سردار سلیمانی؛ از روستای دورافتاده و کوهستانی کرمان تا قلب خاورمیانه/ سایهِ ترس، «مرد بدون سایه» بر سر تروریستهای داعش
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز ؛ کویر زاده آفتاب سوخته، ورد زبان ژنرال های سیاسی دنیا شده است، از ایران تا عراق، از اسرائیل تا آمریکا. یک روز «مرد بیسایه» می نامندش و روزی دیگر «مردی مرموز». یک روز در قصههایشان برای ترساندن اعراب او «مبدع هلال شیعی» می شود و روزی دیگر فرمانده کرمانی را که حالا به او «اللواء الإیرانی» می گفتند مسئول شکست هایشان از آسیای میانه و افغانستان و پاکستان تا مدیترانه، جنوب شبه جزیره عربستان و شمال آفریقا. قصه سردار ایرانی هرچه که بود و هست، دوست و دشمن در نهایت مجبور به اقرار و اعتراف به یک واقعیت هستند؛ فرمانده بسیار زیرک و هوشمند ایرانی کلید صلح در خاورمیانه را در دست دارد. سرداری که در خارج از مرزها لرزه بر اندام شرق و غرب انداخته، در داخل اما فقط یک نام است«حاج قاسم». حاج قاسمی که همه او را با آرامش و تواضعی که در چهره اش نمودار است می شناسند. مردی که برخلاف آنچه آمریکایی ها می گویند نه تنها مرموز نیست که تنها یک سردار ایرانی است. از روستای کوهستانی کرمان تا قلب خاورمیانه سردار قاسم سلیمانی 57 سال پیش از دل روستایی دور افتاده و کوهستانی با ساختاری طایفه ای در کرمان متولد
شد. پیشینه ای که شاید سالها بعد یکی از عوامل انتخاب او به عنوان فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران شد چه آنکه او تحرکات قبیله ای را به خوبی دیده و درک کرده بود. دوران جنگ برای بسیجی کرمانی زاده به مثابه بسیاری دیگری از جوانان آن روزها، در جبهه های دفاع مقدس رقم خورد و هم پای همت ها و کریمی ها و باکری ها جنگید. سردار بعد از جنگ به زادگاهش کرمان بازگشت تا در روزهایی که وجود اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر سایه ناامنی را بر شهر انداخته بود، خواب راحت را به چشم مردمانش بازگراند. دورانی که به اذعان مردم سیستان و بلوچستان و کرمان از امن ترین دوران زندگی شان بود. سال 79 اما ورق زندگی حاج قاسم برگشت. حال او دیگر با مُهر و امضای فرماندهی کل قوا به تهران فراخوانده شده بود تا مسئولیت سپاه قدس یا همان نیروی برون مرزی سپاه پاسداران ایران را عهده دار شود. سردار با فعالیتهایی نظیر کمک به چریکهای کرد برای جنگ با صدام و کمک به جنگجویان افغانستان برای مقابله با نیروهای شوروی کار خودش را آغاز کرد، اما به مرور دامنه فعالیتش به تمام منطقه خاورمیانه کشیده شد. مسئولیتی که سردار را به کابوسی برای آمریکا و اسرائیل و تروریست های منطقه ای
تبدیل کرد. از افغانستان تا عراق و از سوریه تا لبنان جایی نبود که نام حاج قاسم بر سر زبان ها نباشد. ترس از سردار تا آنجا پیش رفت که نام سردار سلیمانی به کنگره آمریکا هم کشیده شد و مردان وحشت زده آمریکایی به وضوح خواستار ترور او شدند. پای سردار اما زمانی به عراق باز شد که صدام سقوط کرده بود و کشور در ید و تسلط ارتش آمریکایی ها قرار گرفته بود. آن روزها که آمریکا در تلاش بود ایاد علاوی کاندیدای مورد نظر خود را از صندوق های رای بیرون بیاورد، این سردار شیعی ایرانی بود که تحرکات خود را در عراق به نفع مردم این کشور و کاندیدای شیعی آنها آغاز کرد. شاید کسی بهتر از ژنرال پترائوس ، ژنرال 4 ستاره آمریکایی که آن زمان یکه مردی بود که در عراق حرف اول را می زد نتواند عمق نفوذ حاج قاسم در عراق آن روزها را روایت کند. اوایل سال ۲۰۰۸زمانی که مجادله بین گروه شبه نظامی شیعه از یک طرف و ارتش آمریکا و عراق از طرف دیگر شعله ور بود، به پترائوس یک تلفن داده شد که در آن یک اسام اس از یک سردار ایرانی بود، در آن پیغام نوشته شده بود « ژنرال پترائوس! شما باید مرا بشناسی، من قاسم سلیمانی هستم، کسی که سیاستهای ایران را در عراق، لبنان، غزه
و افغانستان تدوین میکند و صد البته سفیر ایران در بغداد نیز عضو سپاه قدس است و کسی که جایگزین او میشود نیز عضو سپاه قدس است.» گاردین مینویسد:«پترائوس بشدت نیاز داشت که به او گوشزد شود، بسیاری از نظامیان آمریکا که با عراقیهای شیعه کار میکنند، توسط قاسم سلیمانی و افراد وابسته به سپاه قدس به تحلیل برده میشوند، آنچنان که تلاشهای دیپلماسی آمریکا در سایر نقاط خاورمیانه به تحلیل برده میشود، خصوصا در لبنان. پترائوس چند سال بعد خود اعتراف کرد که مشکلی که سلیمانی برای او درست کرده بوده است، چه بوده است.» ژنرال دیوید پترائوس در نامهای به رابرت گیتس وزیر دفاع وقت ایالات متحده در سال 2008 به میزان نفوذ سلیمانی در عراق اشاره کرد و نوشت:« آنچه این هفته پیش از همهچیز ما را غافلگیر کرد، نفوذ ایران در عراق بود. رسانههای کرد به او لقب ژنرال بیسایه دادهاند. او با طیفی از سیاستمداران عراقی نظیر طالبانی، عادل عبدالمهدی، حکیم، ابراهیم جعفری و... در ارتباط است.» بهت همراه با ترسی که سال ها بعد به عمق پنتاگون هم نفوذ کرد، آنهم با نامه یک سردار ایرانی بر روی میز لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا. نامه ای ساده که هیچ آرمی از
سازمان های مرتبط با پنتاگون در آن دیده نمی شد از تمام لایه های امنیتی، اطلاعاتی و حفاظتی عبور کرده و بر روی میز پانتا وزیر دفاع اوباما قرار گرفته بود تا با خواندن آن لرزه بر اندام وزیر دفاع آمریکا بیفتد. ! یک نامه با سربرگ رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران «اگر لازم باشد از این هم نزدیک تر خواهیم شد. امضا : قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران» ترس از ژنرال ایرانی که بسیاری او را حتی ندیده بودند، اما مانع از آن نمی شد که در همان روزهایی که تنش در گوشه و کنار عراق بالا گرفته بود آمریکایی ها معترف آن نباشند که برای برقراری صلح باید دست به دامان او شوند. آنگونه که زلمای خلیلزاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان دربارهاش میگوید: «بر خلاف نظر مقامات آمریکایی که سلیمانی را به جنگافروزی متهم میکنند، او در ایجاد صلح برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیریهای نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت؛ تهدیدی که میرفت ناآرامیها گسترش یافته و پیامدهای وخیمی بویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.» روزنامه انگلیسی گاردین نیز در مورد حاج قاسم سلیمانی
تاکید میکند: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی باهوش میدانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند.» چشم امید شیعیان عراق به سردار شیعی ایرانی شاید از همین روست که سردار هرچه برای آمریکایی ها و تروریست های منطقه ای یک شبح و سایه مرموز و ترسناک است برای مردم شیعی عراق نماد فرشته نجات است، مردی که مقامات عراقی از بلندپایه ترین تا مردم او را ستایش می کنند و در اوج بحران ها دست کمک را پیش از همه به سوی او دراز می کنند. عراق این روزها بار دیگر بحران زده شده است، جنگجویان گروهک تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که نقاطی از شمال عراق را اشغال کرده اند و سایه وحشت و مرگ را بر سر عراقی ها افکنده اند تا به فاصله ای کوتاه از بحران سوریه، اینبار کشوری شیعه نشین دیگر در منطقه با بحران گروه های تکفیری و تروریستی دسته و پنجه نرم کند. از همین روست که بعد از مدت ها نام حاج قاسم و عراق باردیگر در کنار یکدیگر قرار گرفته است تا عراقی ها باز هم چشم امیدشان به مرد
شماره یک خاورمیانه دوخته شود. سردار آرامی که تحلیلگران و رسانه های غربی این روزها او را ژنرال بی سایه عراق می نامند و راه حل بحران عراق را در ید اختیار او می بینند و معتقدند فرمانده نیروی قدس ممکن است راه حل بحران عراق در حالی که نیروهای داعش تهدیدی در پاره پاره کردن آن هستند، باشد. گرچه وزارتخارجه رسما حضور نیروهای نظامی ایران و در راس آن سردار سلیمانی در عراق تکذیب کرده است، اما آمریکایی معتقدند ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران تاکنون حداقل 2 بار به عراق سفر کرده تا به فرماندهان نظامی عراق در طرح ریزی یک استراتژی کمک کنند. تحلیلگران غربی معتقدند در این زمان ایران و آمریکا ممکن است هدف مشترکی داشته باشند چه آنکه داعش همان مقدار که ضد شیعه است، ضد آمریکایی نیز می باشد. در همین راستاست که آمریکایی ها پالس هایی از تمایل خود برای مذاکره با ایران را ارسال کرده اند، پالس هایی که شاید بیش از همه متوجه سردار سلیمانی باشد تا اینبار نیز مرد صلح آفرین در عراق شود.
دیدگاه تان را بنویسید