کد خبر : 752758

علی‌اکبر صالحی: باید ذهنیت جهان را نسبت به ایران تغییر دهیم

علی اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی تاکید کرد: زمان آن رسیده است تا ذهنیت جهان را نسبت به ایران با جدیت بیش‌تری تغییر دهیم. ما در جهانی به‌سر می‌بریم که مسابقه روایت‌ها در جریان است. اگر ما در این میدان غایب باشیم، دیگران روایت خود را به جای ما تثبیت خواهند کرد.

به گزارش نامه‌نیوز، علی‌اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی در نشست ایکوموس (کمیته ملی بناها و محوطه‌های تاریخی) که به مناسبت روز جهانی بناها و محوطه‌های تاریخی (۲۹ فروردین ماه) برگزار شد، با موضوع ضرورت شناخت ایران سخن گفت و با طرح این پرسش‌ها که «وقتی از «ایران» سخن می‌گوییم، مقصودمان چیست؟» «آیا مراد یک مرز جغرافیایی یا سیاسی است، یا مفهومی ژرف‌تر و دیرپاتر؟» اظهار کرد: حقیقت آن است که «ایران» تنها نام یک کشور بر روی نقشه نیست؛ بلکه پدیده‌ای است ریشه‌دار در تاریخ و فرهنگی پویا که قرن‌ها فراز و نشیب را پشت سر گذاشته است. ایران به‌مثابه یک گنجینه، در برگیرنده مجموعه‌ای از ارزش‌های معنوی، دستاوردهای تمدنی، زبان و ادبیات غنی، هنرهای بدیع و سنت‌های حکیمانه است که از روزگاران کهن تا کنون استمرار یافته‌اند.

او افزود: این «گنجینه گران‌سنگ» بارها در گذر تاریخ آزموده شده است. امپراتوری‌ها آمدند و رفتند، مرزهای سیاسی دگرگون شدند، حتی نام رسمی کشور در دوره‌هایی تغییر یافته، اما روح فرهنگی و هویت ایرانی همواره زنده مانده است. تاریخ گواه است که پس از یورش‌های پی‌درپی و حکومت‌هایی که گوشه‌هایی از این سرزمین را جدا کردند، باز هم زبان فارسی، اسطوره‌های مشترک و خاطرهٔ تاریخی، مردمان این خطه را به هم پیوند داده و نام ایران را زنده نگه داشته است.  

صالحی یادآور شد: ایرانشهر ساسانیان تنها یک قلمرو حکومتی نبود، بلکه نمادی از تداوم یک خودآگاهی فرهنگی بود؛ چنانکه فردوسی بزرگ در عصر خود با سرودن شاهنامه، نه فقط حماسه ملّی که شناسنامهٔ فرهنگی ایران را از دل تاریخ بیرون کشید و جاودانه کرد. بنابراین ایران را می‌توان فراتر از جغرافیا، به‌مثابه پدیده‌ای فهم کرد که در ذهن و ضمیر تاریخی ما ریشه دارد.

وزیر امور خارجه دولت دهم گفت: اندیشه ایرانی، مجموعه‌ای پراکنده از عناصر تصادفی نیست، بلکه نظامی هماهنگ و درهم‌تنیده از زیبایی و معناست. هر جزء از این فرهنگ ـ از خط نستعلیق تا معماری ایوان‌ها و گنبدها و طاق‌ها، از نگارگری‌های ظریف تا بافت پیچیده‌ فرش ایرانی، از نغمه‌های موسیقی سنتی تا غزل‌های پرشور حافظ و سعدی و چینش گل‌ها و گیاهان باغ‌ ایرانی ـ بخشی از یک کل بزرگ‌تر است که گویی همه‌ این عناصر در تعاملی موزون با یکدیگرند. خط نستعلیق، با انحنای لطیف و جریان سیال خود، همان قوسی را می‌کشد که در طاق‌های معماری سر بر آسمان می‌ساید. هنر نگارگری، شعری بصری‌ است که در غزل‌های حافظ و مثنوی‌ مولانا تجلی می‌یابد، و فرش ایرانی با تکرار موزون نقوش‌ و اشکال هندسی‌اش، گویی گوشه‌ای از دستگاه‌های موسیقی سنتی است که روح شنونده را به سیر آفاق معنوی به پرواز درمی‌آورد. این هماهنگی ظریف میان اجزای گوناگون «اندیشه ایرانی»، گواهی بر روح جستجوگر و مبتنی‌بر فلسفه وحدت وجود است.  

گ

صالحی با بیان اینکه «ایرانیان از دیرباز مردمی یکتاپرست بودند.» آیه ۱۷ سوره حج «اِنَ ‌الَّذین آمنوا وَ الَّذین هادوا و الصابِئین و النصاری و المَجوس و الَّذین اَشرکوا اِنّ الله یَفصِل بینهم یوم القیامه اِنّ الله علی کل شیءٍ شهید» را خواند و افزود: امروزه اما چهره عمیق ایران، در عرصه جهانی کم‌تر شناخته شده است. در روایت‌های مسلط رسانه‌ای و سیاسی بین‌المللی، «ایران» غالباً به‌عنوان یک بازیگر سیاسی مشکل‌ساز یا کشوری گرفتار بحران‌ها تصویر می‌شود. سال‌هاست که دنیا ایران را بیشتر با عناوینی چون مناقشه هسته‌ای، تنش‌های منطقه‌ای، تحریم و تقابل می‌شناسد تا با میراث فرهنگی، اندیشه‌های انسانی و مشارکتش در تمدن جهانی.

او اضافه کرد: این روایت تحریف‌شده و تقلیل‌یافته که عمدتاً از بیرون بر ما تحمیل شده است، ایران را صرفاً در قالب یک دولتِ عرفی اما با چالش‌های ویژۀ سیاسی محدود می‌کند و مانع دیده شدن ایران به‌عنوان یک تمدن بزرگ و یک جامعه با فرهنگ می‌شود. نتیجه آنکه چهره واقعی ایران، یعنی همان ایرانِ به‌مثابه یک گنجینه ارزشمند، در پس غبار این تصاویر نادرست پنهان مانده است. اینجاست که نقش «ایران‌شناسی» به‌عنوان یک رویکرد پدیدار می‌شود.  

رئیس بنیاد ایران‌شناسی تاکید کرد: ایران‌شناسی صرفاً مطالعه گذشته ایران برای دلخوشی‌های تاریخی یا افتخار به آن نیست؛ بلکه روشی است علمی برای شناخت ایران به ماهو ایران دیروز، امروز و فردا و بازتاب آن به جهان. ایران‌شناسی کاوش در گنجینه هویت ایرانی و تبیین و ترویج آن است، به گونه‌ای که روایت ایران را خود ما، بر پایه واقعیت‌ها و داشته‌های اصیل‌مان شکل دهیم و به گوش جهانیان برسانیم. در واقع، ایران‌شناسی ابزار ما برای بازیابی و بازگویی حقیقت ایران است؛ حقیقتی که اگر ما آن را روایت نکنیم، دیگران با تصویرسازی و روایت‌پردازی‌های ناقص یا مغرضانه آن را ارائه خواهند کرد.

صالحی ادامه داد: شاهد بوده‌ایم که هرگاه فرصتی برای ارتباط بی‌واسطه فرهنگ ایران با مردم دیگر کشورها فراهم شده، نتیجه‌ای مطلوب به‌دست آمده است. یک جهانگرد که به ایران سفر و مهمان‌نوازی این مردم را از نزدیک تجربه کرده، یا یک دانشجوی خارجی که زبان فارسی آموخته و از دریچهٔ شعر و ادبیات ما با اندیشه ایرانی پیوند خورده است، پس از بازگشت به وطن خود روایت متفاوتی از ایران ارائه می‌دهد؛ روایتی واقعی‌تر و پُرمهرتر در برابر تصویرهای کلیشه‌ای گذشته.

این‌گونه تجربه‌های فردی نشان می‌دهد اگر ما در معرفی فرهنگ و تاریخ‌مان مشتاق باشیم، مخاطبان جهانی نیز آماده‌اند تا تصویر تازه‌ای از ایران ببینند، بازگو کنند و یا بازتاب دهند.

او در ادامه تصویر جاری و مخدوش امروز، نیازمند تدوین روایت اصیل و بومی است و ایران‌شناسی خاستگاه این روایت‌پردازی به‌شمار می‌آید. پژوهش‌ها و مطالعات ایران‌شناسانه وقتی با دیدی واقع‌بینانه و عشق به حقیقت همراه شوند، می‌توانند چهره‌ای واقع بینانه‌تر و کامل‌تر از ایران به جهان ارائه دهند. هر مقاله علمی درباره دستاوردهای علمی و ادبی ایرانیان، هر کتابی که حکمت ایرانی را شرح دهد، هر نمایشگاهی که هنر و تاریخ ما را معرفی کند، گامی است در جهت ترسیم روایتی که از درون برمی‌خیزد نه از بیرون.

لینک کوتاه: