کد خبر: 523531
تاریخ انتشار :

چند پرسش و چند پیشنهاد در مورد شرایط این روزهای پیرامون ایران؛

مگر قرارمان «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» نبود؟/ سایه جنگ را برداشتید، سایه تحقیر و تهدید را هم بردارید/ از همین لهستان شروع کنید/ 48 ساعت برای خروج از ایران به آنها فرصت دهید/ ماجرای توهین این چند دیپلمات اروپایی چیست؟/ مقتدرانه از غرور ایران و ایرانی

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

مصطفی صادقی: آنچه این روزها پیرامون کشور عزیزمان ایران می گذرد بدون شک دوران حاضر را به یکی از حساس ترین روزهای تاریخ جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. ایام ‍پسا برجام که البته همه هویتش را از گره خوردگی با ظهور دونالد ترامپ دارد همه محاسبات را بر هم ریخته است . لابد حسن روحانی و مرد شماره یک سیاست خارجی اش یعنی محمد جواد ظریف حتی تصورش را هم نمی کردند از پس آن برجام، این پ‍سا برجام را آن هم به همین زودی با چشمان خود ببینند. حالا دیگر این جان بی رمق برجام که نفس های آخرش را می کشد دیگر حتی با شوک هایی همچون اس پی وی هم شانسی برای حیات نخواهد داشت. این برجام حالا به مانند فرد نزدیک به احتضاری است که تنها در انتظار جواز صاحبان متوفی است تا دستگاه ها را از کالبدش جدا کرده و روح از بدن به تمامی خارج شود.
ماه هاست که ما همه آنچه را عهد کرده بودیم انجام می دهیم و طرف مقابل همه آنچه را عهد کرده بود به تمامی انجام نمی دهد. این البته همه ماجرا در صحنه سیاست خارجی پیرامون ما نیست . وقایع دیگر نیز رخ داده و یا در حال وقوع است که حتما در مختصات دوران پسا برجام جای می گیرد و البته از تبعات دوران ترامپ است. یکی از آن ها همین کنفرانس و همنشینی ضد ایرانی است که قرار است بزودی در لهستان انجام شد و دیگری حصور کم سابقه چند کشور اروپایی در ساختمان وزارت خارجه است که شرح آن به صورت رسمی و غیر رسمی دهان به دهان می چرخد.
در چنین شریطی است که سوالاتی تعیین کننده پیش روی ما قرار می گیرد .
مهمترین و اصلی ترینش هم حتما این است که ما چه باید انجام دهیم که از این دوران پسا برجامی عصر ترامپ عبور کنیم.
واقعیت این است که همه معادلات انتخابات 92 بر پایه یک دو قطبی ، سامان یافته بود که یا باید با طرف مقابل از در مصالحه در آییم یا مقابله . یک تفکر که سعید جلیلی آن را نمایندگی می کرد بر مقابله اصرار داشت (آن زمان و حتی امروز از آن با تعبیر مقاومت یاد می شد و می شود) و طرف دیگر که نه فقط دکتر روحانی بلکه افرادی همچون دکتر ولایتی هم که از نامزدهای وقت بود بر درستی آن تاکید می کرد بر مصالحه اصرار داشت (آن زمان و حتی امروز از تعبیر سازش نیز برای آن استفاده می شد و می شود) .
آن دو قطبی بسیار مهم با رای مردم به سمت مصالحه چرخید و رای قاطبه، هم قدرت رسمی و هم بدنه اجتماعی بر مذاکره استوار شد.
هر چه بود ماجرا به برجام ختم شد ؛ یک توافق بزرگ که با همه ضعف هایی که در آن وجود داشت بدون شک یکی از مهمترین اتفاقات عصر ما بود که با عقل جمعی نظام سیاسی ما به نتیجه رسیده بود .
وقتی اما ترامپ آمد دیگر به هیچ وجه شرایط قبلی حکمفرما نبود .
حالا مساله این بود که ما باید چه کنیم . دو راه داشتیم یا ما هم همچون ترامپ برجام را پاره کنیم یا اینکه باید راهی را می رفتیم که در این چند ماه رفتیم .
بهتر است اکنون فارغ از همه بحث ها و جنجال های رسانه ای که متاسفانه به شکل عجیبی سیاست خارجی ما را به مباحث جناحی گره زده است این سوال را از خود ب‍پرسیم که چرا کشوری مثل لهستان با ما چنین می کند و یا اینکه چند دیپلمات با آن وضع کذایی با ما رفتاری خلاف شان دیپلماتیک انجام می دهند؟
از خود بپرسیم که حالا زمان و عصر مصالحه و سازش است یا مقاومت و مقابله و هر اسم دیگری که بر این دو سیاست می توان گذاشت.
نگارنده بر این باور است که وزارت امور خارجه و تفکر حاکم بر سیاست خارجی دولت جناب آقای دکتر روحانی همراهی سیاسی اروپایی ها با ایران در دوران پسا برجام عصر ترامپ را فرصتی بی نظیر و خوب می دانستند برای گذار از عصر سخت احتضار برجام.
این حتما نگاه قابل ملاحظه و و حتی از منظری قابل قبول می تواند باشد .درواقع یک سیاست درست و مانور دیپلماتیک ماهرانه توسط تیم سیاست خارجی ایرانی بود. سوال اما این است که آیا این روزها همان حمایت سیاسی اروپایی ها که به آن فخر داشتیم همچنان وجود دارد ؟
آیا غیر از این است که اکنون همایش ضد ایرانی نه در نیویورک بلکه در پایتخت یک کشور اروپایی در حال انجام است ؟ چرا آن اجماع و حمایت سیاسی اکنون به میدان نمی آید ؟ چرا خانم موگرینی سوار یک هواپیما نمی شود و به لهستان نمی رود تا بر ای جلوگیری از برگزاری این همایش حداقل تلاشی را انجام دهد؟
سوال دیگر اینکه اگر آن حمایت سیاسی باقی بود چرا و چطور آن چند دیپلمات راهی وزارت خارجه شده اند ؟
قطعا راه حل مواجهه با آنچه این روزها علیه ما می گذرد حرکات حساب نشده و تند و از رفتارهایی که رادیکال ها توصیه می کنند نیست اما حتما راه مواجهه با آن این هم نیست که اکنون برگزیده ایم.
باید صلابت ایرانی را روی صحنه بیاوریم . نامش هر چه می خواهد باشد مقاومت عقلانی ، مصالحه فعالانه و یا هر ترکیب و تجزیه دیگری که دوستان سیاسی برایش بر خواهند گزید .
حالا زمان ایستادن است ،محکم ایستادن .
از این اروپا آبی گرم نمی شود ؛ باید مقتدارنه مقابل پررویی طرف مقابل ایستاد . این عین عقل است. در زمان تهدید هر طرف کوتاه بیاید طرف مقابل گام های بلندتری بر می دارد.
پیشنهاد نگارنده این سطور این است :
1- قبل از هر چیزی هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا مواجهه سیاسی را بر محورهایی غیر از سیاست خارجی استوار کنند و اجازه دهند یک صدا در این محور از ایران خارج شود.
2- تعاریف و تفاسیر بی جا از همراهی و همسخنی غرب با خودمان را کنار گذاشته و این تصویر غلط را بیش از این به جامعه و البته خودمان تزریق نکنیم.توجه داشته باشیم که همین تصاویر غلط می تواند تحلیل و البته نسخه های غلط را برای شرایط فعلی تجویز کند.
3- آن جمله معروف دکتر ظریف که گفته بود هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید می تواند بهترین ویترین برای وزارت خارجه در عصر ترامپ و دوران پسا برجام باشد.
4- برای دفاع از حیثیت ایران نه از کسی بترسیم و نه از قدرتی حساب بریم. خوب نگاه کنید همه این سال ها آن ها بوده اند که از قدرت مردمی و ایدئولوژیک و منطقه ای ما ترسیده اند. اجازه ندهیم این ترس به این راحتی ها بریزد. باور کنیم که آن ها در حال تست ما هستند. کشورهایی ضعیف و درجه چندم مانند لهستان و گرجستان که با ما چنین می کنند تنها یک برنامه حساب شده وبرای رفتار شناسی آینده ماست.
5- همانطور که مردم نمی خواهند سایه جنگ بر سر شان باشد حتما و لابد این را هم نمی خواهند که سایه تهدید و تحقیر نیز بالای سرشان باشد.
6- اولین برخورد از سر قدرت ما با طرف مقابل به کلی فضای موجود ضد ایرانی را با شرایطی جدید مواجه خواهد کرد. می گویید نه ، از همین لهستان شروع کنید. به تمام اعضای هیات دی‍پلماتیک این کشور 48 ساعت فرصت خروج از کشور را بدهید .
7- شما مقتدرانه بایستید و از شان و شخصیت ایران و ایرانی دفاع کنید این مردم هم پای شما می ایستند . اوضاع اقتصادی هم بدتر از آنچه در چند ماه ماضی تجربه شد نخواهد شد . این مردم هم مرغ 17هزار تومانی را دیدند و هم دلار و بیست و چند هزار تومانی را . مردم بر سر عهدشان مانده اند شما هم امروز در 40سالگی انقلاب نشان دهید که با صلابت برای حیثیت ایران و ایرانی ایستاده اید.
بسم الله این شما و این هم ما.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها