مأموریت گروه بحران علیه ایران
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار هزاران نفر از مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» با ایشان از برنامه دولت امریکا برای ایجاد بحران در ایران با استفاده از مجموعهای با اسم گروه بحران سخن گفتند و فرمودند: «آنها با فکر و مطالعه به این نتیجه رسیدند که در ایران چند نقطه بحرانساز وجود دارد. اختلافات قومی، تفاوتهای مذهبی و مسئله جنسیت و زن که باید اینها را برای بحرانسازی تحریک کرد. این برنامه امریکاست و شتر در خواب بیند پنبه دانه!»
روزنامه جوان نوشت: تلاش برای ایجاد اختلاف و تقویت و بحرانیسازی گسلهای مختلف اجتماعی و حتی ایجاد گسلهای جدید از برنامههای همیشگی دشمنان ایران بوده و دشمنان اصلی تمدن ایران، به خصوص تمدن مهاجم آنگلوساکسون همواره از ایجاد تفرقه و استفاده از آن برای شکست دشمنان خود و تجزیه آنان استفاده کردهاند و حتی در اینباره جمله معروف «تفرقه بینداز و حکومت کن» هم به عنوان یک حقیقت تاریخی از حیلههای این دشمن در اذهان مردم جا افتاده است. به لحاظ تاریخی نمونههای زیادی از استفاده از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» انگلوساکسونها مشاهده شده که یکی از بارزترین آنها در دنیای معاصر، تجزیه امپراتوری عثمانی و تبدیل «یک دشمن بزرگ» به «چند دوست کوچک» بود.
هرچند در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تلاشهای تفرقهافکنانه و تجزیهطلبانه زیادی صورت گرفته و شکست خورد، با این حال به نظر میرسد بعد از بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و شکست برنامههای تفرقهافکنانه و تجزیهطلبانه اولیه، بار دیگر این برنامه ذیل جنگ ترکیبی دشمنان در سالهای اخیر در دستور کار قرار گرفته و بعد از آشوبهای سال گذشته وارد فاز جدیدی شده است. به خصوص که بنابر اسناد متعدد و به خصوص طرحواره ارائه شده در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۵ یکی از محورهای مهم مؤثر در جنگ ترکیبی، حمایت از ناآرامیها و شورشهای محلی اعلام شده است.
در این باره فعالیتهای گروه بینالمللی بحران که یک سازمان ظاهراً غیردولتی ولی تحت مدیریت کامل امریکاییها و صهیونیستهاست و در مذاکرات هستهای ایران به خصوص در دولت قبل نقش مخربی علیه ایران ایفا کرد، به روشنی نشاندهنده این است که برنامهریزی ویژهای برای تقویت برخی تمایزات طبیعی و برخی شکافهای اجتماعی و تبدیل آنها به گسلهای خشونتبار برای ایجاد از همگسیختگی اجتماعی در ایران در دستور کار سرویسهای امنیتی دشمن بر اساس نتایج مطالعات و توصیههای اندیشکدهها و سازمانهایی چون این گروه وجود دارد. این گروه که با ادعای انجام پژوهشهای میدانی در زمینه مناقشات خشونتبار و برای پیشبرد سیاستهایی به منظور پیشگیری، کاهش یا حل مناقشات در نقاط مختلف جهان شروع به فعالیت کرده در واقع مأموریتی کاملاً وارونه داشته و به دنبال ارائه راهکارها و تجویزهای راهبردی و عملیاتی برای ایجاد شکافها و مناقشات خشونتبار در کشورهای هدف برای ذینفعان و در واقع برای امریکا به عنوان کارفرمای اصلی خود است.
برای نمونه در آخرین گزارشی که راجع به ایران سه هفته پیش در 21 آگوست در سایت رسمی این گروه تحت عنوان Irans Khuzestan: Thirst and Turmoil «خوزستان ایران: تشنگی و آشفتگی» منتشر شده به تفصیل به موضوع خوزستان پرداخته شده و ضمن ارائه تصویری سوگیرانه از برخی مشکلات این استان و ارائه تفسیر خود از آنها، با اعلام به بنبست رسیدن نظام جمهوری اسلامی ایران در حل مشکلات، علناً مسئله اقوام ایرانی همچون اعراب و سایر اقوام و نیز گروههایی چون زنان که آنها را به حاشیه رانده شده خوانده است برجسته و لزوم توجه آنان به مشکلاتشان را گوشزد کرده است!
در کتاب «جنگهای هیبریدی در دوران پست مدرن»، ایران مجموعهای از مردم جهان وطن چند هویتی، در معرض خطر قربانی شدن از سوی شورشهای تروریستی مرزی دانسته شده است که این شورشها بر بستر دو گروه فرامرزی کرد و بلوچ هدایت خواهند شد. امریکا، عربستان و اسرائیل بر قوم کرد و هند برای مقابله با پاکستان، بر قوم بلوچ متمرکز است. در این کتاب آمده است که تنها درگیری مرزی ادامهدار، درگیری با کردها است که علاوه بر همسویی با احزاب مختلف اقلیتهای قومی، برای ایران فدرال میجنگند و اگر این درگیریها کنترل نشود، این شورش در نهایت میتواند آذریها و عربها را هم به خود جلب کند.
مطالعه دقیق رسانههای ضدانقلاب، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی طی سالهای اخیر به روشنی نشان میدهد که استراتژی ایجاد اختلاف و تشدید آن در ایران در ابعاد مختلف در حال اجرا است و در این راه از ابزارها و تکنیکهای مختلف استفاده میشود. این استراتژی، علاوه بر اختلافافکنی در موضوعات فرهنگی و اجتماعی چون مسئله زنان و حجاب و تشویق به نافرمانی مدنی بخشی از ایرانیان، در حوزههایی چون اختلافافکنی قومی و مذهبی به شدت در حال اجرا است. البته در این سناریوی شوم، فقط امریکاییها و متحدان آنگلوساکسون و صهیونیستش نقشآفرین نیستند و علاوه بر جریانات مزدور همچون منافقین و سلطنتطلبان، به وضوح ردپای سرویسهای اطلاعاتی برخی کشورهای منطقه نیز دیده میشود. همچنین برخی چهرهها و شخصیتهای داخلی نیز در پازل فوق مشغول نقشآفرینی هستند و از آنجایی که این موضوع علاوه بر لطمات شدیدی که به کشور در حوزههای اجتماعی و اقتصادی وارد میکند، در وهله نخست یک موضوع مرتبط با امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران است، از این رو علاوه بر اهتمام جدی مردم در توجه جدی به ابعاد آن و پرهیز از افتادن در پازل دشمن، باید در نظر داشت که هرگونه کنش سیاسی اعم از نوشتن و سخنرانی از سوی هر کسی و در هر جایگاهی، اقدامی در راستای این طرح دشمن و همراهی با دشمنان این آب و خاک تلقی شده و باید بهجد با آن برخورد کرد.