تحلیل «نامهنیوز»؛
آزمون سخت اصلاحطلبان برای ادامه حیات سیاسی
اصلاحطلبان میتوانند توانایی احیای خود را داشته باشند، مشروط به آنکه اولا با هم در اتحادی کامل به سر ببرند و ثانیا سرمایه اجتماعی خود را قانع به حضور در انتخابات کنند.
گروه سیاست نامهنیوز: اخیرا اسماعیل دوستی، اسماعیل دوستی عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و کاندیدای تأییدصلاحیتشده انتخابات مجلس، گفته است که اصلاحطلبان تأییدصلاحیتشده تهران لیست میدهند. او تأکید کرده است که «منتظر هستیم تا شورای نگهبان با دید بازتری به اعتراضها رسیدگی کند تا برخی دوستان ردصلاحیت شده تأیید شوند و بتوانیم لیست کاملی را برای تهران معرفی کنیم».
حالا پرسش آن است که آیا اصلاحطلبان توان و ظرفیت احیای جریان خود را دارند و میتوانند راهی برای احیای خود بیایند؟ پاسخ به این پرسش را باید از چند منظر بررسی کنیم:
1. اصلاحطلبان در شرایط کنونی شاید نسبت به بسیاری از دورهها از نظر نامزدهای انتخاباتی وضعیت بهتری دارند؛ به این معنی که بررسی صلاحیتها در این دوره طوری بوده است که آنها هم نفرات لازم برای ارائه لیست دارند و هم چهرههای شاخص برای سرلیستی. افزون بر آنها نیروهای اعتدالی هم تأییدصلاحیت شدهاند و امکان ائتلاف برای گسترش لیست انتخاباتی خود را هم دارند. آنها حتی آنقدری نامزد تأییدصلاحیتشده در اختیارشان قرار دارد که مخیرند به ائتلاف یا ورود اصلاحطلبانه به انتخابات و حتی آنهایی که قائل به مشارکت مشروط در انتخابات بودند، شرط مورد نظرشان یعنی داشتن نامزد محقق شده است. با این وصف اصلاحطلبان از نظر سرمایه انسانی در حوزه نامزدهای انتخابات توانایی ورود همهجانبه را دارند.
2. موضوع بعدی به سرمایه اجتماعی آنها برمیگردد. اصلاحطلبان در این حوزه دچار ضعفاند و تا این لحظه نتوانستهاند آنطور که برای پیروزی انتظار دارند، مخاطبان خود را به تحرک انتخاباتی وا دارند. سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در سال98 که هنوز دولت روحانی تمام نشده بود هم برای اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم پای کار نیامدند و البته در انتخابات ریاستجمهوری1400 هم وضع به همین منوال گذشت و به یاد داریم نامزد نهایی اصلاحطلبان یعنی عبدالناصر همتی رأی بسیار اندکی آورد. اصلاحطلبان انتظار داشتند با گذشت زمان و البته مشاهده نواقصی در عملکرد دولت سیزدهم و مجلس یازدهم آراء خاکستری بار دیگر به سمتشان سرازیر شود اما تا این لحظه چنین نشده است.
3. اصلاحطلبان با یک موضوع دیگر مواجهاند؛ دو دستگی تشکیلاتی. همان طیفی که از پیش موضوع مشارکت مشروط را مطرح میکرد حالا هم گویا تمایل به شرکت در انتخابات ندارد. در مقابل طیفهای زیادی میگویند که باید در انتخابات به صورت همهجانبه شرکت کرد. اصلاحطلبانی که قصد حضور در انتخابات ندارند به دلیل ترس از شکست احتمالی نمیخواهند وارد انتخابات شوند و اگر چنین وضعیتی ادامه یابد توان گروههای مشارکتخواه برای آوردن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان کاهش مییابد. بنابراین به نظر میرسد یکی از مهمترین مشخصهها برای احیای جریان اصلاحات همبستگی آنها باشد.
در پایان با اوصاف مذکور چنین برداشت میشود که اصلاحطلبان میتوانند توانایی احیای خود را داشته باشند، مشروط به آنکه اولا با هم در اتحادی کامل به سر ببرند و ثانیا سرمایه اجتماعی خود را قانع به حضور در انتخابات کنند.