفتار کرد؟

یک فعال رسانه‌ای اصولگرا با تأکید بر اینکه در یک انتخابات حداقلی کاندیدای جبهه پایداری دست برتر را خواهد داشت، گفت: «دو صد گفته چو نیم کردار نیست». چه کاری کرده‌اند برای اینکه واقعا در عمل هم این اتفاق بیفتد؟! وقتی شما مقوله‌ای به اسم پیش ثبت‌نام می‌گذارید که در واقع می‌خواهید فضای سیاسی کشور را رصد کنید و رد صلاحیت زود هنگام راه بیاندازید، اسم آن افزایش مشارکت و تلاش برای افزایش مشارکت می‌شود؟! واقعا چه کار کرده‌اند؟ کدام یک از دوستان اصولگرا مصاحبه کرده‌اند که در فضای بررسی و رد صلاحیت‌ها باید یک مقداری عاقلانه‌تر رفتار کرد؟ کدام یک از آنها حاضر شده‌اند راجع به این موضوعات حرف بزنند؟ اینکه صرفا بگویید ما علاقه‌مند به مشارکت هستیم، باید ما به ازای عملی هم داشته باشد و در فضای واقعی سیاست هم اتفاقاتی بیفتد.

مشروح گفت‌وگوی جماران با  محمد مهاجری را در ادامه می‌خوانید:

شما از آرایش اصولگرایان بعد از پیش ثبت‌نام انتخابات چیست؟ با توجه به اینکه از سوی هرکدام از احزاب یا جریانات اصولگرا عده‌ای پیش ‌ثبت‌نام کرده‌اند، به نظر شما این طیف تا زمان انتخابات دچار چه تقسیم‌بندی‌هایی خواهد شد؟

به طور کلی جریان اصولگرا در حال حاضر به چهار شاخه تقسیم شده‌اند. یکی شاخه جبهه پایداری و دولت است که با همدیگر یک مجموعه محسوب می‌شوند، شاخه دوم جریان آقای قالیباف است، شاخه سوم جریان آقای حداد و بقیه اصولگرایان و شاخه چهارم هم افراد نزدیک به  آقای لاریجانی است. تا وقتی که نتیجه ثبت‌نام نهایی و تأیید صلاحیت‌ها معلوم نشود، آرایش سیاسی فعلا این است؛ ولی بعدا ممکن است به هم بخورد.

اگر اصلاح‌طلبان یا معتدلین در فضای انتخابات حضور پررنگ پیدا کنند و همچنین نظرسنجی‌ها نشان بدهد که میزان مشارکت در حال افزایش است، در آن صورت قطعا اصولگرایان به سمت کوچک‌تر شدن، از نظر تعداد تقسیم‌بندی‌ها، خواهند رفت و به سمت یک ائتلاف پیش می‌روند. به طوری که من بعید نمی‌دانم دست کم سه گروه از اصولگرایان کاملا به همدیگر نزدیک شوند. حتی نزدیک شدن آقای قالیباف به جبهه پایداری، به معنی ائتلافی که هرکدام سهم خودشان را بخواهند، اصلا امر غیر ممکنی نیست. در انتخابات سال 1398 هم همین اتفاق افتاد.

البته ممکن است در استان‌ها بسیاری از کاندیداهای آنها همپوشانی داشته باشند. یعنی ممکن است معتدلین و جریان آقای قالیباف روی یک فرد خاصی ائتلاف کنند یا نظر داشته باشند. به نظرم در  استان‌ها یک مقداری فضا با شهرهای بزرگ متفاوت است. در شهرهای بزرگ خط‌کشی‌ها پررنگ‌تر خواهد بود و اصولگرایان سعی می‌کنند از الآن تا زمان انتخابات بیشتر وزن‌کشی کنند و هرکسی وزن خودش را در فضای انتخاباتی جامعه افزایش بدهد.

اشاره کردید که دولت و جبهه پایداری به همدیگر نزدیک هستند. از نظر شما دبیرکل جبهه پایداری چه قرابتی با نیروهای دولت دارد؟ بعد از احتمال ائتلاف نیروهای نزدیک به آقای قالیباف با جبهه پایداری گفتید. الآن ظاهرا افکار آنها هیچ قرابتی به همدیگر ندارد.

در حال حاضر جریان پایداری و جریان آقای قالیباف به شدت با همدیگر مخالف هستند؛ و طبیعی هم هست. الآن جبهه پایداری به دلیل نزدیکی با دولت می‌خواهد از قدرت و توان دولت استفاده کند که سهم خودش را در پارلمان آینده تقویت کند. اتفاقا جبهه پایداری به اعتبار اینکه دولت کاملا حزبی و متعلق به جبهه پایداری است، از این جهت خودش را به دولت نزدیک و به همین شکل با آقای قالیباف مخالفت می‌کند. اگر رسانه‌های دولت را هم نگاه کنید، علیه آقای قالیباف و مجلس معمولا به صورت شفاف عمل می‌کنند.

اما اگر در دقیقه 90 اصلاح‌طلبان و معتدلین در یک فضایی قرار بگیرند که احتمال برنده شدن آنها در انتخابات زیاد شود، و معنای آن برنده شدن حذف جبهه پایداری و جریان آقای قالیباف باشد، در آن صورت قطعا راز بقا اقتضا خواهد کرد که جبهه پایداری با آقای قالیباف به یک تفاهم برسد.

یکی از کارشناسان در روزهای اخیر نکته‌ای را راجع به توان جبهه پایداری در انتخابات مطرح کرده بود مبنی بر اینکه اگر بخواهیم وزن جبهه پایداری کاملا مشخص شود، اجازه بدهیم که آنها جدای از ائتلاف اصولگرایان در انتخابات شرکت کنند تا رأی و میزان اقبال مردم به آنها مشخص شود. نظر شما در این خصوص چیست؟

این حرف درست است. اما تمام تلاش جبهه پایداری و جبهه دولت این است که میزان مشارکت درانتخابات به شدت کاهش پیدا کند. در یک انتخابات حداقلی کاندیدای جبهه پایداری دست برتر را خواهد داشت. وقتی کسی در انتخابات شرکت نکند، آنها مثلا با یک حداقل 10، 12 میلیونی هم در سراسر کشور، در انتخابات می‌توانند سهم قابل قبولی از کرسی‌های پارلمان به دست بیاورند. اما جبهه پایداری الآن را باید با جبهه پایداری چهار سال پیش متفاوت دید. جبهه پایداری الآن به معنای دولت است و چون در واقع آنها دارند از امتیاز شخص آقای رئیسی استفاده می‌کنند، قاعدتا وزن‌شان هم در انتخابات افزایش پیدا خواهد کرد.

شما روی این تأکید داشتید که هرچه مشارکت کمتر باشد شانس برنده شدن اصولگرایان در انتخابات بالا می‌رود. ولی چهره‌های شاخص اصولگرایی مثل غلامعلی حدادعادل و مصطفی پورمحمدی...

من اصولگرایان تندرو جبهه پایداری و حامی دولت را گفتم.

این آقایان روی این مسأله تأکید دارند که حتی اگر بازنده باشیم، تمایل ما این است که مشارکت در انتخابات بالا باشد. چرا؟

«دو صد گفته چو نیم کردار نیست». چه کاری کرده‌اند برای اینکه واقعا در عمل هم این اتفاق بیفتد؟! وقتی شما مقوله‌ای به اسم پیش ثبت‌نام می‌گذارید که در واقع می‌خواهید فضای سیاسی کشور را رصد کنید و رد صلاحیت زود هنگام راه بیاندازید، اسم آن افزایش مشارکت و تلاش برای افزایش مشارکت می‌شود؟! واقعا چه کار کرده‌اند؟ کدام یک از دوستان اصولگرا مصاحبه کرده‌اند که در فضای بررسی و رد صلاحیت‌ها باید یک مقداری عاقلانه‌تر رفتار کرد؟ کدام یک از آنها حاضر شده‌اند راجع به این موضوعات حرف بزنند؟ اینکه صرفا بگویید ما علاقه‌مند به مشارکت هستیم، باید ما به ازای عملی هم داشته باشد و در فضای واقعی سیاست هم اتفاقاتی بیفتد.

من معتقدم شخص آقای رئیسی به شدت مخالف مشارکت مردم در انتخابات است. از 1/1/1402 تا امروز ایشان یک کلمه هم راجع به انتخابات حرف نزده؛ معنایش چیست؟ به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور که باید مشارکت مردم در انتخابات افزایش پیدا کند.

شاید نظرشان این است که هنوز فضای کشور انتخاباتی نشده و شاید به عنوان مجری انتخابات نمی‌خواهند اظهارنظر ایشان باعث ایجاد شائبه‌ای شود.

مقام معظم رهبری روز 1/1/1402 در حرم امام رضا(ع) بحث انتخابات را مطرح کرد. ایشان از رهبری هم ملاحظات بیشتری دارد؟!

نظر شما در خصوص تحرکات جریان «شریان» چیست؟

آن را هم تقریبا مساوی جبهه پایداری و دولت بگیرید. به نظر من هویت مستقلی بر آنها حاکم نیست.

