کد خبر: 164570
تاریخ انتشار :

قهرمان تیم ملی جوانان اسکواش: از تیم ملی انصراف دادم زیرا بی‌برنامگی در اسکواش دلزده‌ام کرد

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز، تابا تقوی، قهرمان تیم ملی جوانان اسکواش در خلیج فارس است. او نخستین بانوی ایرانی است که در یکی از مسابقات هنگ کنک برنده شده است. تقوی چنان از روند بی برنامگی در فدراسیون و نبود امکانات دلزده شده است که در سن 22 سالگی و اوج جوانی اقدام به انصراف از فعالیت در تیم ملی کرده است. نکته تاثر برانگیز این مصاحبه نگاه او برای تبرئه تمام مسئولان و فدراسیون از مشکلات به وجود آمده است زیرا بارها در کلامش اشاره کرد که فدراسیون را مقصر نمی‌داند اما با وجود فشارهای موجود آینده‌ای هم برای خودش و دیگران در این رشته متصور نیست. او که دختری پر انرژی و فعال است امروز به عنوان مربی اسکواش در باشگاه انقلاب فعال است و از رفتن و مهاجرت می‌گوید. تقوی دلسوزانه خواستار تغییر ساختار مدیریتی برای حمایت از اعضای تیم ملی اسکواش و استعدادهای تازه‌ای است که به این سمت جذب می‌شوند. آنچه می‌خوانید گفت و گوی این ورزشکار جوان با روزنامه اقتصاد کیش درباره مشکلات ورزش اسکواش و دلیل انصرافش از تیم ملی است. اسکواش ورزشی است که در ایران کمتر شناخته شده است، چطور وارد این رشته شدید؟ من در کیش بزرگ شدم، فضای جزیره به نحوی است که بیشتر مردم برای پر کردن اوقات فراغت و به سبب آرامش موجود به ورزش روی می‌آورند ضمن اینکه من در یک خانواده ورزشی رشد کردم. برادرم سال‌ها قهرمان تنیس کیش بود.در آن سال‌ها بزرگترین سالن اسکواش خاورمیانه در کیش افتتاح شد. من 16 تا17 سالگی تنیس بازی می کردم اما بعد از آن من و خواهر دوقلویم هر دو اسکواش را شروع کردیم. تارا بعد از چند سال این ورزش را رها کرد اما اسکواش برای من تبدیل به یک علاقه حرفه‌ای شد. چطور شد که این ورزش برای شما عنوانی جدی و حرفه‌ای گرفت؟ اسکواش از ابتدا برای من یک ورزش حرفه‌ای بود ضمن اینکه در کیش نیز رشد ورزشکار بسیار سریعتر اتفاق می‌افتد. با تاسیس سالن اسکواش یک مربی پاکستانی وارد جزیره شد و این رشته شروع به رشد کرد. همسر این مربی به نام خانم ابریشمی به عنوان مربی بانوان انتخاب شد و شروع به ما آموزش کردند. از چه زمانی وارد مسابقات حرفه‌ای و قهرمانی شدید؟ همان سال در مسابقه قهرمانی کشور شرکت کردم که به نفرات برتر ایران باختم. شهریور سال 89 انتخاب تیم ملی برگزار شد و من همزمان کنکور نیز داشتم. خوشبختانه هم در تیم ملی و هم کنکور قبول شدم. تیم ملی بانوان از آن سال صورت جدی گرفت. مقدس اشرف به عنوان یک مربی خوب از پاکستان وارد کشور شد زیرا مربی‌های پاکستانی بسیار حرفه‌ای هستند. همزمان با ما برای آقایان هم مربی وارد کشور شد. بعد از آن برای مسابقات قهرمانی جوانان آسیا به سریلانکا دعوت شدیم. در آن زمان سطح بازی ما خیلی از آن ها بالاتر بود اما به عنوان تجربه نخست نتوانستیم مقام بیاوریم. من مستقیما وارد تیم ملی بزرگسالان شدم ..یکسال بعد به کویت رفتیم. من در انتخابی‌ها همیشه نفر اول بودم اما آنجا هم مقام نیاوردیم. بعد از مدتی به دلیل مشکلاتی نظیر بالا رفتن قیمت دلار مقدس اشرف رفت و زندگی قهرمانی من بعد از ایشان تمام شد. یک مربی داخلی برای ما انتخاب شد. از آن زمان تا دو سال هیچ اعزامی نداشتیم تا اینکه که مسابقات قهرمانی بزرگسالان آسیا در هنگ کنگ برگزار شد.متاسفانه فدراسیون هیچ برنامه‌ای نداشت و شرایط تیم اصلا خوب نبود. این بار ما دو برد داشتیم و این نخستین بار بود که من به عنوان نخستین بانوی ایرانی و آرزو موسوی زاده توانستیم در یک مسابقه برنده شویم. بعد از هنک کنگ هم دیگر تمرینات انسجام نداشت. نقدی بر بازی ما انجام نشد و همه چیز به صورت کاملا رها شده قرار گرفت و مربی مورد بازخواست قرار نگرفت البته مشکل فراتر از اینها بود. در مسابقات داخلی چه مقام‌هایی کسب کردید؟ در 4 سال بازی که به عنوان عضور تیم ملی داشتم، 2 سال در رده جوانان و دو سال بزرگسالان بازی کردم و همیشه جز 8 نفر برتر بودم. درآخرین دوره مسابقات قهرمانی کشوری به نام "جایزه بزرگ" که در کیش برگزار شد، مقام اول را کسب کردم. لیگ بازی‌های اسکواش چگونه بود و اساسا چند دوره برگزار شد؟ چهار دوره لیگ برگزار شده است که سه دوره قهرمانی و یک دوره نایب قهرمانی در کارنامه کاری داشتیم. چطور شد که انصراف دادید؟ من از ابتدای مرداد نامه انصراف خود را نوشتم. پس از آن با ریاست فدراسیون هم صحبت کردیم آنها هم دلایلی برای مشکلات آوردند اما وقتی اینجا امکان رشد نیست ترجیح می‌دهم، داخل تیم ملی نباشد. در حال حاضر هم مربیگری اسکواش را انجام می‌دهم اما دیگر در تیم ملی بازی نمی‌کنم. حالا که انصراف داده‌اید، آیا قصد مهاجرت از ایران را دارید؟ بله دارم. عمده دلیل دلزدگی شما چه بود؟ به نظر من یک دلیل هرگز ایجاد دلزدگی برای یک قهرمان نمی‌کند، اسکواش برای من زندگی است به همین خاطر برای آن هزینه کردم. جدای از اردوهای فدراسیون، چندین بار با هزینه شخصی به اردوهای خارجی و مسابقات رفتم لذا صرفا با یک حرکت و حرف تیم ملی را کنار نگذاشتم. مشکل اینجاست که هیچوقت دلگرمی از سوی فدراسیون برای ما وجود نداشت البته همه تقصیرات با آنها نیست اما اگر به عقب عمرم برگردم هرگز عمرم را برای چیزی صرف نمی‌کنم که اساسا دیده نمی‌شود و کسی قدردانی نمی‌کند. متاسفانه در بدنه این ورزش به جای دلگرمی مدام روحیه ما را تضعیف می‌کردند این در حالی بود که ما هیچ امکاناتی برای پیشرفت و قهرمانی نداشتیم. نظارت و پیگیری به صورت واقعی انجام نمی شد به همین خاطر معتقدم که تیم ملی اسکواش صرفا یک اسم است که هیچ فایده‌ای ندارد. در نهایت همه این موارد دست به دست یکدیگر هم داد تا مرا دلزده کند. زیرا به جز مقدس اشرف هیچوقت مربی حرفه‌ای نداشتیم. ما یک تیم بودیم و همیشه با هم بودیم اما فدراسیون همیشه مقابل ما بود و هیچوقت آنقدری که ما خود را در کنار فدراسیون می‌دیدیم، فدراسیون در کنار ما نبود. مشکل اصلی فدراسیون چه بود؟ هرگز برنامه ریزی و هدف در فدراسیون وجود نداشت. متاسفانه ما همیشه دقیقه نود مسابقات انتخابی داشتیم بعد دو هفته فشرده اردو برگزار می‌شد و در نتیجه اعزام می شدیم. گاهی تا فرودگاه می‌رفتیم اما ویزا، بلیط و غیره مشکل داشت در واقع بی برنامگی غوغا می کرد. البته این مساله تنها در مورد من صادق نیست. استعفای شما چه تاثیری روی سایر اعضای تیم گذاشت؟ استعفای من روی بقیه گروه نیز تاثیر گذاشته است زیرا آنها نیز مدتهاست که بی انگیزه شده اند. هر فرد از خودش می‌پرسد، این همه تمرین در روز آخرش به کجا می رسد؟ ما هنوز یک برنامه ریزی سالیانه داخلی نداریم یعنی نمی دانیم یک ماه دیگر مسابقه داریم یا نه؟ این مساله روی روحیه یک ورزشکار تاثیر دارد زیرا همیشه در اوج خودش نیست. اسکواش چه حسی به شما می دهد؟ اسکواش یک ورزش پر سرعت راکتی است. وقتی که با دیوار بازی می کنیم ضربه ای که به دیوار برخورد می کند با توجه به قدرت ضربه صدای برخورد به دیوار بالا و پایین می شود این صدا لذتبخش ترین صدایی است که در زندگی شنیده ام. فکر می‌کنید اگر از ایران بروید فضا بهتر می شود؟ نمی دانم در بعد قهرمانی بتوانم این کار را ادامه بدهم یا نه؟ البته هنوز کارهایم در مرحله بسیار ابتدایی قرار دارد اما مطمئنا می‌توانم بروم. بیشتر تمرکزم روی درس و کار است. با توجه به اینکه خانواده‌ات مشوق تو بودند، واکنش آنها نسبت به انصرافت چگونه بود؟ هر پدر و مادری یک آرزویی دارند اما آنها همیشه می گویند آرامش من برای انها مهمتر است. وقتی با آنها صحبت کردم و از فشارهای روحی گفتم و اینکه آرامش من به صورت عمدی و غیر عمد دستخوش مشکل شده است، راضی شدند. البته در ابتدا کمی مخالفت کردند اما سرانجام به آرامش من تن دادند. دلتان برای کیش تنگ نشده است؟ دوری از کیش خیلی سخت است زیرا آرامش آنجا را هیچ کجا ندارد. آرامش ورزش در کیش با تهران قابل مقایسه نیست. دوست دارید که به کیش بازگردید؟ نه به تهران عادت کردم و به نظر می رسد عاشق تهران شده ام. و سخن آخر؟ مساله حمایت از ورزشکاران اسکواش از من که گذشت و انصراف دادم اما برای امثال من که قرار است در سنین پایین وارد این رشته شوند و به تیم ملی بزرگسالان برسند باید فکری بکنیم. من با فدراسیون کاری ندارم اما فکر می کنم برخی جاها کم کاری شده است و ما نادیده گرفته شده ایم. به ما می گفتند ما تاج فدراسیون هستیم اما در عمل چنین چیزی دیده نشد و پشت ما نبودند. زمینه و فضای لازم برای ما نبود دلم برای نوجوانان و جوانانی که با اشتیاق وارد این عرصه شده اند اما با دلزدگی به این راه ادامه بدهند. دوست دارم برای کشورم در مسابقات برون مرزی شرکت کنم و مقام بیاورم وگرنه مسابقه را در هر کجا می توانم انجام دهم اما وقتی این امکان نیست باعث سرخوردگی می شود زیرا امکانات لازم نیست. چرا ما در رشته اسکواش نتوانستیم کاری برای کشور انجام دهیم زیرا تجهیزات و فضا برای رشد و ارتقای ما نبوده است. پتانسیل های بالایی در کشور است که کارهای بزرگی می توانند بکنند اما همیشه یک مانعی وجود داشته است که هیچوقت نتوانسته ما را به سرمنزل مقصود برساند و به مدال آوری نرسیده ایم.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها