بخش های مهمی از کتاب «ویلیام برنز»:
رقبای سیاسی احمدینژاد مانع توافق سرنوشت ساز سعید جلیلی شدند/توافق مبادله سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران قربانی رقابتهای سیاسی داخل ایران شد/محتوای نامه اوباما به رهبر انقلاب
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
«ویلیام برنز» دیپلمات کهنهکار و عضو ارشد تیم مذاکرهکننده دولت سابق آمریکا با ایران، اخیرا با انتشار کتابی به شرح تجربیات دیپلماتیک خود، از جمله سیر مذاکرات هستهای با ایران پرداخته است.
او در این کتاب که ماه گذشته تحت عنوان «کانال پشت پرده؛ تاریخچه دیپلماسی آمریکا و استدلالی برای احیای آن» منتشر شد، یک فصل را به گفتوگوهایی که دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور سابق آمریکا با ایران داشت اختصاص داده و جزئیاتی کمتر شنیدهشده از روند شکلگیری گفتوگوها در عمان و پس از آن توافق موقت هستهای را عنوان کرده است.
در بخشی از فصل مرتبط با ایران، برنز اولین جلسه گفتوگوی دو جانبهاش با «سعید جلیلی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۹ میلادی را توصیف کرده است. او هرچند مانند دیگر مذاکرهکنندگان آمریکایی به گلایه از شیوه مذاکراتی جلیلی پرداخته و او را به وقتکشی در مذاکرات متهم کرده، اما در عین حال، وی را «یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی» توصیف کرده است.
این دیپلمات کهنهکار آمریکایی با بیان اینکه جلیلی «عمیقا به این تعامل ظنین بود»، نوشته است: «او یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود و به واسطه تجاربی تلخ به این باور رسیده بود. او که در دهه ۱۹۸۰ در نبرد با عراقیها زخمی شده بود، بخشی از پای راستش را از دست داده بود و در راه رفتن با مشکلاتی مشهود مواجه بود. مانند بسیاری از همنسلانش، او در سنگرها این راه دشوار را آموخته بود که ایران نباید به هیچکس اعتماد کند و تنها میتواند بر خودش متکی باشد.»
به گفته برنز، در مذاکره با جلیلی، طرح مبادله اورانیوم با غنای پایین با صفحات سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران را مطرح کرده و به نظر هم میرسیده که ممکن است چنین توافقی حاصل شود، اما نهایتا این توافق به دلیل آنچه برنز «رقابتهای سیاسی داخلی» در ایران خوانده، بینتیجه مانده است.
مذاکرهکننده دولت سابق آمریکا در بخش دیگری از کتاب نظرش در مورد دیگر مذاکرهکنندگان ایرانی از جمله «عباس عراقچی» و «مجید تخت روانچی» را هم مطرح کرده و با بیان اینکه میان طرفین «احترام دیپلماتیک» و نه اعتماد حاکم بود، نوشته است که «آنها دیپلماتهایی حرفهای و نه ایدئولوگ بودند، اما به همان میزان به ایران متعهد، به همان میزان به انقلاب خود مفتخر و به همان میزان مصمم بودند که میتوانند موضع دیپلماتیک خود را حفظ کنند.»
او «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران را هم «دیپلماتی توانمند» خوانده و تیم تحت رهبری او را «خلاق در حل مشکل» توصیف کرده است.
با این وجود، برنز نهایتا حاصل کار تیم آمریکایی را توافقی در راستای منافع ایالات متحده توصیف کرده و نوشته است که خروج آمریکا از توافق هستهای اقدامی اشتباه بود. وی در عین حال نوشته شاید اگر دوباره فرصت مذاکره داشت، برای گرفتن امتیازات بیشتر از جمله طولانیتر کردن محدودیتهای هستهای، بیشتر تلاش میکرد
و همچنین در کتابش نوشته: «زمانی که طرح مبادله اورانیوم با سوخت ۲۰ درصد را با جلیلی مطرح کردم، او گفت با کلیت طرح موافق است، اما وقتی به تهران بازگشت، رقبای سیاسی احمدینژاد که قبلا هم در مذاکرات هستهای مشارکت داشتند و نمیخواستند او کوچکترین اعتباری از مذاکرات به دست آورد، مانع این توافق شدند. توافق مبادله سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران قربانی رقابتهای سیاسی داخل ایران شد»
محتوای نامه اوباما به رهبر انقلاب
عضو تیم مذاکرهکننده دولت سابق آمریکا در فصل نهم کتاب خاطرات خود نوشت، اوباما در نامهای به رهبر انقلاب، آمادگی خود را برای گفتوگوهای مستقیم با جمهوری اسلامی ایران ابراز داشته بود.
برنز مینویسد:
رئیسجمهور نامهای بلند و محرمانه برای آیتالله خامنهای فرستاد. این نامه تلاش داشت تا ظرافت زیادی به خرج دهد، پیام این نامه باید واضح میبود اما باید به شکلی نوشته میشد که در صورت درز کردن به بیرون، خیلی بحثبرانگیز نباشد.
در این نامه، اوباما بر کلیت پیام نوروزی خود تاکید کرد. او بر عزم راسخ خود مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و حمایتش از موضع۱+۵ مبنی بر اینکه ایران از یک برنامه هستهای غیرنظامی برخوردار باشد، تصریح کرد.
رئیسجمهور همچنین تصریح کرد سیاست دولت او پیگیری تغییر رژیم در ایران نیست و به آمادگی خود برای گفتوگوهای مستقیم اشاره کرد.
با اینکه رهبر عالی ایران پاسخ مشخصی به پیشنهاد رئیسجمهور برای گفتوگوی مستقیم نمیداد اما پاسخ وی براساس استانداردهای ادبیات انقلابی خیلی تند نبود.
چندی بعد رئیسجمهور اوباما در نامهای کوتاه پیشنهاد ایجاد یک کانال گفتوگوی دوجانبه مشخص را میداد و در آن من و «پونیت تالوار» از شورای امنیت ملی بهعنوان نمایندگان او معرفی شده بودیم اما این روند پس از انتخابات ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) متوقف شد.
دیدگاه تان را بنویسید