کد خبر: 413101
تاریخ انتشار :

مصباحی مقدم: اگر قالیباف به جای رئیسی می ماند، نمی توانست رای بیشتری بگیرد/ روحانی در 96 پالسی نداد که اصولگرایان از او حمایت کنند؛ ناراحت کننده بود

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

غلامرضا مصباحی مقدم تصمیم قالیباف به کناره گیری از انتخابات را درست دانست و بر این باور است که آراء آقای شهردار در مقایسه با ابراهیم رئیسی پس از مناظره ها ریزش کرده بود و حتی در صورتی که در رقابت باقی می ماند، نمی توانست جمعیت بیشتری را نسبت به رئیسی جذب کند. او البته در ادامه رئیسی را بیشتر در قالب یک نامزد توصیف می کند و می گوید «نمی توان رئیسی را بعنوان لیدر اصولگرایی معرفی کرد»

به گزارش نامه نیوز، در ادامه بخش هایی از اظهارات سخنگویی جامعه روحانیت مبارز در گفت و گو با انتخاب آمده است:

شما از چهره های سیاسی هستید که نگاهتان به مسایل و وقایع، واقع بینانه بوده است لطفا بفرمایید شما از چه زمانی متوجه شدید که آقای روحانی می تواند پیروز انتخابات اردیبهشت ماه باشد؟

جایگاه آقای روحانی در همه نظرسنجی ها، بهتر بود و آقایان رئیسی و قالیباف در موقعیتهای بعدی بودند. البته ابتدا آقای قالیباف موقعیت بهتری از آقای رئیسی داشت و بعدا در اثر مناظره ها، موقعیت آقای رئیسی بهتر شد و موقعیت آقای قالیباف فروتر افتاد. همان جا این حدس را زدم که اگر آقای روحانی بتواند رای خفته را برانگیزد و می تواند بالای 50 درصد رای را بیاورد. ولی در اینکه آیا می تواند برانگیزد یا نمی تواند، یک مقدار تردید داشتم ولی خب، این اتفاق افتاد.

یعنی این احتمال را هم می دادید که اصولگرایان ممکن است آن رای خفته و آرای خاموش را جذب کنند.

بله، احتمال می دادم.

چه اتفاقی باید می افتاد که آن رای به سمت اصولگرایان می رفت؟ باید چکار می کردند که آن رای را جذب کنند؟

البته به نظرم طبیعی مسئله این بود که آقای روحانی بتواند آن رای را برانگیزد.

چرا؟

بالاخره آقای روحانی رئیس جمهور مستقر بود و رئیس جمهور مستقر در طول مدت نزدیک به چهار سال فرصت کافی داشته تا اینکه بتواند مواضع خودش را بیان کند و با سخنرانی هایی که همه جا دارد و با موقعیتی که برای معاون اول، وزرا و دیگران فراهم می شود، بتوانند سفر کنند و طرح هایی را افتتاح کنند که در آنجا، سخنانش بازتاب پیدا می کند . رسانه ها هم در خدمتشان بود، خصوصا رسانه های دولتی. این می توانست کمک بزرگی به رئیس جمهور مستقر باشد و طبیعتا همیشه هم از این موقعیت بهره برداری و استفاده می کنند . ایشان از یک چنین موقعیتی به خوبی استفاده کرد و توانست در طول مدت چهار سال و خصوصا ماه های اخیر که تحرک بیشتری هم پیدا کرد، حرف خودش را به مردم برساند. آقای رئیسی، 40 روز به میدان آمد و در این مدت شخصیت خیلی شناخته شده ای هم برای عامه مردم نشد. البته برای خواص شناخته شده بودند اما تا بخواهد برای جامعه جا بیفتد، زمان می برد. به نظرم یک مقدار طبیعی بود که ایشان بتواند آن رای خفته را برانگیزد. البته کارهایی هم کرد که آرای خفته بیشتر برانگیخت.

می خواهم به خودِ شما برگردم. من مواضع شما را دنبال می کنم. شما و آقایان مرتضی نبوی و مهندس باهنر سه چهره شاخص و مهم اصولگرا بودید که ابتدای سال گذشته چند باری زمزمه اینکه بهتر است در بررسی ها اصولگراها آقای روحانی را هم مدنظر قرار دهند را مطرح کردید. البته حواشی هم در این مورد پیش آمد که نمی خواهم وارد آن بحث شویم. چرا این تفکر در سه نفر شما وجود داشت؟

حالا آن دو بزرگوار را که بنده خبر ندارم و باید از خودشان پرسید. اما من که می گفتم به دلیل این بود که بالاخره خاستگاه اصلی آقای روحانی، اصلاح طلبی نبود و این نکته مدنظر من بود. البته اصلاح طلبان زیر چترش آمدند و توانستند ایشان را عَلَم بکنند و همه رای اولی هم که در 92 گرفت اصلاح طلبان نبود بلکه بخشی از رای اصولگرایان را هم گرفت که توانست رئیس جمهور شود. در ابتدا هم دیدگاهم نسبت به عملکرد رئیس جمهور مثبت بود همراه با انتقاد. ولی واقعیت این است که طی یکسال اخیر نظرم از ایشان برگشت و عملکرد ایشان، دیدگاه مرا تغییر داد. شاید هم من دیر متوجه شدم!