یعنی اصلا نمی‌توانند در این انتخابات وزنی جدای از جبهه پایداری و دولت داشته باشند؟

آدم‌هایش همان آدم‌ها آنها هستند و آدم جدیدی ندارند. آقای بذرپاش هم به عنوان عضوی از دولت مشغول آن کار است؛ تکذیب هم می‌کنند ولی بالأخره اخباری که از این طرف و آن طرف می‌رسد نشان می‌دهد ایشان به شدت مشغول انتخابات است.

با توجه به تقسیم‌بندی‌هایی که به آن اشاره کردید، آن می‌توان متصور بود که اصولگرایان با ائتلاف یا لیست واحدی، حداقل در شهرهای بزرگ، برسند؟ یا اینکه آنها در شهرهای بزرگ چند لیست خواهند داشت؟

در صورتی که اصلاح‌طلبان و معتدلین وارد صحنه شوند، قطعا اصولگریان هم به سمت لیست واحد خواهند رفت.

هرکدام از احزاب اصولگرا ادعاهایی دارند. مثلا مؤتلفه می‌گوید 460 نفر از نیروهای ما در پیش ثبت‌نام انتخابات شرکت کرده‌اند. این ارقام نشانگر تشتت در جبهه اصولگرایان نیست؟

قطعا بدانید 450 نفر از تعدادی که آنها می‌گویند ممکن است در جناح آقای قالیباف، آقای حداد، شریان یا جبهه پایداری باشند؛ آدم‌های مستقلی ندارند.

یعنی نیروهای همفکر با خودشان را جزء نیروهای خودشان دانسته‌اند؟

کاندیداهای آنها همپوشانی دارند.

ظاهر فضای جناح اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که آنها تا الآن تحرک جدی برای انتخابات امسال نداشته‌اند و دلایل مختلفی دارند از جمله همین پیش ثبت‌نامی که به آن اشاره داشتید. اگر اصلاح‌طلبان در زمان باقیمانده تا انتخابات همین سیاست را در پیش بگیرند و خیلی نخواهند خودشان را وارد جریان انتخابات کنند، تکلیف جناح اصولگرا چه می‌شود؟ آنها می‌توانند به ائتلاف برسند؟

اصلاح‌طلبان یکدست نیستند. یک بخشی از اصلاح‌طلبان تندرو کاملا موافق تحریم انتخابات هستند، یک بخش دیگری که کمی از آنها ملایم‌تر هستند کلمه تحریم را به کار نمی‌برند ولی کلمه «عدم مشارکت» را استفاده می‌کنند که ما در انتخابات مشارکت نخواهیم کرد. اما بعضی از گروه‌ها عمل‌گراتر هستند؛ آنها منتظر رصد فضای سیاسی کشور هستند تا ببینند چه اتفاقی بر سر کاندیداهایشان خواهد آمد و دوم منتظر رصد فضای انتخاباتی جامعه هستند که آیا جامعه انتخاباتی خواهد شد؟ شور انتخاباتی به وجود خواهد آمد؟

طبیعتا اگر این بخش از اصلا‌ح‌طلبان به این نتیجه برسند که احتمال برنده شدن در انتخابات دارند، من فکر می‌کنم با نشاط هم وارد خواهند شد و در آن صورت است که آرایش سیاسی جریان مقابل خودشان را به هم خواهند زد.

در شرایط فعلی که پیش ثبت‌نام انتخابات گذشته، اگر اصلاح‌طلبان بخواهند تغییری در سیاست خودشان داشته باشند چقدر امکان مانور و ابتکار عمل دارند؟

اصلاح‌طلبان از ابتدا به کلیاتی عمل کرده‌اند و آن این است که چهره‌های خیلی شاخص خودشان را اصلا وارد صحنه نکرده‌اند. یعنی در واقع از یک ریسک بزرگ پرهیز کرده‌اند. حتی می‌توانستند ورود کنند و بعدا انصراف بدهند، ولی این کار را هم نکرده‌اند و نشان دهنده یک سیگنال به سیستم سیاسی کشور بود که به هر حال سطح مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات سطح بالایی نیست و از سطوح میانی و متوسط برای مشارکت در انتخابات استفاده کرده‌اند؛ مثل تیمی که فرض کنید با بازیکنان اصلی  وارد نمی‌شود و با بازیکنان ذخیره به میدان آمده است.

این موضوع امید اصولگرایان را بیشتر نمی‌کند؟

این تدبیری است که خود اصلاح‌طلبان کرده‌اند و به خودشان مربوط است.

لینک کوتاه: