تحلیل «نامهنیوز»؛
چرا نباید اصلاحطلبان را اپوزیسیون نامید؟
اصلاحطلبان دارای سرمایهای اجتماعی خاص خود هستند و اگر مجموعه اصلاحطلبان اپوزیسیون نامیده شوند، طبیعتا مخاطبان آنها را به سمت اپوزیسیون شدن سوق دادهایم.
گروه سیاست نامهنیوز: تضادها در جبهه اصلاحات از سال۷۶ تا کنون شاید به بالاترین حالت خود رسیده است. برخی میگویند در شرایط کنونی نباید لیستی ارائه داد و برخی هم باور دارند که ندادن لیست انفعال انتخاباتی هم باعث انزوای اصلاحطلبان در عالم سیاست میشود، هم موجب بازشدن عرصه برای تندروها میشود و با این اوصاف میگویند نباید با صندوقهای رأی قهر کرد. خاتمی هم بعد از بیانیه اخیرش مبنی بر اینکه اصلاحطلبان با صندوق رأی قهر نمیکنند قدری نظرش در دسته دوم میگنجد. بنابراین اختلاف نظر در جبهه اصلاحات آنقدری است که نهتنها ممکن است در انتخابات به وحدت عملی نرسند، بلکه این احتمال وجود دارد به گفته محسن آرمین جبهه اصلاحات در مسیر انشعاب قرار بگیرد.
همه اینها واقعیتهایی است که نمیشود انکار کرد اما در این میان طیفهایی از اصولگرایان سعی دارند آن دسته از اصلاحطلبان که قائل به ارائه لیست نیستند را اپوزیسیون نظام معرفی کنند و میگویند سخنان آنها مبنی بر اینکه نظام سیاسی و قانون اساسی را قبول داریم، صرفا ادعاست و آنها در مسیر اپوزیسیون حرکت میکنند. آنها گاهی حتی پا را فراتر میگذارند و میگویند ادعای اصلاحطلبان میانهرو مبنی بر اینکه نظام سیاسی و قانون اساسی را قبول داریم، صرفا ادعاست؛ نمونهاش مطلب اخیر روزنامه «جامجم» است که میآورد: «برخی از چهرههای اصلاحطلب که مدعی هستند از رویکردهای رادیکال به دور هستند و از اعتدال، میانهروی و پایبندی به قانون اساسی سخن میگویند، تنها از این عبارات به عنوان یک پوشش استفاده میکنند و درواقع همان خواستها و مطالباتی که جریانها و چهرههای رادیکال در عبور از قانون اساسی دنبال میکنند را با بیان دیگر و به عنوان ضرورت تکرار میکنند».
این نگاه آسیبهای زیادی در عرصه سیاسی به وجود میآورد و مغایر سیاست صریح و اعلامی رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی است. کافی است آنهایی که به راحتی به دیگران اتهام اپوزیسیون شدن را میزنند به بیانات متعدد رهبر انقلاب در خصوص ضرورت جذب هرچه بیشتر نیروها به دامن انقلاب اسلامی رجوع کنند. ایشان در اردیبهشت سال ۹۹ مطرح کرده بودند: «جبههی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت میدهید معتقدند، در فلان مسئله خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایرهی انقلابیگری خارج بدانید هر چه میتوانید جبههی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بیاعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد».
یا ایشان در تیرماه سال ۹۵ در دیدار با بسیجیان فرموده بودند: «بسیج جناحی نیست؛ یکی از دو جناح سیاسی، یا سه جناح سیاسی، یا چهار جناح سیاسیِ داخل کشور نیست. بسیج لشکر انقلاب است، بسیج مال انقلاب است. اگر دوگانگیای وجود داشته باشد، دوگانگی انقلابی و ضدّ انقلابی است -حتّی [فرد] غیر انقلابی هم قابل کشش است، قابل جذب است؛ بنده معتقد به جذب حدّاکثریام، البتّه با روشهای خودش».
وقتی رهبر انقلاب میفرمایند غیرانقلابی را هم میشود جذب کرد، بیتردید صحیح نیست که با عناوین مختلف افرادی که به طور صریح اعلام وفاداری به نظام و قانون اساسی میکنند را طرد کرد و گفت که آنها در مسیر اپوزیسیون قرار دارند.
از سوی دیگر دفع یا طرد حداکثری به نفع نظام سیاسی نیز نخواهد بود زیرا مردمسالاری دینی در شرایطی محقق میشود که در قالب نظام اسلامی، تکثر روشها وجود داشته باشد. از منظر دیوانسالاری هم زمانی کارها به بهترین شکل جلو میشود که نیروهای سیاسی متعدد قدرت کنترل کنندگی یکدیگر را داشته باشند که در این صورت زمینههایی بروز فساد بسته میشود.
از سوی دیگر مشخصا اصلاحطلبانی که قصد شرکت همهجانبه در انتخابات را دارند، اتفاقا در مسیر تقویب انتخابات و نظامیحرکت میکنند و مانع پیشروی طیف رادیکال اصلاحات میشوند و گرچه حتی رادیکالهای آنها را هم نباید اپوزیسیون نامید اما به مراتب اولی اصلاحطلبان میانهرو را نباید متهم به حرکت در مسیر اپوزیسیون کرد؛ به دو دلیل؛ نخست آنکه همانطور که اشاره شد چنین روشی در تضاد با سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی است و دوم به هر حال اصلاحطلبان دارای سرمایهای اجتماعیاند و اگر مجموعه اصلاحطلبان اپوزیسیون نامیده شوند، طبیعتا مخاطبان آنها را به سمت اپوزیسیون شدن سوق دادهایم؛ روشی که به هیچوجه مطلوب دلسوزان نظام و انقلاب نیست.