در بُعد داخلی یا مسائل بین المللی؟

نه، عمده اش مسائل داخلی است. آقای روحانی در ابتدا یک رویکرد بینابینی بین اصولگرایان و اصلاح طلبان داشت. انتخاب هایش هم تقریبا تلفیقی و ترکیبی بود و آن اظهارنظر من برای 5 خرداد سال 95 است که آخرین روز کاری مجلس قبل بود. بعد هم بابت آن خیلی آسیب دیدم چون سخن تاریخ 5 خرداد من را 5 اسفند به من تحویل دادند و برایم بولد کردند و از آن طریق ضربه سیاسی هم به من وارد کردند. با اینکه بالاخره هر تحلیلی زمان و تاریخ خودش را دارد. از آن به بعد آقای روحانی سه وزیر معرفی کرد که هر سه، اصلاح طلب بودند. بعد از آن هم هیچگونه علامتی به اصولگرایان نداد که به حمایت از او برخیزند . حتی می خواهم بگویم آن تحلیل من یک نوع علامت دادن بود و ایشان پالس مثبت نداد و من چون پالس مثبت هم دریافت نکردم که رویکرد متفاوتی نشان دهند و نشان دهند که با جریان اصولگرا هم همچنان نوعی هم پیوندی دارد. روی انتخابات مجلس هم صد درصد سراغ اصلاح طلبان رفت.

حضرتعالی اشاره داشتید که شاهد سرمایه گذاری خارجی نبودیم درحالی که فکر می کنم از اجرایی شدن برجام حدود یکسال گذشته و احتمالا منتقدان شما بگویند که هنوز یکسال نگذشته، چه انتظاری دارید؟

اما ادعای رئیس جمهور این بود که به مجرد اینکه این کار انجام بگیرد، ما شاهد واردات سرمایه از خارج خواهیم بود.

اما این نیازمند یک بازه زمانی است. احتمالا آنها صف نکشیده بودند که به محض توافق هسته ای به کشور ما سر ریز شوند.

«معما چو حل گشت، آسان شود» الان که یکسال و چند ماه گذشته صحبت از انتظار می کنید. وقتی رئیس جمهور این حرف را می گوید، بنگاه های اقتصادی ما توقف می کنند. آنکه باید سرمایه گذاری کند، دست نگه می دارد و می گوید با آمدن سرمایه گذاری خارجی، شریک خارجی پیدا می کنم. پس صبر کنم تا شریک خارجی بیاید و سرمایه گذاری کنم ولی وقتی می گوییم که یکسال که آنقدری نیست، این یعنی اینکه یکسال ظرفیت داخلی را متوقف کرده اید به انتظار ورود ظرفیت خارجی اما ظرفیت خارجی هم وارد نشده. همین جا بگذارید سخن یکی از استادان برجسته اقتصاد کشور را بگویم که البته او هم از اقتصاددانان بین المللی نقل می کند. دکتر درخشان، استاد دانشگاه علامه طباطبایی می گوید «اگر انتظار داشته باشید که سرمایه گذار خارجی می آید و سرمایه گذاری می کند و اشتغال ایجاد می شود، اشتباه می کنید. چراکه سرمایه گذاری خارجی با فناوری خودش می آید که آن فناوری اشتغالزا نیست. او می آید و اتفاقا سرمایه گذاری را جایی می کند که سرمایه بر است و نه اشتغال بر. بنابراین چرا تصور می کنید که سرمایه گذاران خارجی برای شما شغل ایجاد می کنند؟» آنها جایی سرمایه گذاری می کنند که چنین نتیجه ای به دست نمی آید.

مثلا کارخانه پژو در ایران واحدی را تاسیس می کند که تمام کارگرانی که استخدام می شوند، ایرانی اند و بعد 50 درصد تولیدات این کارخانه قرار است که صادر شود.

30 درصد.

اصلا 10 درصد! اما صادر می شود و درواقع این کارگران فرانسوی نیستند که در ایران مشغول شوند. همین الان چقدر کارگر ایرانی در ایران خودرو، پارس خودرو، کرمان خودرو استخدام هستند؟

اینها سرمایه گذاری خارجی نیست. اینها که شما مثال می زنید، نیست.

آقای روحانی یک ایده مرکزی تحت عنوان برجام داشت و شما از جمله افرادی بودید که واقعا در مورد برجام روشنگری و کمک کردید و گفتید که تا آن حدی که آقا می گوید، خوب است.

وقتی رهبری عزم کرده، بقیه چه می خواهند بگویند؟

اما خیلی از اصولگرایان مثل شما نبودند و جلوی ایده مرکزی را گرفتند.

خیلی نه، اندکی بودند.

اما صدایشان بلند بود.

صدایشان بلند بود ولی اندک بودند. ببینید! این اتفاقا یکی از همان مسائل است. یعنی گروه کوچک 20 نفره ای در مجلس داشتیم که مخالف جدی برجام بودند و این گروه صدایشان بلند بود.

ولی به عنوان صدای اصولگرایی به حساب آمد.

این را جریان چپ آمد و بولد و بزرگش کرد تا کل مجلس نهم را مقابل برجام معرفی کند و حال آنکه مجلس نهم برجام را تصویب کرد. آقای ابوترابی، نایب رئیس مجلس مدافع برجام بود.

ولی ضربه اش را خورد.

ضربه چی را خورد؟

ضربه حمایت از جبهه پایداری را!

نخیر، ضربه بولد کردن صدای آنها توسط جریان چپ را خورد.

اما ما هر وقت که پیچ رادیو را باز می کردیم صدای شما خیلی پایین بود و صدای آقایان کوچک زاده و رسایی خیلی بلند بود. آن آقای پایداری در مجلس سر دکتر ظریف فریاد زد که تو خائنی..

اما آنچه که مهم است رای است، رای 70 و چند درصدی مثبت به نفع برجام یعنی مجلس نهم، حامی برجام بود.

اما در آن چند ماه چه بلایی سر آقای دکتر روحانی آمد؟ چه حرفهایی که زده نشد! آقای دکتر ظریف، خائن و آقای دکتر عراقچی جاسوس آمریکا شد! آقای روانچی، جاسوس فلان کشور شد و...

همه اینها که می گویید مالِ اقلیت کوچک مجلس بود. دولت و حامیانش می توانستند بگویند که شما بیخود سرو صدا نکنید، بخش اعظم مجلس حامی ما هستند. روی این تکیه می کردند و بعدا هم روی این که مجلس و دولت روی این قضیه مشترکا به نتیجه رسیدند و رهبری هم حمایت فرمودند. ولی بنای استفاده در انتخابات بود. انتخابات مجلس بعدی. برای همین هم خدمات مجلس نهم نادیده گرفته شد و خدماتی که در حمایت از آقای روحانی داشت، نادیده انگاشته شد و خودِ دولت و حامیان دولت از جریان چپ دنبال این بودند که از این مسئله، برای انتخابات مجلس دهم استفاده کنند که کردند. خیلی خوب، نوش جانشان. نگذاشتند که بهترین های مجلس دومرتبه در مجلس وارد شوند.

من می خواهم بگویم که آقای مصباحی مقدم شاید جزو چهره های کمک کننده به پیشبرد امور برجام در مجلس نهم بود ولی تک بود.

تک نبود، آقای توکلی با ما بود.

آقای توکلی به جای اینکه دفاع آنچنانی از برجام کند می گفت که فعلا سکوت می کنم! بنا به مصلحت. اتفاقی که می افتد این است که همانقدر که اصلاح طلبان طبعا از چنین فضایی که رقیب را ببرند، استفاده می کنند. حرف من راجع به آقای موحدی کرمانی است که می گوید وقتی لیست مجلس را می بستیم به اشتباه کسانی را در لیست گذاشتیم که صدای اصولگرایی نبود. یعنی آنجاست که نگاه می کنیم چند درصد لیست مالِ همان صدای بلند است.

در آن لیست آقای رسایی و آقای کوچک زاده حضور نداشت.

ولی خیلی های دیگر بودند. بحث این است که وقتی مردم نگاه می کنند و می بینند که 70 درصد این پکیج همان هایی هستید که در برجام آنطور ایستادگی می کردند، آقای ابوترابی بنده خدا هم می سوزد. شخصیت به آن خوبی الان در مجلس نیست. من می خواهم بگویم اتفاقا اصولگرایان بیشتر از آنچه از آقای روحانی ممکن است ضربه خورده باشند، از دوستان خودشان خورده اند.

قبول دارم ولی معنایش این نیست که ما به جریانی حق دهیم که توانست آن اقلیت را اکثریت جلوه دهد و توانست آن صدای اندک را صدای بزرگتر جلوه دهد.

اما شما خودتان جلوه دادید. شما 70 درصد لیست تان از همان افراد بود.

نه، 70 درصد نیستند.

ما شمرده ایم و جدول درآورده ایم.

آقای روحانی می توانست همین مجموعه ای که در برجام از او هواداری کرده اند جزو حامیان خودش محفوظ نگه دارد. اما این کار را نکرد.

ممکن است آقای روحانی گرایش آن طرفی پیدا کرده باشد. من می خواهم بگویم که اصولگرایان چقدر در اینکه ایشان گرایش آن طرفی پیدا کند، نقش داشته اند. چقدر تلاش کردید که از او حمایت کنید؟

ایشان خودش در این مسائل نقش داشت.

در چه چیزی؟

در همین چرخش. اولا خودش از نظر مواضع سیاسی چرخید. بعدا هم آن حرمتی که باید برای مرحوم آقای مهدوی کنی نگه بدارد را نگه نداشت. آقای مهدوی کنی شخصا برای ایشان پیام فرستاد و انتظار این بود که شخصا آقای رئیس جمهور با ایشان ملاقات کند. بزرگترش بود.

چه تاریخی؟

بلافاصله بعد از انتخابات ریاست جمهوری 92.

که بیایید پیش من!

ایشان که نگفت بیا پیش من. مگر معنی داشت که بگوید بیا پیش من؟ من از شما سوال می کنم. بالاخره آقای روحانی ایشان را بزرگتر خودش تلقی می کرد. بزرگتر مجموعه روحانیت بود و تعارف که ندارد ولی جا داشت که جناب آقای روحانی بعد از اینکه رئیس جمهور شد و بعد هم آن پیام قرا را از جناب آقای مهدوی کنی از حمایت از خودش دریافت کرد و بیانیه جامعه روحانیت مبارز را در حمایت از خودش دریافت کرد، و هیاتی از جامعه روحانیت مبارز به سراغ ایشان رفت و تبریک گفت، جا داشت که برگردد و در یک جلسه جامعه روحانیت مبارز شرکت کند. جا داشت برگردد و یک ملاقات خصوصی با آیت الله مهدوی کنی در دفتر کارش داشته باشد و از ایشان تشکر کند که جنابعالی برای من پیام فرستادید و سپاسگزارم. ببینید! اینها آداب اولیه اخلاق از یک رئیس جمهوری است که به قدرت رسیده. انتظار این بود ولی ایشان نه با جناب مهدوی کنی ملاقات کرد و نه اینکه در یک جلسه جامعه روحانیت شرکت کرد که نشان دهد همچنان به مجموعه پایبند است و همراهی مجموعه را می خواهد و البته در طی دوره، بنده چند بار به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت اعلام کردم که جامعه روحانیت همچنان از ایشان حمایت می کند. البته از 5 خرداد به این طرف دیگر چیزی در حمایت از ایشان نگفتم.

من از حرفهای شما اینطور می فهمم که بخشی از جریان اصولگرایی راهش را از آقای روحانی جدا می کند.

آقای روحانی خودش را از جریان اصولگرایی جدا کرده.

پس شما ایشان را در قامت یک رقیب می بینید.

ما ایشان را دیگر در جرگه مجموعه اصولگرایان نمی دانیم.

این را به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت می فرمایید؟

نخیر!

به عنوان تحلیل شخصی تان است.

بله.

برخی می گویند که روحانی هنوز هم این طرف با اصولگرایان می چرخد.

چون اینها در این چهار سال انتظار داشتند که مقدمات را برای روی کار آمدن دوباره اصلاح طلبان فراهم کنند.

فکر نمی کنید که این به اصولگرایی ضربه وارد می کند که رئیس جمهور مستقر را به طور کامل از جرگه اصولگرایی خارج می داند؟

ما نمی اندازیم. ما تلاش هم زیاد کردیم ولی ناامید شدیم به دلیل حرفهایی که ایشان زد خصوصا در انتخابات.

سوالم این است که چطور به این سادگی رئیس جمهور مستقر را از جرگه اصولگرایی خارج می دانید.

من البته معتقد به این نیستم که ما باید کسی را به سمت دیگران هُل دهیم و با این واقعا موافق نیستم ولی در مقام تحلیل بودم و دارم تحلیل می کنم. من دارم رفتار آقای روحانی را طی 4 سال گذشته تحلیل می کنم. رفتار ایشان گردش تدریجی و آرام آرام از جریان اصولگرایی به سمت اصلاح طلبی است. به طوری که نه ایشان پالسی به سمت اصولگرایان داد و نه طبعا اصولگرایان پالسی به سمت ایشان برای انتخابات سال 96. ایشان هیچ پالسی نداد و هیچ انتظاری نداشت و هیچ نشانی نیست که حکایت از این بکند که مایل است مجموعه اصولگرایان از ایشان حمایت کنند. اینها دیگر ناراحت کننده است. من هل نمی دهم و تحلیل می کنم. تحلیل من تفسیر واقعیت است.

شخص شما و جناح جامعه روحانیت مبارز. یعنی شما سر صف مقابل دکتر روحانی ایستاده اید.

من دارم تحلیل و برداشت می کنم. من اقدام سیاسی نمی کنم.

آیا بعد از این نمی خواهید هیچ تلاشی بکنید؟

حالا آن مسئله دیگری است. آن را باید با دوستان صحبت کنیم که ببینیم زمینه ای می بینید که بخواهند از ایشان انتظار داشته باشند.

الان که به عقب برمیگردیم فکر می کنید اگر آقای قالیباف به جای آقای رئیسی انتخاب می شد، بهتر نبود و آیا نمی توانست رای بیشتری از آن خفته ها که به آن اشاره کردید، کسب کند؟

من چنین تصوری ندارم.

اگر می ماند، دور دوم نمی رفت؟

اگر می ماند، احتمالش وجود داشت که دور دوم برود.

بعد در دور دوم چه می شد؟

باز هم احتمالا آقای روحانی می برد.

الان این 16 میلیونی که شما دارید 16 میلیون رای اصولگرایی است یا رای معیشتی است؟

نه، من تصور می کنم که بخش اعظم این رای، رای روی همراهی و همگامی اساسی تر است.

الان از این به بعد لیدر آقای رئیسی است.

هنوز تصور نمی کنم که جناب آقای رئیسی را بتوان به عنوان لیدر معرفی کرد.

چرا؟

ایشان می تواند محل امید این مجموعه 16 میلیونی باشد ولی معنایش لیدری نیست.

چون شخصیت سیاسی از قبل ندارند.

لازم نیست که تفسیر کنم.

داستان این رای حلال و حرام چیست؟

مراجعه کنید از خودِ آیت الله بپرسید. من برداشت روشن اینچنینی ندارم ولی پاسخ من این است که آقای روحانی توانست با دیو و دلبر ساختن مردم را از دین بترساند. از اینکه به من رای ندهید، جنگ خواهد بود. یا به صلح رای بدهید یا به جنگ. طبعا یک عده مردم را ترساند. و واقعا عده ای از مردم ازاینکه دومرتبه برای کشور ما جنگی باشد، ترسیدند. از اینکه یا رو به پیش می گذارید و به آینده می نگرید یا به عقب برمیگردید. درواقع یک چنین دوگانگی بوجود آورد و طبعا عده ای را برانگیخت که به او رای دهند که به آینده می نگرند و نه برگشت به گذشته و از اینکه گفت اگر اینها روی کار بیایند، بین زن و مرد در خیابانها دیوار خواهند کشید، به نظرم سیاه نمایی برای رقیب خودش کرد و رقیب خودش را تخریب کرد. طبعا یک عده ای مایل نیستند.

من یک نوه دختری هفت ساله دارم که سال اول دبستان است و از مدرسه آمده و به مادرش می گفت که می گویند اگر آقای رئیسی بیاید باید دامن مانتوی ما تا پایین پایمان برسد و روسری مان باید جلوتر بیاید! ببینید به بچه های کم سن و سال اینچینی چنین القاء و تلقینی شده بود. این یک نمونه است از فهمی که با توجه به تبلیغاتی که ایجاد شد، پیدا کردند. پس دیو و دلبر ساخته شد. به نظرم بخشی از این آراء را نمی توان آراء منزه و پاک تلقی کرد. آرایی تلقی کند که این آراء از روی صداقت و روی سلامت داده شده. فضایی که ایجاد شد، فضای سفید و سیاه بود. این در شأن آقای روحانی نبود. در شأن لباس ایشان نبود. در شأن سابقه ایشان نبود. یک جوری مطرح شد که متاسفانه اخلاق در این مناظرات هم به کنار رفت. مردم به یک اجماع رسیدند و آن اجماع این است که هر دو دزدند اما کدام یک کمتر دزدند؟! هر دو دروغگو هستند، کدام یک کمتر دروغگو هستند؟! اینها خیلی بد بود.

منبع: انتخاب

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها