کد خبر: 591031
تاریخ انتشار :

زنگ خطر کرونا برای دولت روحانی به صدا درآمد/ چرا لویاتان در بحران بیدار نشده؟!

زنگ خطر کرونا برای دولت روحانی به صدا درآمد/ چرا لویاتان در بحران بیدار نشده؟!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز، حسین نیازبخش- انسان از دیرباز تلقی‌های گوناگونی در مورد مفهوم دولت داشته است. اگر نظریه هابز را قبول کنیم، انسان از ابتدا گرگ انسان بوده و همواره هم تلاش می‌کرده که همنوعش را بدرد؛ به همین دلیل هم بود که یک دولت اولیه به وجود آورد تا مانع از دریدنش شود.

دولت اولیه با یک سری قرارداد توانست مانع از دریده شدن اعضای جامعه توسط یکدیگر شود. این دولت در ابتدا بسیار کوچک بود؛ با افزایش خطرات و تهدیدات این دولت نیز بزرگتر و قدرتمندتر گردید. خطری که یک کشاورز بی‌دفاع یا یک شکارچی فقیر را تهدید می‌کرد فقط داخلی نبود؛ قبایل صحرانشین و غالبا قدرتمند آماده بودند که به جامعه ثروتمند حمله کرده و به جز غارت اموال، شهروندان را نیز به عنوان برده بدزدند. اگر نظریه "دلیسی اولیری" را بپذیریم؛ در کنار تمدن‌های کشاورزی که در کنار رودخانه‌ها به وجود آمدند؛ قبایل صحرانشینی هم بودند که به علت دوری از رودخانه کشاورزی نمی‌کردند اما با راهزنی و گرفتن باج روزگار می‌گذراندند. هر چند این قبایل بدوی‌تر از جوامع شهری و روستایی بودند اما به علت قدرت نظامیشان همواره تهدیدی بزرگ برای بقیه تلقی می‌شدند و به همین دلیل برای مقابله با این گروه، دولت باید قوی‌تر می‌شد.

فقط چنین تهدیداتی نبود که جوامع اولیه را تهدید می‌کرد. سیل، زلزله، طوفان، خشکسالی و سایر بلایای طبیعی هم در کمین بود. طبق نظریه "جیمز فریزر" در کتاب شاخه زرین، جوامع اولین به همین علت مقام دولت و در راسش راهب - شاه رابه حدی بالا بردند که او به مقام خلیفه اللهی رسید و کنترل حوادث طبیعی و سیل و طوفان و زلزله و... هم وظیفه ذاتی او شد.

بدین ترتیب، دولت اولیه قدم به قدم قدرت بیشتری گرفت و همزمان وظایف او نیز بیشتر شد. طبق گفته فریزر، این قدرت به حدی بالا رفت که شاه مالک جان و مال همه اعضای کلونی یا جامعه شد و در عین حال، به حدی وظایفش گسترده گردید که در بسیاری از موارد اگر در یک سالی خشکسالی به جان روستا یا شهر می افتاد یا سیلی می‌آمد، مردم با داس و تبر به سمت خانه یا قصر شاه رفته و او را قطعه قطعه کرده و شاه جدیدی را به جای او می‌نشاندند.

دولت - مردم؛ رابطه ای بر اساس امنیت

غرض از این مرور تاریخی، تبیین یک نکته بود؛ تاریخ تمدن و جامعه بشری نشان می‌دهد که آنچه دولت را شکل داده و تقویت کرده، ترس مردم بوده است. البته این گزاره حاصل یک نظریه است که در کنار سایر نظریات فلسفه سیاسی قرار می گیرد. اما با این حال، کمتر متفکری است که اصل تاثیرگذاری ترس را بر شکل گیری دولت انکار کند. تاریخ نشان می دهد که هرگاه یک جامعه دچار یک نا امنی بزرگ می شود، به دولتش قدرت بیشتری می دهد تا آن ترس و ناامنی را از بین ببرد. ابتدا ترس خانواده ها و افراد از هم است که باعث می‌شود نوعی دولت ضعیف و ابتدایی شکل بگیرد. با افزایش خطر حملات قبایل بیگانه، دولت قدرت بیشتری گرفته، با استخدام نیروی نظامی به نوعی نهاد قدرتمند تبدیل می شود. هنگامی هم که انسان های اولیه با بلایای طبیعی مواجه شدند، مسئولیت کنترل آنها را هم به دولت دادند و همزمان این نهاد را چنان پروار و قدرتمند کردند که رئیس دولت به مقام شاهی و گاه الهی رسید.

تقریبا این رابطه جامعه - دولت هنوز هم وجود دارد. طبق گفته بسیاری از متفکران فلسفه سیاسی، تامین امنیت جامعه یکی از اصلی ترین وظایف دولت است و اگر دولتی از پس این مهم برنیاید بدون شک مقامش در نظر مردم پایین می‌آید.

دولت روحانی و امنیتی که توسط کرونا در خطر است

حال، بیایید اقدام دولت حسن روحانی را فقط در یک سال اخیر بررسی کنیم. روحانی از ابتدای سال 96 که مجددا کلیددار پاستور شد، به خوبی نشان داد تا چه حد در ناامید کردن طرفدارانش تبحر دارد. مشکلات اقتصادی یکی پس از دیگری گلوی مردم را فشرد و چون خاری در چشم همه را عذاب می‌داد.

با وجود این مشکلات اما هنوز مهم ترین کارکرد دولت یعنی تامین امنیت سرجایش بود. هرچند تامین امنیت ایران عمدتا بر عهده سه نهاد ارتش، سپاه و نیروی انتظامی است و این نهادها عمدتا مستقل از دولت عمل می‌کنند، اما همانطور که در بالا نیز گفته شد امنیت گستره بسیار زیادی دارد و تامین بخشی از آن بر عهده دولت است.

شاید امروز به جوامعه اولیه بخندیم که شاه(به عنوان رئیس نهاد دولت) را مسئول کنترل سیل و طوفان می‌دانستند اما با کمی تامل به این نتیجه می رسیم که خود ما دقیقا چنین تلقی از دولت داریم. بهمن ماه سال گذشته ویروس کوچک اما مخربی به نام "کووید 19" وارد کشور ما شد. همه ما قبول داریم که ستاد مبارزه با کرونا و در راس همه دولت مسئول مستقیم کنترل این ویروس بوده و هست. البته همه می‌پذیریم که دولت قرار نبوده و نیست که از طریق ارتباط با افلاک و فرشتگان چونان شاهان پیشاتاریخ، جلوی شیوع کرونا را بگیرد، اما عقل عرفی به خوبی تایید می‌کند که اعمال محدودیت برای جلوگیری از گسترش بیماری وظیفه ذاتی دولت است.

بیایید نگاهی به کارکرد دولت‌ها در این چند ماه بیندازیم. از اعمال قرنطینه سخت در چین گرفته تا اجباری کردن زدن ماسک در فرانسه و آلمان و محدودیت سفرها و رفت و آمدها در ایتالیا همگی اقدامات دولت‌ها برای کنترل کرونا بوده است. در این میان دولت ایران چه کرده است؟ به قول ولی الله سیف(رئیس سابق بانک مرکزی): "تقریبا هیچ".

بنا به نظریه کلاسیک قرارداد اجتماعی، مردم بخشی از اختیاراتشان را کم می‌کنند و به دولت می‌دهند تا بتوانند در امنیت زندگی کنند. به عبارتی، طبق نظریه کلاسیک دولت، مردم حاضرند برای بقا مدتی را در سختی زندگی کرده و یک نهاد اجبارکننده (هابز این نهاد را به یک موجود افسانه ای مخوف در روایات یهودی به نام لویاتان تشبیه می‌کند) را تحمل می‌کنند. اما مردم برای چه چنین اختیاری را به دولت می‌دهند؟ مهم ترین خواسته آنها تامین امنیت است.

دولت روحانی اختیارات وسیعی از جانب مردم و سایر نهادها در مورد موضوع کرونا در اختیار گرفته، اما به طرز عجیبی از آنها استفاده نمی‌کند و مشخصا به همین دلیل هم نتوانسته امنیت را تامین کند.

این رهاشدگی دولت به خصوص در روزها و ماههای اخیر که با موج دوم کرونا همزمان شده، بیش از پیش موجب سرخوردگی جامعه شده است. چند خطر بزرگ پیش روی مردم وجود دارد: الف. برگزاری چند آزمون مهم سراسری و کنکور ب. برگزاری مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان به صورت گسترده و به خصوص در خانه های کوچک ج. شیوع آنفلوانزا در پاییز د. دید و بازدیدها در عید غدیر خم ه. افزایش سفرها در تعطیلات پایان تابستان ی. تولید واکسن و پیش خرید آن(لازم به ذکر است که برخی کشورهای غربی از همین الان دست به کار شده و میلیون ها دوز خریداری کرده اند) و...

دولت برای مقابله با این خطرات و احتمالات تقریبا هیچ کاری نکرده است. از ابتدای شیوع کرونا تا کنون هیچ شهری قرنطینه نشده، جز در روزهای معدود، هیچ جاده و معبری بسته نشده است، دولت هیچ آزمونی را لغو نکرده است، زدن ماسک به هیچ عنوان اجباری نیست و فقط از نهادها خواسته شده به افرادی که ماسک نزده اند، خدمات ندهند، تجمعات، عروسی‌ها و مراسم های گوناگون به راحتی برگزار می‌شود و ده ها تدبیر دیگری که دولت می‌بایست به کار بگیرد اما بر زمین مانده است.

لویاتانی که در زمان‌های بحرانی منجی می‌شود

هیچ کس دوست ندارد یک "لویاتان" بالای سرش باشد اما در شرایط خاص که جان یک ملت در خطر است، همه حاضرند چنین فداکاری کنند. همانطور که اریک فروم (فیلسوف و روانشناس مشهور) در کتاب "گریز از آزادی" گفته، مردم در شرایط سخت اجتماعی حاضرند ازادی خود را به دولت بدهند و در ازایش نجات یابند. تاریخ این قاعده را ثابت کرده است. در شرایط سخت اجتماعی همواره لویاتان ها پیروز بوده اند. وجود نادرشاه‌ در زمانی که ایران یک قدم تا فروپاشی فاصله داشت به خوبی این را نشان می‌دهد. ده ها بلکه صدها مثال دیگر در این ارتباط وجود دارد که می‌توان از آنها یاد کرد.

در شرایط کرونایی امروز نیز، به خوبی مشخص شده که دولت های سخت گیر به خوبی توانسته اند سر این ویروس را به سنگ بکوبند. نگاهی به دو کشور چین و کوبا بیندازید. چین که منشاء شیوع این ویروس بود در طول دوماه توانست به طور کلی ویروس را از کشور بیرون بیندازد. کوبا کشوری کوچک در قاره آمریکا است؛ قاره ای که بدون شک امروز به بزرگترین جولانگاه کرونا تبدیل شده است. کوبا تنها کشوری است که با سختگیری مثال زدنی توانسته جلوی شیوع را بگیرد. این در حالی است که کمی آن طرف‌تر در ایالات متحده و مکزیک اوضاع وحشتناکی در جریان است.

زنگ خطری که به صدا درآمده است!

نتیجه تمام این بررسی ها تاکید بر یک نکته و اصل است. اگر دولت نتواند امنیت جانی شهروندان را تامین کند، یک بدبینی واقعی در بین مردم به وجود می‌آید. جدایی دولت و ملت زمانی به معنی واقعی مشهود می‌شود که قرارداد بین آنها از بین برود؛ قراردادی که بر اساس تامین امنیت بسته شده است. بدون امنیت نه قراردادی معنی دارد و نه دولتی که حافظ ملت و روح آن است. به همین دلیل فاش می‌گویم که ضعف دولت در کنترل کرونا خطری است به مراتب بزرگتر از تورم، افزایش نرخ ارز، کمبود کالا و اشتغال و حتی تحریم ها.

منبع: خبر فوری

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها