کد خبر: 506311
تاریخ انتشار :

در گفت و گو با نامه نیوز بررسی شد؛

پشت پرده واقعی وقایع اخیر کشور چیست؟

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

گروه سیاست نامه نیوز: مشکلات کشور هر روز انباشته تر می شود و برای حل و فصل آن راهی نیست مگر درک صحیح از وضعیت موجود. تلاش مسئولان و فعالان سیاسی نیز بر همین است اما اختلاف نظرهای گسترده ای در این زمینه به چشم می خورد. اختلافاتی که اگر رفع نشود دستیابی به موفقیت و عبور از بحران های کنونی را دشوار خواهد کرد. اصلی ترین مساله محل اختلاف ریشه مشکلات است. اصلاح طلبان و اصولگرایان نگاه متفاوتی به وضعیت دارند و هر کدام از ظن خود به ریشه یابی به مسائل می پردازند. اصلاح طلبان طبق روال سالیان گذشته از منظر سیاسی وارد شده و به دنبال یافتن راه کارهای سیاسی هستند اما سیاسیون در جریان رقیب همه چیز را مبتنی بر اقتصاد و مسائل مدیریتی می بینند. مصداق این مدعا همان است که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور روز گذشته در نشست روسای مراکز آموزش عالی گفت: «مشکلات امروز راه کارهای سیاسی دارد نه اقتصادی» و درست همان وقت که جهانگیری این حرف را می زد، محمدرضا باهنر در سلسله نشست‌های علمی تخصصی «جمهوری اسلامی سرمایه‌ها و چالش‌ها» رفتن به دنبال راه کارهای سیاسی را به بیراهه رفتن توصیف کرد.
این دوگانه درحالی شکل گرفته که به گفته تحلیل گران اولین گام برای رفع بحران ها عبور از آن است. غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت و گو با نامه نیوز ضمن در نظر گرفتن عوامل متعدد سیاسی و اقتصادی در شکل گیری وضعیت کنونی تاکید کرد که درک صورت مساله گام اول برای حل آن است.
*حل و فصل مشکلات فعلی نیازمند راهکارهای اقتصادی است یا سیاسی؟
برای ارائه راهکار مناسب باید صورت مساله را به درستی درک کرد. آنچه که ظاهر ماجرا است و مردم احساس می کنند این است که اکنون با مشکلات گسترده اقتصادی دست به گریبان هستیم. اما به تعبیر مولوی صورتی در زیر دارد آنچه در بالا است. آنچه در بالا است معلول عوامل مختلفی است.
*عوامل سیاسی؟
بخشی از مشکلات کنونی به سیاست گذاری ها در عرصه نظام دیوان سالاری مربوط می شود. یعنی بخشی از ساختارهای با مشکلات، ناکارآمدی و ناهماهنگی هایی مواجه هستند و نیاز به بازتعریف دارند. به طور مثال مشکلات بانکی نیازمند بازنگری در ساختارها است. موارد دیگری نیز قابل طرح است. مثلا اینکه نقطه کانونی اقتصاد کشور در اختیار کیست؟
*این یک بحث سیاسی است. سوال این است که آیا مشکلات و معضلات کشور صرفا اقتصادی است؟
اقتصاد ایران از دیرباز به شدت تحت تاثیر اقتصاد سیاسی بوده است و این موضوع فقط به جمهوری اسلامی نیز مربوط نمی شود. مباحثی مثل توزیع نفت، نسبت نفت با نظام بین الملل، نسبت نفت با تحولات داخلی، نسبت نفت با رانت ها و ... همه در عرصه سیاست جلوه می کند.
دیگر موضوع سیاسی موثر در اقتصاد ایران مساله نقش دولت پنهان است. به هر حال جریاناتی در کشور وجود دارد که می توان آن ها مافیا نامید و به شدت درعرصه اقتصاد اثرگذار هستند. این جریان ها ممکن است در درون دولت یا بیرون از دولت باشند و پرداختن به آن ها در حوزه سیاست تعریف می شود.
بحث ساختارهای موازی که در عرصه اقتصاد نیز به شکلی مطرح است، از دیگر موضوعات تقریبا سیاسی است که باید به آن توجه کرد. مباحثی مثل پایانه ها، گمرکات، مالیات ها و ... طلب می کند که مشکلات کنونی کشور را صرفا در عرصه سیاست نبینیم.
*اصولگریان عمدتا با این نگاه مخالف هستند و اصرار دارند که باید به دنبال راهکارهای اقتصادی و مدیریتی بود. همین دیروز آقای باهنر گفتند که مسئولان اگر به دنبال راه کارهای سیاسی باشند در واقع به بیراهه رفته اند. نظرشما در این باره چیست؟
تعبیر آقای باهنر از این جهت می تواند قابل توجه باشد که وقتی به سوی حل بنیادین مسائل اقتصادی می رویم و به عرصه ساختارها، روابط، رانت ها و جریانات موازی می رسیم در حل و فصل مسائل با سختی مواجه خواهیم شد. این را می توان از حرف مهندس باهنر وام گرفت که حل مبنایی مسائل، مشکلاتی در پی دارد که کار را سخت می کند. با این حال نمی توان انکار کرد و گفت که مشکلات ریشه سیاسی ندارد. همین صحبت اخیر سخنگوی قوه قضاییه مبنی بر اینکه در بررسی های پرونده سکه از سطح دلالان به افراد شاخص رسیدیم؛ فارغ از اینکه چقدر دقیق است، از درمیان بودن مباحث سیاسی حکایت دارد.
*پس شما مساله را سیاسی می بینید؟
من تاکید دارم که نباید صورت مساله را تقلیل داد به عرصه سیاست یا اقتصاد. این یک وضعیت پیچیده است که اگرچه تحت تاثیر عوامل سیاسی است اما کاملا سیاسی نیست. بخشی از مشکلات ناشی از عوامل ساختاری است. انباشت ها مزمن از گذشته، اقتصاد سیاسی، مباحث سیاست و مباحث اقتصادی همه و همه در وضعیت فعلی موثر بوده است. اجازه دهید مثال دیگری را طرح کنم. آیا تحریم یک مساله صرفا اقتصادی است؟ قاعدتا تحریم از یک پیش زمینه سیاسی برمی خیزد. نظام بین الملل آنجا که با مشکلات سیاسی مواجه هستیم و با طراحی های سیاسی از چنین ابزاری استفاده می کند. ما در دوره آقای اوباما با یک روندی مواجه بودیم که در دوره جمهوری خواهان تغییر شکل داده است. ترکیب فعلی بین جمهوری خواهان، اسرائیل و عربستان ماهیت سیاسی دارد اما خود را عرصه اقتصادی نقش خود را ایفا می کند.
*حال که تاکید دارید مساله تحت تاثیر عوامل مختلفی سیاسی و اقتصادی است، بفرمایید که برای حل و فصل آن باید از کجا شروع کرد؟
این بحث دیگری است. گام اول درست دیدن مساله است. باید بدانیم که سهم ساختارها، انباشت های مزمن ، کارگزاران به معنی نظام مدیریتی، اقتصاد سیاستی، سیاست گذاری غلط و اقتصاد به ماهو اقتصاد در ایجاد وضعیت کنونی چقدر است. بعد از درک درست در این باره می توان اولویت بندی کرد و به سمت مسائل قابل حل تر رفت. در این مرحله ممکن است لازم باشد که بخشی از گام های صرفا اقتصادی را برداریم اما باید حتما شرایط را خوب شناخته باشیم. اتفاقا به نظر من این وضعیت بهترین زمان برای دست زدن به اصلاح های اساسی است .زیرا جامعه و بدنه مدیریتی کشور، روشنفکران و نخبگان اتفاقا در شرایط سخت برای جراحی ها خوب آمادگی بیشتری دارند. دست زدن به جراحی در شرایط عادلی که بدنه جامعه هنوز مشکل جدی ندارد خیلی سخت است اما وقتی مشکل حاد شده باشد همه می پذیرند که نیازمند جراحی و اصلاح هستیم.
*شما به سهم سیاست های غلط و مسائل سیاسی در وضعیت کنونی اشاره کردید اما بسیاری از تحلیل گران به ویژه اصولگرایان با این نگاه مخالف هستند و آن را نوعی فرافکنی تلقی می کنند.
تعبیر به فرافکنی درست خواهد بود اگر کسی گفته باشد که مسائل کشور صرفا سیاسی است. من نیز قبول دارم که این نوعی آدرس غلط دادن است و ما را به ناکجاآباد می برد. مساله اقتصاد کشور صرفا سیاسی نیست. ساختارها، مدیریت، رانت ها، مسائل انباشت شده مزمن مثل نقدینگی یا مبحث مواجه شدن با نفت و ... همه در مشکلات فعلی نقش دارد. همانطور که گفتم باید اول مساله را درست دید. کسانی که می گویند این مشکلات سیاسی نیست همان قدر ما را به سوی تحلیل غلط می برد که کسانی که می گویند همه مشکلات ناشی از مشکلات سیاسی است. اگر مساله را به یک بخش تقلیل ندهیم و بخواهیم درست تحلیل کنیم حتما باید به مدیریت ضعیف، اجرای غلط و مسائل دیگر همزمان با هم توجه کرد.
* دلیل آنکه اصولگرایان حاضر نیستند ریشه های سیاسی مشکلات فعلی را مورد توجه قرار داده و بر بخش اقتصادی آن تاکید دارند، چیست؟
طبیعی است. نمی خواهند نگاه خود را به برخی مسائل تغییر دهند. مگر می شود بدون رشد و ارتقای اعتماد،همبستگی و اجتماعی، اقتصاد کشور را سامان داد؟ بخشی از این اعتماد و امید اجتماعی مبتنی بر کارآمد شدن دولت است اما فقط همین نیست. بدون شکل به عوامل تاثیرگذار دیگر نیز باید توجه داشت. به طور مثال برای اینکه ایرانیان خارج از کشور بخواهند در داخل سرمایه گذاری کنند علاوه بر بسترسازی اقتصادی به تغییر مسائل دیگری نیز نیاز داریم. این ها نکاتی است که جریان اصولگرا مایل نیست به آن بپردازد. ما برای تقویت همبستگی اجتماعی باید نوع نگاه خود به جریان ها، جناح ها و حتی خطاهایی که در گذشته توسط عده ای در خارج کشور صورت گرفته است را تغییر دهیم. همین بحث عفو عمومی ایرانیان خارج از کشور که یکی از نمایندگان مجلس مطرح کرد اگر درست مطرح شود و همه جوانب آن مورد بررسی قرار گیرد می تواند موجب ارتقای اعتماد اجتماعی شود و زمینه سرمایه گذای خارج به داخل را فراهم کند.
*علت آنکه اصلاح طلبان بیش از مسائل اقتصادی بر مسائل سیاسی تاکید دارند و به ضعف های مدیریتی کمتر بها می دهند، چیست؟
اصلاح طلبان نیز باید به این نکته توجه کنند که مشکلات کشور صرفا سیاسی نیست و بخشی از آن مدیریتی است. حتی بخشی از آن به مدیریت های دوران های گذشته برمی گردد. حتی دوران اصلاحات نیز اگرچه دوره خوبی از نظر مدیریتی بود اما ضعف هایی داشت. در آن دوران نیز می شد اتفاقات بهتری رخ دهد که به دلیل برخی از ضعف های مدیریتی رخ نداد. نباید همه مسائل را سیاسی دید و باید به وجوه دیگر نیز توجه کرد. کارآمدی یا ناکارآمدی کارگزارن، ساختارها و ... نباید مغفول واقع شود.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها