روایت صادق نوروزی از مخالفت هاشمی رفسنجانی با تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
تاریخ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حکایت فرازوفرودها و آمدورفتهای اندیشههای متفاوت از 57 تاکنون است تا حدی که روزگاری آن محمل حسین فدایی و بهزاد نبوی را در کنار هم مینشاند. امروز که سالگرد احیای این سازمان و به زعم برخی تأسیس آن است، بیش از هر زمان دیگری میتوان انشقاقهای موجود میان اعضای آن را مشاهده کرد تا حدی که وقتی به آرای احیاکنندگانش مانند تاجزاده و حجاریان از یکسو و نبوی از سوی دیگر نگاه میکنیم، درمییابیم که مشترکات کم شده و راه ادامه اصلاحات از منظر ایشان متفاوت است. نبوی مشارکت مشروط در انتخابات را بهکلی نادرست میداند و حجاریان رسما اعلام میکند که اگر بیقیدوشرط در انتخابات حاضر شویم بیش از پیش بر داشتههای اصلاحات، از جمله آبروی اصلاحطلبی و سرمایه اجتماعی این جبهه لطمه زدهایم؛ یعنی برخی اصلاحطلبی را همچنان انتقاد به وضع موجود و اتخاذ راهبرد اجرائی برای رفع آن میدانند و برخی دیگر استمرار فعالیت اصلاحطلبانه و جلوگیری از توقف فعالیت حتی به آرامی را فلسفه اصلاحطلبی قلمداد میکنند. تمام این اختلافنظرها در حالی است که نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس از پایان جنگ و در پی انحلال سال 65 برای اتخاذ یک رویه واحد تشکیل شد و به طور رسمی از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفت. شاید اوج فعالیت سازمان را بتوان مصادف با رویکارآمدن دولت اصلاحات به ریاست سیدمحمد خاتمی دانست؛ زمانی که اقبال عمومی به نیروهای چپ قدیم که حالا با نام اصلاحطلب شناسایی میشوند نشان داده شد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی توانست در انتخابات مجلس ششم دو عضو اصلیاش؛ یعنی بهزاد نبوی و محسن آرمین را وارد مجلس کند و در دولت نیز سید مصطفی تاجزاده توانست عهدهدار معاونت سیاسی وزارت کشور شود؛ ازاینرو بیتردید سازمان مجاهدین انقلاب؛ چه در رویدادهای مجلس ششم و چه در دولت اصلاحات یکی از مهمترین تشکلهای کشور بود که توانست در کنار حزب مشارکت در روند جبهه اصلاحات تأثیرات مهمی بگذارد.
چگونگی احیای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
صادق نوروزی، یکی از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، باور دارد که احیای سازمان مجاهدین انقلاب برای استمرار دموکراسیخواهی مردم ایران بود. او درباره تصمیم اعضای سازمان در سال 70 به «شرق» گفت: «دوستانی که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را احیا کردند کسانی بودند که در دوران پهلوی سابقه مبارزاتی بسیاری داشتند و با فعالیتهای تشکیلاتی و سازمانی به خوبی آشنا بودند. سازمان بعد از انقلاب با تکیه بر اهداف انقلاب تأسیس شد، اما به تدریج به دلیل بروز اختلافاتی در سال 65 با پیشنهاد امام تعطیل شد. افرادی که در سال 70 سازمان را احیا کردند باور داشتند که در نظام جمهوری اسلامی که متکی به رأی مردم است باید کار حزبی و جمعی انجام داد، زیرا معتقد بودند که حزب میتواند حرکت دموکراسیخواهی مردم را پیش ببرد. با چنین دیدگاهی بعد از جنگ تصمیم به احیای سازمان گرفته شد. برای تأسیس مجدد سازمان نزد آقای هاشمی رفتیم و با او مشورت کردیم، اما او با تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب مخالفت کرد یا به نوعی چندان استقبال نکرد، اما ما بر اساس باوری که داشتیم درخواست تأسیس حزب را به وزارت کشور دادیم. در آن دوران آقای عبدالله نوری وزیر کشور بود و مجوز رسمی تأسیس از این وزارتخانه صادر شد. تا سال 88 فعالیت ما به طور منظم ادامه داشت تا آنکه به صورت غیرقانونی منحل اعلام شد. ما توانستیم پس از تأسیس، هفتهنامه عصر ما را منتشر کنیم که در حد خودش گفتمان جدیدی را ترویج میکرد. در انتخابات مجلس پنجم نیز اثربخش بودیم و اگر فشارها و جوسازیهای نیروهای خاص نبود، آقای نبوی میتوانست وارد مجلس شود».
انتخابات سال 76
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره چگونگی رویکارآمدن محمد خاتمی اظهار کرد: «اعضای سازمان مجاهدین در ابتدا تمایل داشتند که آقای میرحسین موسوی به صحنه انتخابات ریاستجمهوری بیاید، اما او نپذیرفت و به میدان نیامد. بعد از او سراغ آقایان موسویخوئینیها، کروبی و خاتمی رفتیم که در نهایت در نشستی که خود آقای موسویخوئینیها و آقای کروبی حاضر بودند، اعلام کردند که موافق نامزدشدن آقای خاتمی هستند. بعد از صحبتهای بسیار با آقای خاتمی، به سختی پذیرفت که نامزد شود، اما این موضوع را مشروط به مذاکره با رهبری دانست که گویا آقای خاتمی با رهبر انقلاب هم دیدار داشتند که در نهایت به میدان آمد. واقعیت این است که ما امید چندانی نداشتیم که آقای خاتمی بتواند در برابر آقای ناطقنوری پیروز شود و در نهایت تصور میکردیم هفت یا هشت میلیون رأی بیاورد که البته همین رأی هم برای نیروهای خطامامی خوب بود، زیرا میخواستیم ثابت کنیم جریانی مؤثر در کشور حضور دارد و کشور در انحصار عدهای خاص نیست. در نهایت برخلاف انتظار همه ما آقای خاتمی با رأی قاطع مردم پیروز انتخابات شد».
ورود به مجلس ششم
نوروزی در پاسخ به این پرسش که رخدادهای مجلس ششم را تا چه حد متأثر از اقدامات نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی میدانید، گفت: «بعد از رویکارآمدن آقای خاتمی، نیروهای طیف خط امام که به نیروهای اصلاحطلب شناخته میشدند، فضا را بازتر از گذشته دریافتند و توانستند به همراه جبهه مشارکت به مجلس ششم راه یابند. البته در ابتدا بنا بود که نیروهای مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب با یکدیگر ادغام شوند و حزب جدیدی را ایجاد کنند که این مهم به نتیجه نرسید و مشارکت شکل گرفت. مشارکت به دلیل نزدیکی به آقای خاتمی قدرت جذب نیروی بیشتری داشت اما هم مشارکت و هم سازمان مجاهدین انقلاب در مجلس ششم بسیار مؤثر بودند. جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از حیث اندیشهای نزدیک به هم بودند اما در طی مسیر سیاسی تفاوتهایی با یکدیگر داشتند؛ چنانچه آقای نبوی در مجلس ششم فراکسیون کوچکی تشکیل داد و مشارکت هم فراکسیون گستردهای ایجاد کردند اما هر دو اینها ذیل یک فراکسیون بزرگتر به نام اصلاحات فعالیت میکردند».
تحصن نمایندگان مجلس ششم
او درباره نقش سازمان مجاهدین در تحصن اعتراضی نمایندگان مجلس ششم تصریح کرد: «نمایندگان مجلس ششم که خود را برای انتخابات مجلس هفتم آماده میکردند، ناگهان با ردصلاحیت گسترده مواجه شدند و در پی آن به نشانه اعتراض تحصن کردند. در آن تحصن فقط آقای نبوی و آرمین حضور نداشتند بلکه دوستانمان از مشارکت هم به تحصن پیوستند. آقایان کروبی و خاتمی مخالف تحصن بودند در نهایت هم گفتند که باید در انتخابات شرکت کرد؛ از اینرو نیروهای اصلاحطلب انتخابات را تحریم نکردند اما در سکوت کامل کاندیدا هم ارائه ندادند».
استمرار فعالیت اصلاح طلبان
او درباره فعالیت سازمان مجاهدین انقلاب بعد از منحل اعلامشدن یادآور شد: «اعضای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعد از منحل اعلامشدن، در احزاب دیگری چون توسعه و اتحاد پخش شدند. این سخن به معنای آن است که اکنون هم نیروهای این احزاب در قالبهایی دیگر فعالیت میکنند اما تاکنون قدرتمند و فراگیر نشدهاند. افرادی مانند آقایان حجاریان و تاجزاده هم با حفظ هویت اصلاحطلبی بهصورت مستقل و غیرحزبی فعالیت میکنند. در مجموع تمام نیروهای جبهه اصلاحات همچنان بر طریق جریان اصلاحات تأکید دارند و اگر اختلافی میان افرادی مانند آقای حجاریان و نبوی مشاهده میشود، اختلاف در مبنا نیست بلکه تفاوت دیدگاه در شیوه حضور در انتخابات است و نباید این را بهمثابه تعارض اندیشه آنها در مبنای اصلاحطلبی دانست».
چگونگی حضور در انتخابات پیش رو
او درباره نوع رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو هم گفت: «مبنای کار اصلاحطلبان مشارکت در انتخابات است و آن چیزی که هنوز در اختیار ما قرار دارد، همین نهاد دموکراتیک است؛ بنابراین هیچکس در اصل مشارکت بحثی ندارد اما اگر شرایط طوری پیش برود که با ردصلاحیتهای زیادی مواجه شویم، به قول آقای خاتمی، تحریم نمیکنیم، رأی میدهیم اما نامزدی معرفی نمیکنیم».
دیدگاه تان را بنویسید