کد خبر: 553125
تاریخ انتشار :

قسمت پنجم خاطرات ری‌شهری؛ سال‌های ۶۵-۶۶

نامه ری‌شهری به امام(ره): از اتهام ارتباط با ساواک تا قتل در پرونده هاشمی است / آقای منتظری و آقای ... می‌گویند مسائل قبل انقلاب به وزارت اطلاعات ربطی ندارد / با عدم رسیدگی پرونده توسط دادستان قم، مجبور شدیم به امام مراجعه کنیم!

نامه ری‌شهری به امام(ره): از اتهام ارتباط با ساواک تا قتل در پرونده هاشمی است / آقای منتظری و آقای ... می‌گویند مسائل قبل انقلاب به وزارت اطلاعات ربطی ندارد / با عدم رسیدگی پرونده توسط دادستان قم، مجبور شدیم به امام مراجعه کنیم!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

بازداشت مهدی هاشمی

چند روز از مکاتبه نخست حضرت امام با آقای منتظری درباره مهدی هاشمی گذشت. ولی اقدامی از سوی آقای منتظری در جهت معرفی یا ارجاع کار مهدی هاشمی به وزارت اطلاعات انجام نشد و انتظار ما به سرانجامی نرسید. وقت آن رسیده بود که وزارت اطلاعات به تکلیف شرعی و وظیفه تاریخی خود عمل کند. به اداره اطلاعات هم دستور داده شد که به آقای مهدی هاشمی اطلاع دهند تا خود را به ستاد وزارت اطلاعات در تهران معرفی کند. این کار انجام شد. مهدی هاشمی، پس از تأخیری دوسه‌روزه، اقدام به معرفی خود کرد. او در این فاصله چه می‌کرد؟ این موضوع هرگز روشن نشد. و مهدی هاشمی، که تصور می‌کرد می‌خواهم شخصاً با او صحبت کنم، تحویل بازداشتگاه شد، پس از قطعی شدن بازداشت او بود که فشارهای وارده برای جلوگیری از تحقیق از وی افزایش جدی پیدا کرد. از زمره این فشارها، یکی اعتصاب آقای منتظری بود.

موانع تحقیق

هاشمی به دلگرمی و با امید به کارساز شدن حمایت‌های آقای منتظری، از همکاری با بازجوها خودداری می‌کرد. بی‌شک بارزترین دلیل دلگرمی و مقاومت مهدی هاشمی در مقابل افشای حقایق حمایت‌های منتظری بود. مهدی خود دراین‌باره چنین گفته است:

"یک‌بار آیت‌الله طاهری به من گفتند حضرت امام به من فرموده‌اند که باید از سید مهدی هاشمی فاصله بگیرید و همین امر را نیز به آیت‌الله منتظری گفته‌ام. من به آقا و اخوی مراجعه کردم که چنین صحبتی را آقای طاهری از قول حضرت امام نقل کرده‌اند. آقا فرمودند گوش به این حرف‌ها نده و مشغول کارت باش، این‌ها يك عده هستند می‌روند خدمت امام علیه تو جوسازی می‌کنند و به‌مرورزمان این حساسیت‌ها حل خواهد شد. البته من قبول دارم که اگر آقا افکار انحرافي من اطلاع داشتند چنین برخوردی را با مسئله نمی‌کردند، ولی به هر جهت همین حساب‌ها نیز مرا بیشتر در عجب و غرور فرومی‌برد و درراه غلطی که پیش‌گرفته بودم استوارتر می‌ساخت...."

او همچنین در جای دیگر (صفحه ۲۴۲ پرونده بازجوی) می‌گوید:

"روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم آقا مرا احضار فرمودند و گفتند: ... من هم نامه‌ای نوشتم که خواب را از چشم امام بگیرد. آنگاه گفتند برو و صریح در بازجویی‌ها بگو که هرچه کرده‌ای در رابطه با نهضت‌ها به امر فلانی و بودجه پلانی بوده است و نترس..."

او که از جو ایجادشده آگاه بود احتمال پیگیری جدی قضایا را نمی‌داد. از این نظر، او در نقطه مقابل کسانی قرار داشت که قرار بود از او بازجویی کنند. زیرا کمتر بازجویی جرئت می‌کرد که در این اوضاع به بازپرسی از فردی مجرب، کارکشته، پیچیده و ظاهرالصلاح که از جهت روانی نیز در موضع قدرت و امید بود اقدام کند، تصور کنونی از مهدی هاشمی با تصور از وی در آن زمان بسیار متفاوت است. امروزه او خائنی خودخواه و جنایتکاری مکار و زیرکی دور از زهد و تقوا شناخته می‌شود که به چنگال عدالت سپرده‌شده است؛ درحالی‌که در آن هنگام او به‌عنوان فردی نزدیك و موردحمایت آقای منتظری و گرفتار در وضعیتی مبهم شناخته می‌شد. فردی که قائم‌مقام رهبری بخاطر او اعتصاب کرده بود و اعلامیه‌هایی باعناوین مختلف در حمایت از او پخش‌شده بود.

بازجو، خود را درگیر بزرگ‌ترین بحران تاریخ انقلاب می‌دانست. او که از مشکلات ایجادشده در خارج از فضای وزارت اطلاعات برای پیگیری موضوع مطلع بود از موضع مناسبی برای برخورد با این متهم برخوردار نبود. او و همکاران او که خود را می‌شناختند و تعهد خود را به اسلام و امام می‌دانستند و هرگز خود را پیرو خطی جز خط امام نمی‌دانستند. این شایعاتی در مورد اقدامات خود می‌شنیدند. آنان می‌دیدند که، در عین اعتدال، به تندروی متهم شده‌اند. ناقلان این شایعه ضدانقلاب نبودند؛ بسیاری از آنان که این شایعات را بازگو می‌کردند از زمره دوستان محسوب می‌شدند و تا زمانی که موضع امام دراین‌باره به‌درستی ارائه و تحلیل نشد این مشکل برقرار ماند. خلاصه کلام، آنان می‌دیدند برای پیگیری موضوعی که حضرت امام بر آن تأکید کرده‌اند با ایرادها و اشکالات به‌ظاهر قانونی مواجه شده و به علت پیروی از فرمان امام به خروج از خط امام متهم می‌شوند. این مشکلات ادامه کار را با موانع جدی مواجه ساخته بود. حتی در مورد حیطه پرس‌وجو و تحقیق وزارت اطلاعات نیز تشکیک می‌شد. یکی از موارد، اظهارات یکی از مسئولان عالی‌رتبه قضایی بود که دریکی از جلسات سران سه قوه عنوان شد. در این جلسه که در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای تشکیل شد، در بحث پیرامون ماجرای مهدی هاشمی، ایشان چنین فرمود: "شما حق ندارید از مهدی هاشمی درمورد قتل‌های قبل انقلاب تحقیق کنید و چون آن قتل‌ها سیاسی نیست، لذا به وزارت مربوط نیست". گذشته از مشکلات مذکور، برای انجام برخی از اقدامات اطلاعاتی نیز با مشکل روبرو می‌شدیم. مثلا دادستان وقت قم، به ملاحظه آقای منتظری، حاضر به‌صدور مجوز قضایی برای این اقدامات نبود. در این وضع، که ادامه کار غیر ممکن می‌نمود، چاره‌ای جز استمداد از امام نداشتیم. تکلیفی که از جانب ایشان بر دوش ما نهاده شده بود، بسیار سخت و صعب می‌نمود و رساندن آن به سر منزل مقصود جز با ادامه یاری و راهنمایی ایشان مقدور نبود. این، بخشی و تنها بخشی از موضوع بود. بخش دیگر، تذبذب و سردرگمی و اضطراب بسیاری از نیروهای مخلص بود که به علت نبود اطلاعات لازم و نا آگاهی از نظر ایشان، در وضعی ناراحت کننده به سر می‌بردند. اگر نظر و مواضع ایشان به‌شکلی مناسب‌تر به‌اطلاع مردم می‌رسید،هم ما راه‌مان را بهتر می‌رفتیم و هم بقیه کمتر مانع شده و مانع تراشی می‌کردند.

کسب تکلیف

در تاریخ

در تاریخ بیست و نهم مهر ۱۳۶۵ نامه‌ای تهیه و به محضر امام ارسال کردم. متن نامه چنین است:

"رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی

سلام‌علیکم

طبق نظر حضرت‌عالی سید مهدی هاشمی و تعدادی از مرتبطین با او با حکم قوه قضائیه دستگیر و اکنون برای بازجویی در اختیار وزارت اطلاعات می‌باشند. اتهامات آنان عبارت است از 1- قتل (بیش از پیروزی انقلاب) 3- آدم ربایی و قتل (پس از پیروزی انقلاب) 3- همکاری با ساواك (این اتهام فقط به سید مهدی مربوط می‌شود ) 4- فعالیت‌های مخفی غیرقانونی و نگهداری مواد منفجره و سلاح به‌طور غیرقانونی 5- جعل اسناد دولتی 6- نگهداری اسناد طبقه‌بندی‌شده دولتی 7- و از همه مهم‌تر توطئه برای منحرف نمودن انقلاب از مسیر اصلی و قرار دادن آن در مسیری که خود می‌خواهند.

هرچند که همه این اتهامات با بعض آن‌ها ممکن است ازنظر قضایی به ثبوت نرسد و متهمین تبرئه شوند ولی ازآنجاکه شواهد و قرائنی بر این اتهامات وجود دارد، تحقیق از آن‌ها ضروری به نظر می‌رسد، ولی تحقیق از متهمین علاوه بر مشکلات جزئي يك مشكل اساسی دارد و آن مخالفت و موضع‌گیری جناب آقای منتظری که سخت از آن‌ها دفاع می‌نمایند و در این رابطه ملاقات‌های خود را تعطیل نموده و حتی پس‌ازاینکه خدمت حضرت‌عالی رسیدند، بازهم هیچ‌یك از مسئولین را به حضور نمی‌پذیرند. و تصور می‌رود ادامه بازداشت و بازجویی متهمین و نیز دستگیری سایر افرادی که در اتهام با آن‌ها ارتباط دارند، با مخالفت ایشان موجب پیامدهای گسترده سیاسی و اجتماعی باشد و خدای‌نکرده به حیثیت ایشان لطمه بزند لذا درصورتی‌که نظر حضرت‌عالی این است که وزارت اطلاعات مسئول تحقیق و بازجوئی از متهمین باشد، پاسخ سؤال‌های ذیل را کتباً به این‌جانب ابلاغ فرمایید: 1- با عنایت به آنچه ذکر شد، آیا وزارت مکلف است که تحقیق و بازجویی متهمین را به‌طورجدی دنبال کند؟ 2- آیا سایر افرادی که در رابطه با اتهامات فوق‌الذکر با متهمین شریک‌اند، دستگیر شوند؟ 3- آیا متهمین در رابطه با کلیه اتهامات مورد بازجوئی قرار گیرند؟ در این رابطه لازم است عرض کنم که جناب آقای منتظری و آقای... می‌فرمایند که تحقیق درباره قتل‌های قبل از انقلاب در صلاحیت وزارت اطلاعات نیست، ولی نظر بنده این است که اولاً: چون تحقیقات زیر نظر جانشین دادستان انجام می‌شود، او خود صلاحیت خود را می‌داند و ثانیاً: وزارت اطلاعات در هر رابطه که تشخیص بدهد که اطلاعات آن برای حفظ نظام ضروری است می‌تواند تحقیق کند و ثالثاً: تحقیق در رابطه با اتهامات ذکرشده تفکیک‌پذیر نیست، لیکن به‌هرحال منتظر ابلاغ نظر حضرت‌عالی هستم. هر طور امر بفرمایید امتثال خواهم کرد و تا ابلاغ نظر حضرت‌عالی اقدامی روی پرونده متهمين انجام نخواهد شد. ضمناً یك نسخه از نامه سید مهدی هاشمی به آقای منتظری که نشان‌دهنده انحراف فکری و برنامه‌های او برای آینده است، جهت اطلاع به حضورتان ارسال می‌گردد.

ری‌شهری

بیست و نهم مهرماه ۱۳۶۵"

(ادامه دارد...)

قسمت چهارم خاطرات

قسمت سوم خاطرات

بخش دوم خاطرات

بخش اول خاطرات

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها