نامه نیوز بررسی کرد؛
96؛ سال تلخ اصولگرایان / قالیباف ؛ ناکام بزرگ پروژه خلق احمدی نژاد ثانی/ آیا جمنا نامزد خود را از ابتدا انتخاب کرده بود؟ / پیرمردهای موتلفه چگونه پشت میرسلیم را خالی کردند؟/ پشت پرده تغییر فاز اصولگرایان در مواجهه با دولت دوم روحانی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
گروه سياست نامه نيوز: سال پيشرو سال بدون انتخابات است. جريانهاي راست و چپ از تب و تاب مهمترين كنش سياسي دور هستند. دغدغه فهرستهاي انتخاباتي ندارند. اينجا است كه زمان براي پرداخت به خود مغتنم ميشود. زمين سياستي كه احزاب و تشكلهاي سياسي قوي ندارد، تا گذار از فعاليت موسمي به كنشگري سازماندهي شده و رفتار تشكيلاتي فاصله محسوسي دارد شايد سال بدون انتخابات هم برايش سال رخوت سياست محسوب شود اما به هر روي نميتوان ناديده گرفت كه به چشم برهم زدني اسفند 98 پيش روي راست و چپ سياسي است تا منافع جريانيشان را از طريق صندوق آراي مردم در پارلمان پيگيري كنند.
با اين اوصاف سال 97 بهترين فرصت براي جريانهاي سياسي است كه آستين بالازده آماده بازسازي تشكيلاتي شوند؛ به خصوص اصولگراياني كه نتیجه رقابت را در پاستور و بهشت همزمان از دست دادهاند و قطعا نتايج دو انتخابات 1398 و 1400 مهمترين اولويت آنها در سال پيش رو محسوب ميشود.
ناكام در دو انتخابات
اصولگرايان گرچه از مدتها قبل داعيه اجماع داشتند و براي رسيدن به آن از هيچ تلاشي فروگذار نكردند با اين حال در بزنگاه كانديداتوري هم محمدباقر قاليباف راهي خيابان فاطمي شد، هم سيد ابراهيم رييسي عبا بر دوش انداخت و به ستاد انتخابات كشور رفت و هم مصطفي ميرسليم كه ميخواست تنها كانديداي حزبي 1396 باشد. آنها البته تنها چهره های اصولگرایی نبودند که به وزارت کشور رفتند . چهره های متعدد دیگری هم از این جناح با سودای نامزدی به این وزارتخانه رفتند اما شورای نگهبان مجال کاندیداتوری به آنها نداد. هر چه بود در نهایت سه اصولگرا، دو اصلاحطلب و رييسجمهوري دور قبل خود را براي رقابت آماده كردند.
ورود با شرایط ویژه
سيد ابراهيم رييسي مدت زمان زيادي نميگذشت كه توليت آستان قدس را با حكم رهبري بر عهده گرفتهبود. قريب به يكسال گروهي از اصولگرايان براي حضور او در عرصه انتخابات فعاليت كردند. اولين بار غلامعلي جعفرزاده چندين ماه پيش از ارديبهشت 96 و قبل از جدي شدن كانديداتوري رييسي خبر داد كه اصولگرايان به چنين گزينهاي رسيده و در حال رايزني با سيد ابراهيم رييسي هستند. پس از آن همه تحليلهاي انتخاباتي با درنظر گرفتن گزينه توليت آستان قدس رضوي طرح و بررسي ميشد.
با اين حال خوراکیان رئیس دفتر تولیت آستان قدس رضوی نامزدي سيد ابراهيم رييسي را تكذيب كرد و گفت «آیت الله رییسی عمل به حکم هفتبندی رهبر معظم انقلاب و خدمت به محرومین را بالاترین افتخار خود میدانند و با صراحت اشاره کردند که خدمت به حضرت ثامن الحجج علیه السلام، نیازمندان، زوار و مجاوران حضرتشان را والاترین مقام و توفیق میدانند.»
روزي كه روابط عمومي توليت آستان قدس كانديداتوري رييسي را تكذيب كرد همزمان از قائم مقام جبهه پايداري هم صداي دومين تكذيب به گوش رسيد و در نهايت معرفی رییسی به عنوان کاندیدا از سوی جبهه پایداری به جمنا توسط صادق محصولی منتفی اعلام شد . ميلياردر اصولگرا گفته بود «ما برای موفقیت همه گروه ها و کسانی که صادقانه به دنبال ترویج ارزش های انقلاب اسلامی هستند از صمیم قلب دعا می کنیم با اين حال جبهه پایداری نامزدی را برای انتخابات ریاست جمهوری 96 به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی معرفی نکرده بنابراین انتصاب دو نامزد به جبهه پایداری از مجموعه نامزدهای معرفی شده است از سوی جمنا (ضمن احترام به همگی آنها) در رسانه ها جای تعجب وگلایه دارد.»
نامزد تنها
ماجرا در مورد مصطفي ميرسليم اما كمي متفاوت بود. تابستان سال 95 اسدالله بادامچيان اعلام كرد كه موتلفه اسلامي اصرار دارد در انتخابات ارديبهشت 96 نامزد حزبي داشته باشد. آنها روندي تشكيلاتي هم طي كردند تا به يك كانديدا برسند. بر اساس آنچه اسدالله بادامچيان عضو بانفوذ موتلفه اسلامي اعلام كرد اين حزب از مدتها پيش شاخصهها و ضوابطي در نظر گرفتند و بر اساس چندين كانديداي حزبي درنظر گرفتند. فيناليستهاي اين رقابت درون حزبي بادامچيان و ميرسليم بودند در شرايطي كه از گوشه و كنار صداي كانديداتوري بادامچيان به گوش ميرسيد اما در نهايت موتلفه ميرسليم را براي حضور در رقابت رياستجمهوري انتخاب كرد. گرچه موتلفهايها درنظر داشتند افرادي كه داراي شاخصههاي لازم هستند در شورايي تحت عنوان شوراي مشورتي-فكري رياستجمهوري دور هم جمع كنند تا در صورت پيروزي از اين تيم استفادهكنند با اين حال نه تنها شانس با ميرسلیم يار نبود و مردم به شعارهاي انتخاباتي او اقبالي نشان ندادند بلكه ميرسليم در روزهاي منتهي به انتخابات از سوي هم حزبيهاي قديمي كنار گذاشتهشد.
موتلفهايها وقتي ديدند اقبالي نسبت به كانديداهاي آنها وجود ندارد تلاش كردند تا ميرسليم را براي انصراف راضي كنند اما ميرسليم بر اين باور بود كه بايد تا پايان رقابت در صحنه باقي بماند. از همين روي آنها تلاش كردند با انتشار و پخش اين شايعه كه ميرسليم در سفر همزمانش با رييسي و در جريان گفتوگويي دو نفره در هواپيما توجيه شده تا كنارهگيري كند ميرسليم را وادار كنند به اين تصميم تن دهد. ميرسليم اما بر تصميم ماندن پافشاري كرد. از همين روي حتي در ميان موتلفهاي ها هم اختلاف افتاد و ميرسليم را از همحزبيهاي قديمي دلخور كرد. آنها از ترس اينكه بعدها به اتحادشكني متهم شوند اعلام كردند از سيد ابراهيم رييسي حمايت ميكنند و ميرسليم هم تا پايان در رقابت بدون پشتوانه حزبي باقي ماند. تنها حزب اصولگرا كه تلاش داشت با اين حركت نمادين به گزاره مهم تحزب در جريان انتخابات رياستجمهوري تاكيد كند تا پايان بر حرف خود نماند و جمناييها پيوست.
کناره گیری تلخ
بسياري به محمدباقر قاليباف، شهردار تهران به عنوان كانديدايي بالقوه براي رياستجمهوري نگاه ميكردند. او هميشه يك پاي تحليل چينش انتخابات رياستجمهوري سال 96 بود. به زعم خود دست پر پا به رقابت گذاشت و در مناظرات هم از هيچ هجمه و حملهاي به رييسجمهوري مستقر و معاون اولش فروگذار نكرد. او آمده بود تا احمدينژادي دوم در مناظرات باشد. منش و روش احمدي نژاد كه البته ارديبهشت 96 ديگر مورد استقبال قرار نگرفت.
قاليباف اين بار سومين دوره كانديداتوري را تجربه ميكرد. سودايي كه اگر عينيت نمييافت تجربه حضورش در انتخابات هم همچون سال 92 نبود،او بايد بهشت را ترك ميكرد تا منتظر مسندي غيراجرايي بماند.
در نهايت هيچ كدام از اين سه كانديداي اصولگرا نتوانستند راي و نظر مردم را جلب كنند كه هيچ، اسحاق جهانگيري، معاون اول حسن روحاني كه با رييسش رقابت ميگرد بسيار بيش از روحاني مورد توجه قرار گرفت.
رویای رییس جمهور یک دوره ای
اصولگرايان اميدوار به يك دورهاي شدن رياستجمهوري حسن روحاني پس از مشخص شدن نتايج بحث تخلف پيش كشيدند تا وزارت كشور روحاني متهم رديف اول انتخابات باشد. اين پروژه اما خيلي زود حل و فصل شد. نتايج انتخابات كه به تاييد شوراي نگهبان رسيد مدعي شدند كه تجربه تاريخي را ميدانستند و انتظار نداشتند رييس جمهوري يك دورهاي داشتهباشيم. اما هنوز اميدشان به شوراهاي شهر و روستا بود.
تهران اصلاح طلب شد
تهران يك پارچه به دست اصلاحطلبان افتاد. حتي چهرههايي چون مهدي چمران كه سالهاي زيادي بر صندلي رياست شورا تكيه زدهبود هم موفق نشد بار ديگر به شوراي شهر تهران راه پيدا كند. وضعيت اصولگرايان در شهرهاي ديگر نيز كم از تهران نداشت و اغلب شهرهاي بزرگ فهرست اصلاح طلبان راي آورد. شوراهاي شهر و روستاي اصلاحطلب نشان داد كه هر چه در جمنا كاشته بودند ارديبهشت امسال باد درو كردند. آنها تصور ميكردند كار تشكيلاتي دستوري از بالا به پايين با برگزاري همايشهاي سه هزار نفري تركيب مناسبي براي راي آوري است.
تشكيلات ناكارآمد و تجربه ناموفق دوباره
دي 95 بود كه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب رونمايي شد. 5 دي 95 جمنا نخستين مجمع عمومي را در شهر آفتاب برگزار كرد؛ مجمع عمومي كه با حضور قريب به 3هزار نفر از يكي از بزرگترين تشكيلات اصولگرايي رونمايي كرد و در همين مجمع اعضاي شوراي مركزي نيز انتخاب شدند. چند روز بعد شوراي مركزي تشكيل جلسه داده و اعضاي هيات رييسه را مشخص كردند. محمدحسن رحيميان بهعنوان رئیس، حداد عادل و چمران بهعنوان نواب رئیس، مهدی محمدی و سید محمد حسینی بهعنوان منشی، وحید دستجردی بهعنوان سخنگو، لطفالله فروزنده بهعنوان دبیر و همچنین محمدباقر ذوالقدر بهعنوان رئیس ستاد اجرايي شدند.
عدم حضور چهرههايي چون علي لاريجاني يا سعيد جليلي در آستانه تشكيل جمنا از نکات بحث برانگيز بود .ذوالقدر در همايش مقدماتي جبهه مردمي جمنا يكي از سخنرانان بود كه سابقه عضويتش در نیروهای مسلح با واكنشهاي زيادي از سوي كاربران شبكههاي مجازي مواجه شد. با اين حال سردار رمضان شريف،سخنگوي سپاه پاسداران در گفتوگويي اعلام كرد كه ذوالقدر از فرماندهان سابق سپاه چندين سال است كه از اين نهاد نظامي بازنشستهشده و سخنراني او در مجامع مختلف ارتباطي با سپاه پاسداران ندارد.
تمايل جمناييها از لا به لاي اظهاراتشان مشخص بود. آنها سيد ابراهيم رييسي را گزينه مطلوب ميدانستند، گزينهاي كه آيتالله محمدتقي مصباح يزدي و آيتالله حسين نوري همداني براي راضي شدنش پا پيش گذاشتند. بعد از ثبتنام محمدباقر قاليباف هم رايزنيها با او و موتلفهايها آغاز شد تا اين دو كانديدا براي انصراف از رقابت مجاب شوند.
به هر روي جمنا گرچه توانست محمدباقر قاليباف را از ادامه رقابت آن هم با دلخوري منصرف كند از پس مصطفي ميرسليم كه حتي همحزبيهايش پشت او را خالي كردند بر نيامد.
تشكيلات جمنا توانست با برگزاري همايشهايي چند هزار نفره توجهها را به خود جلب كند اما باز هم اصولگرايان نشان داند كه اولا در به اجماع رساندن از طريق ساختار و تشكيلات با مشكل مواجه هستند و دوما گردهم آوردن طيفهاي مختلف اصولگرايي زير يك خيمه هر چه ميگذرد مشكلتر ميشود.
اما آنچه بيش از هر چيز ضعف تشكيلاتي اصولگرا در قالب جمنا به شمار ميآيد ساختار محدود به نسل سوميهاي اصولگرايان و چهرههايي است كه به همراهي با طيف تندرو اين جريان تن دادهاند. همچنين نا به ساماني اين تشكيلات از تركيب هيات رييسه و اعضاي شوراي مركزي آن مشخص است. غيبت چهرههاي چون علي اكبر ناطقنوري يا علي لاريجاني هم از اين دست است. شايد از همين روي اصولگرايان جمنا پس از انتخابات دائما تاكيد داشتند اين جبهه تنها كارايي انتخاباتي نداشته و درصدند آن را بازسازي كنند.
بازسازي تشكيلاتي
جمنا اولين پروژه تشكيلاتي اصولگرايان نبود كه با شكست مواجه شد. راستگرايان سياسي پيش از آن در جبهه متحد اصولگرايان هم انشقاق و تشتت آرا را تجربه كردهبودند. شايد از همين روي پس از انتخابات صحبت بازسازي تشكيلاتي از زبان جمناييها شنيده شد.
ميانه تير 96 محمد حسن رحیمیان تاكيد كرد فعاليت جبهه مردمي نيروهاي انقلاب حتي يك روز هم متوقف نشده است و جمنا در سطوح مختلف از هيات رییسه تا شورای مرکزی و ستاد جبهه دهها جلسه طی هفتههای پس از انتخاب داشتهاند.
رحيميان البته تاكيد كرد كه برخی مسائل دشوار است وجمع بندی آنها نیاز به زمان و مشورتها و هماهنگیهای متعدد دارد اما صیانت از انقلاب اسلامی و حقوق مردم، پیگیری منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی، جوان گرایی، آسیب شناسی و پیشگیری از تکرار آسیبهای گذشته، رجوع به مبانی و روشهای علمی، مشارکت دادن همه نیروهای موثر و توانمند و برنامه ریزی برای نمایندگی مطالبات مردم در راس اقدامات آینده اين جبهه خواهد بود.
چند ماه بعد محمد حسيني، وزير ارشاد محمود احمدينژاد و سخنگوي جبهه مردمي انقلاب هم به جذب آراي خاكستري اشاه كرد و گفت علاوه بر بازنگری در ساختار و جذب همه فعالان ارزشی و ولایی، نیاز به گفتمانی است که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد و بتواند قشر خاکستری و نسل جوان را متقاعد سازد که این جریان توان افزایش کارآمدی دولت را دارد و میتواند در وضع معیشتی مردم و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی و پیشرفت کشور، گامهای بلندی بردارد و تحول مورد انتظار مردم را بهوجود آورد.
او البته در قامت سخنگو تاكيد داشت كه جبهه مردمی، با ائتلافهای مقطعی متفاوت است و فعالیتش محدود به انتخابات نیست و برنامهریزی درازمدت دارد. بر همین اساس هم اعضا بعد از انتخابات به جد، در پی رفع نواقص هستند تا با بازسازی و تقویت خود، بتواند بیش و بهتر از گذشته عمل کند. او البته لازمه اين بازسازي را متقاعد ساختن عناصر و احزاب اصولگرا و نیروهای جبهه ائتلاف دانست و گفت که این مجموعه از قابلیت و ظرفیت لازم برای پیشبرد امور و همراهسازی بدنه مردمی برخوردار است.
نكتهاي كه حسيني به آن اشاره كرد در جريان انتخابات رياست جمهوري مشهود بود. راه سخت متقاعد ساختن عناصر و احزاب اصولگرا براي ائتلاف با جبهه مردمي نيروهاي انقلاب گزارهاي بود كه در روزهاي پيش از انتخابات هم مشهود بود. سعيد جليلي كه تا روزهاي آخر هم زمزمههايي مبني بر حضورش در انتخابات شنيده ميشد حاضر نشد در چارچوب جمنا فعاليت كند. محمود احمدي نژاد و يارانش هم گرچه فرصت حضور در انتخابات را پيدا نكردند اما بديهي بود كه با دوستان سابق زير يك خيمه قرار نخواهند گرفت. از سويي برخي ديگر از چهرههاي اصولگرا كه از قضا احتمال كانديداتوريشان در انتخابات سال 1400 وجود دارد با جمنا هيچ ارتباط تشكيلاتي نداشت. حتي موتلفهاي ها هم براي پيوستن به اين جبهه و تن دادن به همكاري با اصولگرايان جوان به اختلاف برخوردند؛عدهاي موافق انصراف ميرسليم و عدهاي در مخالفت با اين اقدام صحبت كردند و در نهايت تنها براي اين كه پس از انتخابات به عهدشكني و تفرقه متهم نشوند از رييسي حمايت كردند.
پسا انتخابات
شايد تغييرات محسوسي در تشكيلات جمنا ايجاد نشد اما اين تغييرات در برخي چهرههاي اصولگرايي كه روزگاري در دولت يازدهم از مخالفان جدي حسن روحاني بودند قابل رويت بود.
سعيد جليلي سال 92 رقيب جدي روحاني براي رفتن به پاستور بود. جبهه پايداري بعد از چند گزينه به جليلي رسيد و نمايندگي اصولگرايان تندرو در انتخابات به دست او افتاد. جليلي اما چندان مورد اقبال قرار نگرفت و با رايي ۴٬۱۶۸٬۹۴۶ نفري سوداي رياستجمهوري براي او و جبهه پايداري محقق نشد. او در دوران 4 ساله حضور روحاني بر مسند رياستجمهوري هم از حمله به دولت خصوصا در مورد برجام فروگذار نكرد.
با اين حال پس از انتخابات تصميم گرفت اين مخالفخواني را شكل ديگري بروز دهد. او تلاش كرد تا در رقابت هم به شكل و شمايلي ديگر ظاهر شود. جليلي پس از روي كار آمدن دولت دوم روحاني، پيشنهاد تشكيل دولت در سايه داد، پيشنهادي كه البته به تنهايي و با حلقه محدود اطرافيانش عملياتي كرد. او در توضيح اين تصميم گفته بود: «همه ما وظيفه داريم امور كشور را مثل سايه دنبال كنيم. قرار هم نيست فقط ايراد بگيريم. اگر مي بينيم جايي كار خوبي انجام مي شود، بايد پشتيباني و تاييد كنيم، نه اينكه چون رقيب ما يك كار خوب كرد، فقط مخالفت كنيم! بايد نقاط قوت را تاييد و تقويت كرد و به مردم هم انتقال داد. اگر هم اشتباهي صورت بگيرد بايد تلاش كرد تا اصلاح شود. »
در جريان بررسي وزراي پيشنهادي روحاني به پارلمان هم اين تيم جلساتي تحت عنوان «سایه تمدن اسلامی برای تایید، تکمیل و تصحیح برنامه های دولت دوازدهم» كه در سايت حيات طيبه منتشر ميشد، تلاش كرد تا كارنامه هر كدام از وزرا را بررسي كرده و پيشنهاد دولت در سايه را عملياتي كند.
او چندي پيش هم در تغيير فازي محسوس گفت: «امروز اگر به هر علت مسووليتي نداريم قرار نيست در نقش اپوزيسيون نظام حاضر شويم، انقلابي گري به معناي كمك كردن براي رفع مشكلات كشور در هر دوره از جمله زماني است كه مسووليت اداره كشور بر عهده ما نيست. »
اما جليلي تنها اصولگرايي نيست كه صحبت از كمك به دولت به ميان مي آورد. عزت الله ضرغامي، رييس اسبق صدا و سيما هم با روزهاي رياستش بر رسانه ملي فرق كرده است. او اغلب ترجيح مي دهد مواضعش از طريق مجاري مجازي به گوش مخاطبان برسد و از نشست و برخاستش با محمدعلي ابطحي، رييس دفتر رييس دولت اصلاحات و گپ و گفت در مورد حوادث بعد از انتخابات ٨٨ تا مواضع حمايتي از دولت را در فضاي مجازي منتشر مي كند. اين تغيير مواضع تاجايي است كه او چندي پيش در صفحه توييتر خود نوشت: «به جاي اين كارها كمك كنيم دولت به وعده هايش عمل كند همه وعده هاي آقاي روحاني از ايجاد اشتغال تا كاهش درخواست مجوز شنود از قوه قضاييه مورد تاييد همه است.»
اين رويكرد در ميان اغلب چهره هاي اصولگرايي كه خود را براي رقابت هاي رياست جمهوري آماده مي كنند ديده مي شود. پرويز فتاح، رييس كميته امداد امام خميني در همايش خبر خوب خبرگزاري فارس با رويكردي نرم با دولت برخورد كرد و گفت: «گاهي بنده با دولت زاويه دارم و آيا اين درست است كه تمام صحبت هاي من در نقد دولت به كار گرفته شود؟ دولت در چارچوب نظام است و بايد از دولت دفاع كرد. حالا اگر ما با دولت در دنده اي ديگر افتاده ايم آيا امكان ندارد خبر خوب هم از قول من و از دولت پخش شود؟»
شايد ناآراميهاي دي ماه سال 96 در اين تغيير مواضع و متفاوت شدن رويكرد اصولگرايان در مورد دولت بيتاثير نبوده است اما نميتوان منكر شد كه اصولگرايان دريافتهاند فضاي سياسي امروز تغيير شعارها و كنشهاي شان را ميطلبد. چه آنكه محمدباقر قاليباف هم در نامهاي كه پس از انتخابات خطاب به جوانان اصولگرا نوشت تاكيد كرد اصولگرايان بايد به سبك جديد زندگي مردم توجه كنند و از همين روي اين پرسش را مطرح كرد كه آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه میتوان بدون چشمپوشی از آرمانها با واقعیتِ تغییرِ سبکِ زندگیِ طبقه متوسط کنار آمد؟
دیدگاه تان را بنویسید