کد خبر: 584394
تاریخ انتشار :

روایتی از لحظه بازگشایی حرم مطهر رضوی/ حدیث دل به زبان نگاه می‌گویم

روایتی از لحظه بازگشایی حرم مطهر رضوی/ حدیث دل به زبان نگاه می‌گویم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

امروز درب‌های بارگاه ابالحسن علی ابن موسی الرضا(ع) پس از 69 روز تعطیلی بر روی عاشقان گشوده شد.

توصیف صحنه بازگشایی حرم مطهر از توان هر وصف کننده‌ای خارج است.

هوا هنوز تاریک است، همسایه‌های باوفای آقا پشت در منتطرند، این حال خوش مردم خریدنی است، مرد و زن، پیر و جوان آمده‌اند تا بگویند تاب و طاقت از کف داده‌اند، تا به این مهربان‌ترین همسایه بگویند 69 روز برایشان قدر 70 سال سیاه گذشت، که بگویند شب‌های قدر بدون حضور در حرم آقایشان چقدر غریبانه گذشت.

بعضی دست ادب بر سینه با چشمانی که گنبد را جستجو می‌کند با این رئوف‌ترین امام راز و نیاز می‌کنند، بعضی فقط اشک می‌ریزند و انگار می‌خواهند راز و نیازشان با علی ابن موسی الرضا(ع)، آلوده به کلمات نشود فقط اشک می‌ریزند و خدا می‌داند در این نگاه بارانی‌شان چه حرف‌های مگویی با آقایشان می‌زنند.

به هر کدامشان نزدیک می‌شوم تا چند کلمه‌ای از حس و حالش بپرسم شرمنده می‌شوم، دلم نمی‌خواهد این حال خوش را متوقف کنم.

کنارشان می‌ایستم، زن و مرد میانسالی دستهای‌شان رو به آسمان خدا را شکر می‌کنند که اجل مهلتشان داد تا یک بار دیگر امام رئوف را از نزدیک زیارت کنند.

بالاخره انتظارها به پایان می‌رسد و درب‌های حرم باز می‌شود؛ باید اینجا می‌بودی و می‌دیدی جسم این آدم‌ها را که هم پای دل چطور به سمت درب‌ها سرازیر می‌شوند.

باید می‌بودی و می‌دیدی پیرمردان و پیرزنانی که انگار درد پا و کمر را فراموش کرده‌اند و هم پای جوان‌ترها خود را به صحن و سرای امام رضا(ع) می‌رسانند.

همهمه‌هایشان ملکوتی است، حالا انگار فرشتگان مقیم حرم هم به این حال خوش اشک می‌ریزند، با آنها هم‌نوا می‌شوند و به این زائران مشتاق تبرک می‌جویند.

حالا در صحن‌های حرم مطهر رضوی شور و حالی بر پاست، نقاره‌ها نواخته می‌شوند تا خیر مقدم بگویند به قدوم زائرانی چنین مشتاق، کبوترهای حرم هنوز باورشان نمی‌شود و مات و مبهوت این حال و هوای خوش زائران را نظاره می‌کنند، صحن‌ها پر می‌شوند از بوی خوش اسپند و کندر، مردم اول نماز شکر می‌خوانند، حالشان مثل حال فرزندی است که پس از سفری طولانی به خانه پدری، به آغوش پدری مهربان برگشته، همان قدر دلتنگ، همان قدر پر از حرف‌هایی که فقط باید به پدر گفت، پر از درد دل، پر از اشتیاق، پر از «آقا دورت بگردم» ها...

بازگشایی حرم مطهر رضوی با رعایت پروتکل‌های بهداشتی است، حالا نمی‌توانی دستهایت را در شبکه‌های پنجره فولاد قفل کنی و سینه‌ات را بچسبانی، نمی‌توانی وارد رواق‌ها شوی، اما همین هم غنیمت است، همین که در صحن و سرای حضرت سلطان نفس بکشی، شانه به شانه فرشتگان مقیم باشی، همین که بتوانی بلند بلند گریه کنی و حرف‌های مگوی 69 روز دوری را با امام رضا(ع) در میان بگذاری.

همین که بتوانی زیارت نامه بخوانی و سلام همه آنهایی که در این 69 روز به سفر ابدی آخرت رفتند و حسرت دیدار دوباره در دلشان ماند را به آقایشان برسانی و نایب الزیاره شان باشی همین هم غنیمت است.

سقاخانه تعطیل است اما بطری‌های آب بین زائران تشنه توزیع می‌شود تا به یاد مظلومیت جد بزرگوار امام رئوف(ع) تشنگی‌ات را بر طرف کنی و با نگاهی اشکبار به گنبد آقا بگویی سلام بر لب‌های تشنه امام حسین(ع) و به این ترتیب از حرم امام رضا(ع)، کبوتر دلت را پر بدهی به کربلا...

گوشه‌ای نشسته‌ام، مثل طفلی نو آموز با قلمی سرشکسته از وصف این همه دلدادگی سطرهای آخر گزارش را می‌نویسم و در فکر یک پایان زیبا برای گزارش، حافظه‌ام را توبیخ می‌کنم، نجوایی من را به خود می ‌آورد، انگار امدادی غیبی از راه می‌رسد تا بیشتر از این شرمنده نشوم؛ زنی جوان کنارم نجوا می‌کند: به این بهانه درین بزم محرمی جویم غزل سرایم و پیغام آشنا گویم به خلوتی که سخن می شود حجاب آنجا حدیث دل به زبان نگاه می‌گویم پی نظارهٔ روی تو می‌کنم پاکش نگاه شوق به جوی سرشک می‌شویم چو غنچه گرچه به کارم گره زنند ولی ز شوق جلوه گه آفتاب می‌رویم درون گنبد در بسته‌اش نگنجیدم من آسمان کهن را چو خار پهلویم به آشیان ننشینم ز لذت پرواز گهی به شاخ گلم گاه بر لب جویم به این بهانه درین بزم محرمی جویم

شعرش که تمام می‌شود رو به من که مشتاقانه نگاهش می‌کنم، می‌گوید: انگار اقبال لاهوری این ابیات را همین الان برای همین لحظات سروده است.

فارس/ معصومه مومنیان

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها