کد خبر: 564761
تاریخ انتشار :

عضو جامعه روحانیت مبارز: احتمال بدهید نه قالیباف در لیست اصولگراها باشد و نه حداد و جلیلی

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

در چند دوره انتخابات اخیر اما پسران از پدران عبور کرده و انشعاباتی از اصولگرایی پررنگ‌تر از اصل آن شد. انشعاباتی که باعث شد به تدریج از حضور اصولگرایان در کرسی‌های انتخابی قدرت کاسته شود. حالا اما با افول محبوبیت و حتی انگیزه اصلاح‌طلبان که پیش از این به حضور حداقلی تن داده بودند، جریان راست دوباره قبای قدرت برای خود دوخته و با سازوکارهایی که بیشتر به لحاظ نام‌گذاری با دوره های پیشین متفات است، تلاش‌های خود برای لیست‌بندی را آغاز کرده است. آنها سعی دارند خود را منسجم نشان دهند اما سالهاست که حضور جبهه پایداری، پاشنه آشیل وحدت‌شان است.

حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم میهمان خبر فوری شد و با او درباره امروز و دیروز اصولگرایان سخن گفتیم. او عبارت "جریان راست" را برای اصولگرایان نمی‌پسندد و معتقد است این نام‌گذاری جریان رقیب است. به تعبیر سخنگوی جامعه روحانیت مبارز مشی اصولگراها "اعتدال" است اما چون اعتدال به جریان دیگری اطلاق می‌شود ترجیح می‌دهد همچنان از عبارت "اصولگرایی" استفاده شود.

از منظر این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در این دوره اصولگراها مبنای تخصص‌گرایی دارند. مصباحی مقدم توضیح می دهد با چه سازوکاری بناست متخصصان را در لیست خود قرار دهند، لیستی که شاید نامی از چهره‌هایی همچون محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و غلامعلی حداد عادل در آن نباشد.

مشروح گفت‌وگوی خبر فوری با غلامرضا مصباحی مقدم را در ادامه می‌خوانید.

در آستانه هر انتخاباتی اصولگراها سازوکار جدیدی شکل می‌دهند با معیارها و افراد مختلف. این تفاوت‌ها را در طول تاریخ اصولگرایی چقدر مفید می‌دانید؟

آنچه که بسیار مهم است ثبات اندیشیده و ثبات اصول و مواضع سیاسی است. خوشبختانه این مجموعه از آغاز و حتی از قبل از پیروزی انقلاب حاوی شخصیت‌هایی است که دارای ثبات اندیشه و ثبات اندیشه‌های سیاسی هستند. آنچه که دستخوش تغییر می‌شود گاهی اسامی ‌و عناوین است. ای بسا این تصور وجود دارد که تغییر اسامی ‌و عناوین نوآوری است و نوعی جذابیت را برای مخاطب پدید می‌آورد، به خصوص اگر عنوان پیامی ‌داشته باشد و آن پیام مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.

فرمودید ثباتی وجود دارد. اصولگراها از ابتدای انقلاب راست شناخته می‌شدند با تعریفی که در دنیا به عنوان راست تعریف می‌شود امروز همه اصولگراها راست نیستند و شعارهای چپ گرایانه شنیده می‌شود. این ثبات به نظر شما وجود دارد؟

این اسم‌گذاری جریان راست مال خود اصولگراها نبود، جریان چپی که خودش، خودش را چپ می‌داند رقبای خود را راست اسم‌گذاری کرد و ای بسا مورد رضایت جریان ارزشی و انقلابی و اصولگرا نبود. حتی گاهی ممکن است خودشان این عبارت را به کار بگیرند اما نوعی القاست. القایی که بنده آن را خلاف می‌دانم.

یعنی فکر می‌کنید چپ بودگی در این جریان بیشتر است؟

خیر. بحث چپ و راست اصلا درست نیست، یک جمله از ائمه معصومین می‌فرماید الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، یعنی هم چپ و هم راست گمراهی است. آنکه راه هدایت و نجات است، راه میانه است یعنی اعتدال و بهترین عنوان برای جریان انقلابی و جریان اصولگراها، اعتدالی‌هاست. چون افراط و تفریط ندارند. مرحوم آیت الله مهدوی کنی، شخصیت معتدلی و مبلغ اعتدال بود. البته الان مفهوم اعتدال، معنای دیگری پیدا کرده و ما آن را قبول نداریم. مراد ما پرهیز از تندروی و کندروی است و آن چیزی که قرآن هم از ما مطالبه می‌کند همین است. اصولی و مبادئی را باید مبنا قرار داده و در چارچوب مشخصی زندگی و حرکت کنید و تبلیغ و دعوت کنید. از این جهت این جور عنوان گذاری‌ها را ما نمی‌پسندیم و معتقدیم الان بهترین عنوان همین اصولگراست.

با تعبیر میانه‌روی، چقدر از جامعه ای که امروز اصولگرا شناخته می‌شوند، واقعا اصولگرا هستند؟

مدعی یک مساله و مدعا مساله دیگری است. برچسب‌ها هم این وسط وجود دارد. ادعای اصولگرایی ممکن است با واقعیت انطباق نداشته باشد. اصولی که باید رعایت شود را جامعتین در یک منشور ارائه کرده‌اند، گفته شده مبانی ما چهار تاست و 12 بند ایجابی و اثباتی و 12 بند سلبی شاخص‌های اصولگرایی است. اگر هر کس در آن چارچوب حرکت کند ما او را در قالب اصولگرایی و انقلابی می‌شناسیم و اگر از آن قالب خارج شود، خیر. هر مقدار نزدیک باشد پذیرفته‌تر و هر مقدار دور باشد طبعا غیرقابل قبول‌تر است.

بر اساس همین تعاریف و مبانی جامعتین، جبهه پایداری یا کسانی که برخی آنها را دلواپس می‌نامند در چارچوب اصولگرایی تعریف می‌شوند؟

اجازه دهید در این مورد قضاوت تندی نداشته باشم. ما آنها را جزو عرصه اصولگرایی می‌شناسیم. منتها سلیقه‌ها متفاوت است. ممکن است مجموعه مشی آنها را نپسندیم گرچه پایبندی آنها به اصول پذیرفته ایم. اما علاوه بر این پایبندی‌ها، موضع‌گیری‌هایی دارند که گاهی اوقات مورد قبول ما نیست.

درباره شخص آقای احمدی نژاد چه فکر می‌کنید؟ درباره اصولگرا بودن ایشان همواره مناقشه هست.

خود ایشان اواخر دوره اش یا بعد از دوره اش. خودش را از اصولگرایی منسلخ یا جدا دانست و وقتی خودش قضاوتی درباره خودش دارد، فکر می‌کنم دیگران نمی‌توانند او را در آن قلمرو بازشناسی کنند.

پیش از آن اما در این حوزه شناخته می‌شد و شما قبول داشتید که خاستگاه اصولگرایی دارد؟

ا یشان جلوتر جزو جریان اصولگرایی بود. از زمانی که مرید مشایی شد و طبعا رفتارش عوض شد چرخشی پیدا کرد که از این جریان جدایش کرد.

درباره جبهه پایداری گفتید اختلاف سلیقه‌هایی دارید اما آنها را اصولگرا می‌دانید در حالی که جبهه پایداری خیلی جاها حاضر نشده با اصولگراها ائتلاف کند و باعث شکاف در این جریان شده. شما ضربه ای نخوردید از اینکه جبهه پایداری در جرگه اصولگراها بوده است؟

در اینکه ما این مجموعه را ما جزو اصولگراها می‌دانیم شکی نیست اما طبعا نسبت به برخی مواع مناقشه داریم و تقاضا داریم که این دوستان انعطاف نشان دهند و با مجموعه همکاری کنند و فعالانه حضور پیدا کرده و اظهار نظر کنند و در یک قالب جمعی فعالیت‌های سیاسی خود را تنظیم کنند تا منتهی به دو لیست انتخاباتی در کلانشهری مثل تهران نشوند که یکدیگر را خنثی کنند. به عنوان یک خواسته و مطالبه این موضوع را دائما مطرح کرده ایم اما گاهی به این مساله نزدیک شده و گاهی نزدیک نشده اند. اخیرا جناب آقای آقاتهرانی و یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی پایداری به حضور آیت الله موحدی کرمانی رسیدند که البته در آن جلسه آقای پورمحمدی هم حضور داشتند و دغدغه‌های خود را گفته اند و بنا بر اطلاعاتی که این بزرگواران می‌دهند اعلام کرده اند که ما می‌خواهیم همکاری کنیم. گاهی اوقات رسانه‌ها غیر از این بازتاب می‌دهند و خدا کند درست نباشد و ما همچنان به شدت امیدواریم که این عزیزان به مجموعه بپیوندند و در همانجا آیت الله موحدی کرمانی فرموده بودند برای تشکیل ائتلاف باید مجموعه افراد اصول مشترک را مبنا قرار دهند و در خواسته‌های اختصاصی خود انعطاف نشان دهند و اگر 60، 70 درصد خواسته‌هایشان تامین شوند، همراهی داشته باشند.

همچنین در دیداری که بعضی از اعضای شورای وحدت با آیت الله مصباح یزدی داشتند، ایشان نزدیک به این معنا را فرموده اند که می‌باید برای تشکیل ائتلاف مجموعه نوعی انعطاف حول یک محور مشترک نشان دهند. می‌باید مسائلی باشد که خیلی روشن است، مثل مبانی دینی ما، رهنمودهای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب. چون اینها استوانه‌های نظام ما هستند و وحدت باید حول چنین محورهایی صورت بگیرد.

اینطور که می‌فرمایید آیت الله مصباح به نوعی به مبانی جامعتین اشاره کردند؟

ظاهرا اینطور بوده. نقلی که برای ما شد همین است.

و این سخن خطاب به جبهه پایداری بود یا جامعتین؟

خطاب به دوستانی بود که از شورای وحدت در آن جلسه حضور پیدا کرده بودند.

آقای مصباحی مقدم اگر کمی‌صریح‌تر باشیم همواره در این ائتلاف‌ها آنچه که جریان‌های مختلف دغدغه آن را دارند، بیشتر از وحدت، سهم‌خواهی است که از هر جریان چند نفر در لیست حضور داشته باشند، فکر می‌کنید باز هم این اتفاق بیفتد یا ممکن است بالاخره به یک وحدت رویه برسید؟ آیا اهداف روشن و هدف مشخصی برای کسی که می‌خواهید به مجلس بفرستید دارید؟

اینکه برنامه برای مجلس یا ریاست جمهوری آینده چه باشد، حتما در مواضع و بیانیه‌ها بیان خواهد شد. کاندیدای ریاست جمهوری یک برنامه چهار ساله و حتی هشت ساله بدهد. این برنامه در چارچوب قانون اساسی و سیاست‌های کلی ابلاغی از سوی رهبری باید باشد چراکه کشور باید روی یک ریل بیفتد که این ریل اصول قانون اساسی و سیاست‌های مقام معظم رهبری را تحقق ببخشد. چون این سیاست‌ها بلند مدت است. هر مقطع هشت ساله که یک دولت شکل می‌گیرد باید در قالب این سیاست‌ها باشد. اگر این اتفاق بیفتد، مجالس به هم پیوند پیدا می‌کنند و دولت‌ها به هم وابسته می‌شوند و اگر غیر این باشد رفتار ما زیگزاگی یا رفت و برگشتی می‌شود و هیچگاه پیش نمی‌رویم.

اما در مورد سهم خواهی‌ها؛ به نظر من سهم مهلک برای وحدت‌ها و ائتلاف‌های انتخاباتی است. ائتلاف‌های انتخاباتی که از احزاب و شخصیت‌های سیاسی شکل می‌گیرد باید همین چارچوب‌ها را دنبال کند یعنی ببیند چه کسانی از نظر شاخص‌بندی‌ها دارای بالاترین امتیازات اصولگرایی و دارای بالاترین مهارت‌ها و تخصص‌ها برای حل مشکلات جامعه هستند. آنچه مهم است اهداف یک حرکت سیاسی است که باید کارآمدی‌ها را نشان دهد، باید پیشرفت کشور و خواسته‌های مردم را تامین و دغدغه‌ها و نگرانی‌های مردم را بشناسد و رفع آنها را هدف خود قرار دهد و سعی کند یک برنامه میان‌مدت بر مبنای یک نگاه بلندمدت برای تامین آن خواسته‌ها داشته باشد.

بر اساس نظرسنجی‌ها طی چند دهه، بالاترین دغدغه مردم، مشکلات اقتصادی و معیشتی است و بعد از آن مسائل فرهنگی است. اینها باید در چارچوبی و توسط کسانی حل شود که از توانایی، ظرفیت، مهارت و تجربه لازم برخوردارند.

سوال این است که کمیسیون‌های مجلس آینده از چه افرادی تشکیل خواهد شد. افرادی از کل کشور باید در این کمیسیون‌ها حضور داشته باشند که از توانایی و تخصص و مهارت لازم برای مسائل مربوط به آن کمیسیون برخوردارند. اگر مثلا کمیسیون اقتصاد را افراد غیراقتصادی پر کنند، اینها در برابر لوایح دولت منفعلند، یا قدرت ارائه یک طرح منسجم را ندارند و قدرت پیش بردن یک موضوع اساسی را نخواهند داشت پس باید ترکیب مجلس ترکیب متخصصان باشد. پس احزاب باید کارآمدترین کاندیداها را انتخاب و به مردم معرفی کنند.

امیدوار هستید که این اتفاق بیفتد؟

من ناامید نیستم، حتما امیدوارم. به خصوص که نسل جوانی به میدان آمده که در حوزه‌های مختلف هم متخصص و هم متعهد است. مهم شناسایی این افراد است.

الان شناسایی کرده اید؟

الان خیلی شناسایی نشده اند ولی اینها در جامعه ما وجود دارند و باید از این افراد در حوزه‌های مختلف دعوت شود چون ممکن است این افراد خودشان ثبت نام نکنند. پس باید این افراد شناسایی شود و از آنها خواسته شود که بیایند ثبت نام کنند.

برای شناسایی این افراد چه کردید؟

همکاران من مکانیزمی‌ دارند و برای شناسایی اینها قدم‌هایی برداشته شده که اینها شناسایی شوند، تلفن‌هایشان را پیدا کنند و از آنها تقاضا کنند که فعلا ثبت نام کنید و بعدا در زمان انتخابات ممکن است از شما استفاده بشود و ممکن است فرد دیگری به جای شما با همین خصوصیات به کار گرفته شود.

معیار شما برای این انتخاب چیست؟ یک سری متخصص مثلا در حوزه معدن ثبت نام می‌کنند و جامعه روحانیت چگونه می‌خواهد از بین افراد انتخاب کند...

جامعه روحانیت به انتخاب اعضا ورود نمی‌کند و این کار مربوط به شورای ائتلاف است. تاکید و توصیه ما به این شورای ائتلاف این است که اینگونه انتخاب کنند نه اینکه بگویید از این حزب دو نفر و از آن حزب سه نفر و سهم خواهی‌ها موجب کشاش می‌شود.

نگران نیستید که این افراد رای نیاورند؟ چون افراد متخصص شناخته شده نیستند.

باید ترکیب باشد مثلا در لیست 30 نفره تهران، باید ترکیبی باشد از افراد شناخته شده رای آور و افرادی که شناخته شده هستند ولی تجربه قبلی حضور در مجلس را ندارند. مردم آنها را از بابت دیگری می‌شناسند. مثلا در حوزه‌های مسائل سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی فعال بوده اند و احیانا افراد متخصصی که مردم آنها را نمی‌شناسند. ضمنا باید ترکیبی باشد از مسن‌تر‌ها، میان سال‌ها و جوان‌ترها، و ترکیبی باشد از خانم‌ها، آقایان و روحانیون.

احتمالا افراد متخصصی در ذهن داشتید که این پیشنهاد را مطرح کردید، از شما می‌خواهم یک نفر از این متخصصان را مثال بزنید.

بله، متعدد در ذهن دارم اما ضرورتی ندارد که بنده اینجا معرفی کنم. انشالله در جای خود معرفی می‌کنم. خوشبختانه در دهه‌های اخیر دانش آموختگانی از دانشگاه‌های برجسته کشور به میدان آمده اند که ما در جریان فعالیت‌های کاری و کارشناسی خود آنها را شناخته و دیده ایم که انصافا افراد متخصصی و برجسته ای هستند و باید این افراد را در حوزه مدیریت کشور و هم در حوزه نمایندگی کشور به کار گرفت.

می‌فرمایید ما شناسایی کردیم. منظورتان در دانشگاه امام صادق است؟

در دانشگاه‌های مختلف شناسایی کرده‌ایم.

یکی دیگر از مشکلات کسانی که لیست را می‌بندند، در هر انتخاباتی ماجرای سرلیستی است، الان برای سر لیستی اصولگرایان هم اسم آقای حداد عادل به میان می‌آید و هم اسم آقای قالیباف و هم آقای جلیلی، کدام یک از این افراد سرلیست شما خواهند بود؟

اجازه بدهید من از شما بپرسم کدام جریان اصولگرا اینها را مطرح کرده؟

در خبرها هست. افرادی این اسامی ‌را مطرح کرده‌اند...

در خبرهای رقبای ما هست.

این اسامی ‌را اصولگرایان مطرح کرده‌اند.

اسم اصولگراها مطرح شده اما نه از سوی خود آنها. این القائات جریان رقیب است که دارد جامعه را مشغول می‌کند. سایت‌ها و روزنامه‌ها را پر می‌کنند که آقای فلان و آقای بهمان مطرح شده اند. در خود جمع‌های انقلابی چنین بحث‌هایی مطلقا وجود ندارد.

یعنی شما اسم آقای قالیباف را مطرح نکرده اید؟

در بحث لیست و سرلیست خیر. ببینید بحث الان بر سر اصل شکل‌گیری لیست است. لیست که مشخص شود باید ببینیم از آن لیست، چه کسی سر لیست شود. هنوز که لیستی مشخص نیست

ممکن است محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی یا حداد عادل در لیست‌های اصولگراها نباشند؟

احتمال بدهید که اینها نباشند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها