کد خبر: 22686
تاریخ انتشار :

مجید مظفری: سیاست‌های غلط در حوزه سینما باعث شد پسرفت کنیم / آزادی ما را به سمت ابتذال می‌برد/در رزومه کاری افرادی مانند عیاری، بیضایی نمی‌‎توان مرا نادیده گرفت

مجید مظفری: سیاست‌های غلط در حوزه سینما باعث شد پسرفت کنیم / آزادی ما را به سمت ابتذال می‌برد/در رزومه کاری افرادی مانند عیاری، بیضایی نمی‌‎توان مرا نادیده گرفت
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

مجید مظفری، بازیگر نقش سگ‌کشی امروز دور از عرصه سینما و به امید روزهای بهتر صدا و سیما از بی‌وفایی مسئولان عرصه فیلمسازی و گم شدن در بی‌تفاوتی‌های جشنواره فیلم فجر می‌گوید. هم صحبتی با بازیگری که سالیان دراز، خاطرات بی‌شماری از فیلمسازی کشور و پرده جادویی این هنر در خاطر دارد دور از لطف نیست. آنچه می‌خوانید گپ و گفتی با مجید مظفری به بهانه حضور در تئاتر «رویاهای رام نشده» است. چه شد که با نمایش «رویاهای رام نشده» به عرصه تئاتر باز گشتید؟
نزدیک به 20 سال است که کار تئاتر انجام نداده‌ام البته دوست داشتم که به این حوزه بازگردم اما وضعیت تئاتر نیز مانند دیگر حوزه‌ها مناسب نبود به همین خاطر فاصله طولانی اتفاق افتاد.ضمن اینکه نمایشنامه‌ها و قصه‌های حوزه تئاتر نیز دچار همان مشکل و ضعفی بودند که امروز در سینما هست لذا نمی‌توانستند مرا ترغیب به بازی کنند اما وقتی چنین کاری توسط «ایوب آقاخانی» به من پیشنهاد شد، احساس کردم ارتباط خاصی با کار دارم و به گونه‌ای اثر در من یک نوستالوژی تئاتری را زنده کرد.
این نوستالوژیک دقیقا چه چیزی بود؟
سال 1350 تئاتری را در تالار سنگلج به نام «آسید کاظم» بازی کردم که این شخصیت و آنچه امروز در این نمایش بازی می‌کنم نزدیک به آن است. در واقع شخصیت ممد ریزه در تئاتر «آسید کاظم» امروز در «رویاهای رام نشده» بزرگ شده است و احساس می‌کنم این شخصیت را تا امروز تعقیب کرده‌ام. این کاراکتر در آن زمان 20 ساله بود و الان در این نمایش حدودا 45 ساله است و این برای من بسیار لذتبخش است. البته خود نمایشنامه نیز در کنار کارگردان اثر و گروه بسیار جذاب و اثرگذار هستند.
با توجه به اینکه سالها در سینما بودید چقدر فضای تئاتری روحیه شما را راضی می‌کند؟
تئاتر با تمام جذابیت‌هایش به صورت واقعی نمی‌تواند مرا راضی کند البته هنرپیشه‌های هم دوره من امروز به جز تلویزیون جایی برای کار کردن ندارند چرا که سینما دچار مشکل سناریو است و کار خوبی به من پیشنهاد نمی‌شود لذا وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم کارهای با ارزشی در کارنامه داشتم که دلم نمی‌خواهد با آثار سطحی خرابشان کنم به همین خاطر تا زمانیکه سناریوی خوب به من پیشنهاد نشود علی رغم میل قلبی‌ام دوباره به سینما باز نمی‌گردم.
آیا مشکلات سینما باعث کاهش سناریو و آثار خوب شده است یا بالعکس نبود آثار خوب سینما را به بحران کشیده؟
نه مساله هیچکدام ازا ین عناصر نیست. مگر ما قبلا در دهه شصت کار نمی‌کردیم؟ سناریست‌های ما کجا رفته‌اند؟ وقتی سیاست ها و آدم‌ها عوض می‌شوند این اتفاقات رخ می‌دهد ضمن اینکه ما هنوز یک قانون مدون برای عرصه سینما نداریم. با چنین شرایطی می‌بینیم که خانه سینما منحل می‌شود و همه فعالان سینمایی با یکدیگر درگیر هستند. در چنین بحرانی جوانان بی تجربه عرصه را می‌گردانند و نسل دهه شصت کنار می‌روند. نسل جدیدی می‌آید که این عده نتوانست زاد و ولد فیلم‌های درخشان گذشته سینمای ایران را ادامه دهد.
از چه نظر فیلم‌ها و سیاست‌های گذشته سینما را درخشان می‌دانید؟
از نظر کار اینکه در آن زمان بخش عمده فیلم‌ها در شهرستان فیلمبرداری می‌شد اما در حال حاضر داستان‌های تکراری تنها با حالت کلیشه‌ای در همین خیابان‌های تهران شکل می‌گیرند و این مساله به دایره‌ ملال سینما دامن می‌زند.
این افت کیفی را نتیجه چه چیزی می‌دانید؟
سیاست‌های غلط در حوزه سینما باعث شد به سمت پسرفت حرکت کنیم و از درخشش کارها و پیشکسوتان گذشته کاسته شود.
یعنی تغییر سیاست‌ها پیشکسوتان را هم تغییر داد؟
بله برای اینکه بسیاری از همین سیاست‌ها، یک سناریوی بی‌ارزش را به موقعیت اکران می‌رسانند و با ارائه پروانه ساخت به این آثار ذائقه تماشاگر را دچار تغییر می‌کنند به همین خاطر امروز فیلمسازان خوب و برجسته می‌ترسند وارد این عرصه شوند چرا که سطح خواسته‌ها تغییر کرده. در حالیکه در سینمای دهه شصت به سناریو و کارگردان اهمیت داده می‌شد و مسئولین پیگیر سطح کیفی آثار بودند. حالا نمی‌دانم کار به کجا رسیده؟ در بسیاری از مواقع برای لیست بازیگرانی که در یک فیلم حضور داشتند مدیران کنکاش می‌کردند و حتی گاهی سر مونتاژ کارها نیز حضور می‌یافتند اما یکهو ماجرا ول شد و هر کسی فیلم ساخت، بازی و گریم کرد. در این میانه هیچ مسئولی از پیشینه این افراد سوال نکرد البته در این بین این گروه جدید، افراد با استعداد هم بودند اما این اقلیت اکثریت را تحت تاثیر قرار نداد و این شد که سینمای ما به سمت ابتذال رفت.
عدم توجه مسئولین به تنهایی توانست سینمای امروز را دچار این بحرانی که اشاره کردید، کند؟
نه این مساله به تنهایی موثر نبود اما کلیدی است. امروز سینمای ایران تهیه کننده حرفه‌ای ندارد و آنچه سینما را شکل می‌دهد سرمایه گذاری است. به طور حتم برای سرمایه گذار فرقی ندارد بر روی سیب زمینی، دلار یا فیلم سرمایه گذاری کند. در واقع هدف اصلی رسیدن به پول به همراه سود است لذا اینجا گیشه اهمیت پیدا می‌کند و ماندگاری اثر دیده نمی‌شود. به همین خاطر معتقدم اگر فیلم‌های قبلی را اکران کنیم باز هم فروش دارد اما فیلم‌های اخیر چنین خاصیتی ندارند.
خود شما چقدر گیشه را در سینما موثر می‌دانید؟
در حال حاضر وقتی یک فیلم ساخته می‌شود و فروش دارد همه به همان سمت می‌روند. متاسفانه سناریو کم کم ضعیف شد و خود آدمها نیز تغییر کردند. گیشه امر مهمی است اما قطعیت سینما با آن نیست. در سال‌های گذشته اگر طرحی برای فیلمبرداری در شهرستان بود، مورد حمایت قرار می‌گرفت و جشنواره فجر سینمای ملی بود یعنی حتما معضلات و مشکلات سراسر کشور در قالب چندین فیلم در آن حضور داشت اما امروز اینگونه نیست چرا که کسی پیگیر مسائل نمی‌شود. در آن دوران کارهای شهرستانی امکانات نیز دریافت می‌کرد اما الان چنین امکانات و بررسی‌هایی نیست. در حقیقت کسی به مشکلات مردم فکر نمی‌کند و همه چیز به تهران و مسائل کلیشه‌ای در مورد روابط دختر و پسر رسیده است.
فکر نمی‌کنید تاکید سینما بر مساله روابط کلیشه‌ای دخترها و پسرها ریشه در یک معضل اجتماعی عمیق دارد؟
مگر ما فقط همین معضل را داریم و تنها مشکل ما در کشور ازدواج است؟ قطعا نسبت به دهه شصت جامعه امروز ایران مشکلات و معضلات بیشتری دارد اما چرا هیچ انعکاسی از این مسائل در سینما نیست؟ آثاری نظیر ناخدا خورشید، کشتی آنجلیکا و ... نمونه آثار خوب آن زمان هستند که بر اساس سوژه‌های مختلف ساخته شدند.
فکر می‌کنید برای حل مشکلات سینما باید روابط نهادهایی نظیر حوزه هنری و وزارت ارشاد تغییر کند؟
خیلی چیزها باید تغییر کند خیلی از این صنف‌ها و تشکل‌ها باید جمع شوند. مثلا دو تشکل مربوط به کارگردانان فعال است یا سه تشکل در حوزه تهیه کنندگان کار می‌کند لذا اینها باید جمع شود و یک خانه سینما با نگاه جامع ایجاد شود تا بتواند مدیریت کاملی را به اجرا بگذارد.
از نگاه شما سینمای دولتی یا خصوصی کدامیک می‌توانند موثرتر واقع شوند؟
واقعیت این است که ما هر موقع به سمت سینمای دولتی و نظارت این بخش رفتیم کارهای بهتری ارائه دادیم در حالیکه همیشه آزادی ما را به سمت ابتذال برد لذا باید نظارت هم باشد وگرنه اوضاع مثل امروز می‌شود و تنها گیشه مهم می‌شود در چنین حالتی هر کسی می‌تواند به راحتی وارد عرصه سینما شود.
چرا بعد از فیلم «قلب‌های ناآرام» کار دیگری را کارگردانی نکردید؟
برای اینکه در این فیلم متوجه شدم که اگر کوچکترین مشکلی با مسئولان پیدا کنی به راحتی فیلم را نابود می‌کنند کما اینکه این اتفاق در مورد فیلم «قلب‌های ناآرام» افتاد.
شما که فرمودید سینمای دولتی خوب است، پس چطور از مشکلات کار با مسئولان می‌گویید؟
وضعیت این فیلم فرق داشت صاحب فیلم با برخی از مسئولان در افتاده بود که کار به فرار وی رسید و همین امر فیلم را دچار چالش کرد و مساله هیچ ربطی به سینمای خصوصی یا دولتی نداشت.
قرار نیست فیلم دیگری را کارگردانی کنید؟
دنبال موقعیتی هستم که به سینما بازگردم. در حقیقت جویای تهیه کننده هستم اما کسی نیست ضمن اینکه سرمایه گذارها هم به نمونه های امروزی نگاه می‌کنند و کارهای اینگونه می‌خواهند اما من به دنبال کسی هستم که کار برایش بر مسائل مالی ارجحیت داشته باشد. به همین خاطر معتقدم در گذشته اینگونه نبود لذا دولت باید به تهیه کننده‌های خوب ما کمک کند که به کار خودشان باز گردند.
چقدر از آنچه که امروز به عنوان هنرپیشه سینما و تلویزیون ایران هستید، راضی‌اید؟
از این موقعیت راضی نیستم. ببینید یک سری مشکلات و مسائل هست که به خود فرد باز می‌گردد اما برخی مسائل مربوط به سیستم است. مثلا ممکن است کسی بپرسد که چرا مظفری خانه نخریده؟ من می‌توانم بگویم که هر کاری را انجام نداده‌ام. هر چند این مساله برای آینده من خطرناک است اما شخصی است و از دولت درباره آن انتظاری نمی‌رود اما برخی مسائل نیاز به حمایت دارد. بسیاری از پیشکسوتان ما امروز رها شده‌اند. من نیز می‌ترسم روزی برسد که کسی مرا نشناسد.
منظورتان از اینکه هر کاری را انجام نداده‌ام چیست؟
برای بسیاری از بازیگران سن میانسالی در ایران دوره خالی است به نحوی که نقش‌ها تنها در دایره کلیشه دور می‌زند و شما مدام باید نقش پدر را بازی کنید که هیچ المان مشخصی ندارد این مساله در سینمای امروز پررنگتر است و من نمی خواهم در کلیشه نقش پدر دور بزنم البته این مشکل در کشورهای دیگر وجود ندارد و بسیاری از بازیگران در این دوران به شکوفایی بیشتری دست می‌یابند.
در بخشی از صحبت‌هایتان فرمودید که ذائقه مردم عوض شده، دلیل این امر را چه می‌دانید؟
به طور حتم در این قضیه ما مقصر هستیم در اوج مشکلات سینما فیلم سگ کشی 700 میلیون تومان فروش داشت یا در زمان جنگ و با وجود شرایط اقتصادی بد چه کسی فکر می کرد فیلم «چلوکبابی البرز» چنین بدرخشد. به همین خاطر برای تغییر ذائقه مخاطب خوراک خوب می خواهیم. معتقدم که ایرانی‌ها تحت هر شرایطی کار خوب را می‌بینند و می‌پسندد.
سطح سریال‌های تلویزیون را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مسئولین زحمت زیادی می‌کشند ولی الان خیلی کارها ضعیف شده است اما من معتقدم بعد از عید همه چیزی درست می‌شود.
یعنی مشکلات فرهنگی کشور را مربوط به فضای انتخاباتی می‌دانید؟
بله و آرزو می‌کنم همه این معضلات هر چه زودتر تمام شود.
نظر شما درباره جشنواره فجر امسال چیست؟
نه آثار را دیده‌ام و نه حتی به برنامه دعوت شدم بنابراین نظری ندارم.
این مساله باعث دلسردی شما به عنوان یک هنرمند نشد؟
باعث دلسردی من نشد چون چیزی را از دست ندادم اما قطعا از رئیس فارابی دلخور می‌شوم که چرا یک تماس با من نداشت برای اینکه ما بچه همین سینما هستیم و برای بررسی این عرصه نمی‌توان امثال ما را نادیده گرفت. به طور حتم در رزومه کاری افرادی مانند عیاری، بیضایی، بزرگنیا نمی‌‎توان مرا نادیده گرفت. این است که دلخوری داریم اما برخی بدون توجه به این مسائل نه کارت برای ما می‎‌فرستند و نه ما را دعوت می‌کنند.
کار کردن با کدام کارگردان اخیر را دوست دارید؟
مازیار میری، عبدالرضا کاهانی و کرمپور جز کسانی هستند که کارهای خوبی ارائه می‌دهند و کار کردن با آنان لذتبخش است.
چقدر زندگی شخصی شما متاثر از شغلتان یعنی بازیگری است؟
تاثیر گذاری شغل من بر زندگی‌ام بسیار عمیق است. مواقعی فکر می‌کنم ما 70 میلیون آدم هستیم و چند نفر شرایط مرا دارند که مردم با روی باز او را بپذیرند؟ خدا رو شکر می‌کنم به همین خاطر برخورد و نگاهم به جامعه فرق می‌کند. اینها مسائلی است که بر من تاثیر دارد برخی کارها را حتی اگر دوست داشته باشم در جامعه انجام نمی‌دهم. بازیگری مسئولیت بزرگی است. یک زمانی دلتان می‌خواهد کاری انجام دهید مانند اینکه راه بروید بستنی بخورید، لباس خاصی بپوشید یا سیگار بکشید اما به نظر من یک بازیگر باید معقولتر برخورد کند. چرا که الگوی یک عده نوجوان است. اینها مسائلی است که هر کسی انجام دهد به نظر من بد است اما بازیگران نباید به این مسائل روی آورند چرا که نگاه جامعه روی آنهاست.
تاثیرگذارترین فیلمی که در آن حضور داشتید، کدام است؟
واقعا نمی‌خواهم شعار بدهم اما همه کارهایم را دوست دارم و برایشان وقت گذاشته‌ام اما آثاری مانند سگ کشی، مسافران و جنگ نفتکش‌ها، آوار و روزهای انتظار نگاه خاصی برای من دارند.
و سخن آخر؟
خیلی خوشحالم از اینکه وقتی سینما را از دست دادم، تلویزیون برایم عرصه را نگاه داشت و می‌توانم در آن کار کنم. دورانی بود که هیچ کدام از مسئولین سینما سراغ من نیامدند. هیچوقت از طرف این گروه از من دعوتی و حتی یادی نشد. کوچکترین اطلاعی از من ندارند و سوالی از وضعیت من نمی‌کنند اما من تشکر می‌کنم از آقای ضرغامی و خودم را مدیون ایشان و آقای فرجی می‌دانم. بارها شده که تا کم کار شده‌ام این مدیران پیگیر من شده‌اند البته من تنها نیستم خیلی‎‌ها اینگونه هستند و من آرزوی سلامتی و موفقیت برایشان دارم. البته نویدی بدهم به بازیگران که با وجود چنین مدیرانی ما دیگر تنها و غریب نیستیم. هنوز استاد محمد علی کشاورز را در صدا و سیما و برنامه‌ها تقدیر می‌کنند و با آن حال نزار می‌آورند و می‌برند. چنین جلساتی به امثال من روحیه می‌دهد. همیشه فکر می‌کردم فراموش شده‌ام اما احترام در برنامه‌هایی نظیر اختتامیه جشنواره فیلم‌های صدا و سیما مرا خوشحال کرد. به همین دلیل که سینما پیشکسوتان خود را فراموش می‌کند سینما نمی‌شود. به همین دلیل من و هم دوره‌هایم با بی پولی تلویزیون حاضریم کار کنیم اما سینما چی؟

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها