کد خبر: 592836
تاریخ انتشار :

روسیه و چین بار تنش ایران و دیگران را نمی‌کشند

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

موفقیت و تلاش فراوان او در بهبود رابطه و شناساندن ایران به روسیه، هم‌زمان بود با بهبود چشمگیر رابطه ایران و روسیه. تعدد سفرها و ملاقات‌ها و هماهنگی بین مقامات دو کشور نشانه‌ای از بهبود چشمگیر رابطه ایران و روسیه در دولت حسن روحانی است که تا پیش از آن در شرایطی نه‌چندان خوشایند قرار داشت. كليك كنيد : جزئیات وام کرونا برای بازنشستگان

خبر بد در مورد سهميه بندي بنزين

در این دوره، دو مورد همکاری ویژه بین ایران و روسیه به چشم می‌خورد که تا پیش از آن، بی‌نظیر بوده است؛ اولی شراکت روسیه در گروه 1+5 و دستیابی به توافق هسته‌ای بود که پیش از آن حتی مسکو به دو قطع‌نامه تحریمی علیه ایران رأی داده بود. اما این همکاری بعد از مذاکرات و برجام، حتی با خروج آمریکا از برجام نیز ادامه یافت و دست از همکاری برنداشت. دومین شراکت، همکاری ایران، روسیه و ترکیه در حل بحران سوریه بود که همچنان ادامه دارد. این همکاری استراتژیک در منطقه خاورمیانه یک نقطه عطف بود که توانست دولت بشار اسد را که دست‌درگریبان بحران تروریسم، تجزیه و آشوب بود، از فروپاشی برهاند. تلاش برای مذاکره با معارضین مسلح، ایجاد آتش‌بس و صلح در سوریه نیز در راستای همین همکاری و در چارچوب مذاکرات آستانه پی گرفته شد. اگرچه بخشی از این همکاری‌ها در قالب سپاه قدس ساماندهی می‌شد، اما بالاخره سفیر وقت ایران در روسیه در پیچ‌وتاب آن قرار داشته و این تحولات همه در دوره شش‌ساله سفارت مهدی سنایی انجام شد. مهدی سنایی در مجلس هشتم و نهم نماینده شهرستان نهاوند بوده و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس. او از آکادمی علوم روسیه دکترای علوم سیاسی دارد، استاد دانشگاه تهران است و گروه مطالعات روسیه در دانشکده مطالعات جهان این دانشگاه را نیز راه‌اندازی کرده است. از سال 83 با گروهی از همکاران دانشگاهی‌اش مؤسسه‌ای به نام «ایراس» راه‌اندازی کرده که بر مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز متمرکز است. در دوره دیگری هم در سفارت ایران در روسیه رایزن بوده است. تقریبا می‌توان گفت در کمتر دوره‌ای از موضوع رابطه ایران و روسیه غافل بوده است. در گفت‌وگو با او، به سطح کلان رابطه ایران و روسیه و نقدها و نگاه‌هایی که کارشناسان به این رابطه دارند، پرداختیم.

یکی از اصلی‌ترین بحث‌های پیش‌رو که تا اکتبر (مهرماه) ادامه دارد، موضوع تلاش آمریکا برای ممانعت از لغو تحریم تسلیحاتی ایران است. مسکو تا اینجا با ایران همراهی کرده که آخرینش جلسه هفته گذشته شورای امنیت است ولی سؤالی که همیشه بین کسانی‌که سیاست خارجی را دنبال می‌کنند، وجود دارد این است که این همراهی چقدر ادامه پیدا می‌کند؟ آیا می‌توانیم تا انتهای ماجرا به همراهی مسکو مطمئن باشیم یا اینکه ممکن است در بزنگاه به سیاست اجرائی تبدیل نشود؟ تلاش آمریکا برای گرفتن قطع‌نامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل محدود به لغو تحریم تسلیحاتی ایران نیست. در کنار این موضوع آژانس، پرونده ادعایی آرامکو و استفاده از سیستم ماشه را نیز دنبال می‌کنند. برای درک عمیق‌تر شرایط و احتمالات ممکن باید نگاهی به شرایط جهانی و منطقه‌ای همچنین روابط دو کشور ایران و روسیه بیندازیم. طبیعتا ممکن است در ذهن جامعه سیاسی ما خاطره شش قطع‌نامه‌ قبلی که در سازمان ملل علیه ایران تصویب شده تداعی شود، ولی پدیدآمدن و همسوشدن یا نشدن عواملی که نهایتا منجر به تصمیم در شورای امنیت می‌شود، مهم است و باید در نظر داشته باشیم که در طول یک دهه گذشته و به‌ویژه در سال‌های اخیر چینش‌ها و همسویی عوامل منجر به تصمیمات بین‌المللی دچار تغییرات جدی شده است. سیاست یکجانبه و تحریمی آمریکای ترامپ این روند را تشدید کرده و از مشروعیت تصمیمات این کشور به‌شدت کاسته است. علاوه بر این، روابط ایران و روسیه نیز تحول جدی یافته است. به این معنا که سطح کنونی روابط و تعاملات بین دو کشور با پیش از این قابل مقایسه نیست. همین واقعیات است که موجب شد طرح آمریکا در زمینه تمدید تحریم تسلیحاتی ایران با شکست مفتضحانه‌ای روبه‌رو شود. دلیل این اتفاق را چه می‌دانید؟ برجام، سرکارآمدن آقای روحانی یا چرخش آقای پوتین؟ در بررسی یک تحول سیاسی و بین‌المللی به دلایل و عوامل مختلفی باید توجه کرد؛ نگاهی بیندازیم به عرصه بین‌الملل، منطقه و روابط دو کشور در دو بازه زمانی یکی دهه اول و اوایل دهه دوم هزاره سوم میلادی و بازه دوم سال‌های پس از آن تا اکنون. در بازه اول در سکوت نسبی روسیه و چین جنگ علیه عراق راه‌اندازی شد، ائتلاف غربی به لیبی حمله کرد و جنگ در سوریه آغاز شد و ائتلاف غربی امیدوار به سرنگونی رژیم این کشور بود. در همین دوره قطع‌نامه‌ها علیه ایران تصویب شد و قرارداد فروش اس300 به ایران متوقف شد. اما در سال‌های پس از آن شرایط در همه ابعاد تغییر کرده و امکان اجماع بین‌المللی و حتی منطقه‌ای نیز فراهم نشده است. به این معنا که تغییراتی در غرب رخ داده و توازنی به نفع شرق در نظام بین‌الملل در جریان است که بدون اینکه لازم باشد مبالغه کنیم در حال وقوع است. بخشی از این تغییر نیز ناشی از شکست طرح‌های جنگ‌طلبانه و یکجانبه‌گرایانه آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است؛ یعنی غرب که یک نوع هژمونی در نظام بین‌الملل داشته با بحران‌های خیلی متعددی درگیر است و شرق که با مشکلات فراوانی درگیر بوده به‌سرعت در حال رشد در چارچوب نظام بین‌الملل است و در این چارچوب هم جسارت کشورهای شرقی در عرصه بین‌المللی بیشتر شده است. اکنون روابط روسیه و چین و حتی اروپا نیز با آمریکا تنش‌آلود است. ضمن اینکه در غرب هم شکاف‌های بسیاری ایجاد شده است. غرب به‌معنای یک کلیت در عالم واقع آن‌طورکه در گذشته بود، وجود ندارد. تأکید می‌کنم رفتار ترامپ در تسریع این روند بسیار مؤثر بوده است. اما روابط ایران و روسیه هم متحول شد. اگر در هر عرصه چند نمونه بگیریم، در عرصه نظامی دو کشوری که نسبت به هم بسیار محتاط بودند، عملیات مشترک علیه تروریسم در منطقه انجام دادند و به شکلی می‌شود گفت مانع اجرای طرح خاورمیانه‌ای آمریکا شدند. اگر در چارچوب دفاعی نگاه کنیم، دو کشوری که همکاری‌های دفاعی‌شان تا اندازه زیادی تحت تحریم‌ها متوقف شده بود، قرارداد اس300 را اجرائی کردند و همکاری‌های دفاعی‌شان هم رونق گرفت. در حوزه سازمان‌های بین‌المللی، تعامل ایران و روسیه به جایی رسید که مسکو برای اولین‌بار از وتو به نفع ایران برای جلوگیری از صدور قطع‌نامه درباره یمن استفاده کرد. در حوزه مسائل دوجانبه نیز در همه ابعاد گفت‌وگوها و نهادهایی شکل گرفته که روابط را تسهیل و بحث مشروحی را طلب می‌کند. این در پاسخ به پرسش شماست که پرسیدید چه تغییری کرده است. اما برگردیم به سؤال اصلی‌تان؛ در عرصه بین‌الملل تحولات جدی بوده و نظام بین‌الملل تغییر کرده است؛ درواقع نظام بین‌الملل بعد از اینکه نظام دوقطبی فروپاشید، نظام تک‌قطبی ادعایی که البته تا اندازه زیادی هم در طول یک دهه تحقق پیدا کرد، از سال‌های 2000 با ابهام و سؤال اساسی مواجه شد و به دلیل اقداماتی که در عراق و افغانستان و سوریه رخ داد، باعث شد این هژمونی به‌صورت جدی زیر سؤال برود و البته الان نظام بین‌الملل یک نظم روشن ندارد و با این حوادث کرونا تشدید هم شد. اما روشن است که آن تأثیرگذاری و ویژگی‌های انحصاری اروپا و آمریکا در عرصه بین‌الملل به دلایل مختلف از دست رفته است. در عرصه منطقه هم روسیه الان یک بازیگر اصلی نسبت به دهه گذشته است. بنابراین نمی‌توانیم در ارزیابی‌مان از روسیه الزاما به مقاطع تاریخی بسنده کنیم. باید شرایط روز را ببینیم. منتها نمی‌شود انتظار داشت همه تکالیفمان را در سیاست خارجی به دوش کشور دیگری بگذاریم؛ روسیه یا چین یا هر کشور دیگری. یعنی خودمان را از پیچیدگی‌های عرصه بین‌الملل فارغ کنیم و انتظار داشته باشیم چند کشوری که با آنها رابطه داریم، مسائل و مشکلات ما را دنبال کنند. شما به‌عنوان کسی که استراتژی مقامات روس را در این سال‌ها از نزدیک لمس کرده‌اید و اکنون مشاور ارشد وزیر امور خارجه هم هستید، برآوردتان از چند ماه آینده این است که می‌توانیم امیدوار باشیم مسکو به موضع امروزش ادامه می‌دهد یا مثل ما، شما هم مطمئن نیستید. در اینکه روسیه به‌صورت قطعی با صدور هرگونه قطع‌نامه تحریمی علیه ایران مخالف است، تردیدی نیست. مسکو در این مخالفت به استقبال نیز رفته است و چندی پیش در نامه‌ای به سازمان ملل مخالفت روسیه با طرح تمدید را اعلام کرد. قطع‌نامه‌ای یا هر شیوه‌ای که به دنبال تمدید تحریم تسلیحاتی ایران باشد، حتما مورد مخالفت چین و روسیه قرار خواهد گرفت. اگر قید و شرط زمان بر قطع‌نامه‌ای مترتب کنند، چطور؟ نه‌تنها مخالفت روسیه و چین قطعی است بلکه جمع‌کردن ۹ رأی موافق اصلا برای آمریکا دشوار است اما همه تلاشش را به این منظور به کار خواهد گرفت؛ از جمله با خلاصه و کم‌رنگ‌کردن طرح پیشنهادی. آمریکایی‌ها پرونده‌های مختلفی را به سمت شورای امنیت می‌برند و در آستانه انتخابات، رئیس‌جمهور کنونی آمریکا نیاز به موفقیتی هرچند اندک در رابطه با ایران در چارچوب بین‌المللی دارد. علاوه بر تمدید تحریم تسلیحاتی، تلاش خواهند کرد آژانس پرونده ایران را به شورای امنیت بفرستد. هم پرونده ابداعی آرامکو را آماده کرده‌اند و هم مدعی استفاده از سیستم ماشه برای بازگرداندن تحریم‌های قبلی هستند. روسیه در بحث تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و دیگری هم حفظ برجام مواضع روشن و شفافی دارد. منتها در مجموعه این مباحث و تکرار طرح‌ها در شورای امنیت با توجه به تلاش‌های بی‌شرمانه آمریکا باید دقت کرد که کشورهایی دیگر مثل چین و روسیه قاعدتا در استفاده مکرر از حق وتو با محدودیت‌هایی مواجه هستند. روس‌ها علاقه‌مندند حتما تعامل ایران و آژانس محفوظ بماند و کار به مسیرهای دشوار کشیده نشود. بنای کلی روسیه و حتی چین بر عدم مشارکت و جلوگیری از وضع هرگونه تحریم جدید در چارچوب شورای امنیت است. روسیه هم مثل هر کشوری، منافع و ملاحظاتی با کشورهای دیگر از جمله آمریکا دارد. موضعی که ایران نسبت به آمریکا دارد، قطعا مشابه موضع روسیه با آمریکا نیست. انتخابات آمریکا را در پیش داریم و بحث‌هایی که از چهار سال قبل بازمانده اما مبهم مانند نفوذ روسیه در انتخابات آمریکا. شما این نگرانی را ندارید که روسیه تا اکتبر و نوامبر که موعد لغو تحریم تسلیحاتی ایران و انتخابات آمریکا است، با واشنگتن وارد معامله‌ای بر سر ایران ‌شود؟ روابط ایران و روسیه در شرایط حاضر آن‌قدر اعتمادآمیز هست که دو کشور به هم در عرصه‌های بین‌المللی کمک کنند و اگر مواضع روسیه را در بحث برجام و مسائل مربوط به ایران مرور کنید، مواضع خیلی روشن و شفافی است. از طرفی هم روابط آمریکا و روسیه بسیار روابط تنش‌آلودی است. در دوره اول اوباما برنامه ری‌استارت طراحی شد که خطوط قرمز و خطوط دیگر تعیین شد و به سرانجامی نرسید. نهایتا در دوره دوم اوباما، آمریکا و روسیه روابط بسیار محدودی داشتند؛ به حدی که محورهای فعال در روابط آمریکا و روسیه به صفر نزدیک شد. الان هم هیچ عنصر فعالی در روابط روسیه و آمریکا نیست. تلاش‌هایی شد اما به سرانجام نرسید. الان گفت‌وگویی نیم‌بند شکل گرفته برای تمدید قرارداد محدودکردن تسلیحات راهبردی که آینده روشنی هم ندارد. در پاسخ پرسش شما می‌توانم بگویم طبیعتا روسیه علاقه‌مند است عدم تمدید تحریم‌های ایران بدون گذاشتن بار اضافی بر روابطش با آمریکا و با مشارکت سایر کشورها انجام شود و حداکثر ممکن است دنبال چنین مکانیسمی باشد؛ مانند اتفاقی که چند روز پیش در زمینه طرح آمریکا در شورای امنیت رخ داد. پیشنهاد روسیه برای تشکیل جلسه مجازی سران اعضای دائم شورای امنیت با حضور ایران و آلمان نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است. به نظر می‌رسد هر دو به قطب خودشان بر‌گشته‌اند و حوزه‌های نفوذشان را تعریف می‌کنند و سعی می‌کنند فعلا با هم تنشی نداشته باشند. در دو سال اول ریاست‌جمهوری ترامپ تلاش شد روابطی شکل بگیرد اما این‌طور نشد. روسیه تبدیل به یک موضوع داخلی آمریکا هم شده که برای فشار بر ترامپ بین کنگره و کاخ سفید پاس داده می‌شود. روسیه تلاش کرده تنش را در روابط با آمریکا کم کند ولی در سال‌های گذشته به‌خصوص بعد از ملاقات‌هایی که ترامپ و پوتین داشتند، کنگره یک پکیج تحریم وضع کرده تا جلوی تعامل ترامپ را با روسیه بگیرد. بعد از آن هم با فاصله کوتاهی یک پکیج تحریم هم ترامپ علیه روسیه وضع کرده برای اینکه فشارهای داخلی در موضوع روسیه کاهش پیدا کند. این نوع گسترش روابط شکل خنده‌داری پیدا کرده بود. البته نکته مهمی هست که باید در نظر بگیریم؛ روسیه کشوری است که مایل به فعال‌بودن ساختار قدرت‌های بزرگ است؛ یعنی به مکانیسم حل‌وفصل مسائل دنیا توسط قدرت‌های بزرگ تمایل دارد. در این چارچوب هم چند ماه پیش آقای پوتین اجلاس رؤسای کشورهای عضو دائم شورای امنیت را پیشنهاد کرد که با استقبال مواجه شد اما تاریخی برای آن تعیین نشد. این مکانیسم امکان تعامل و حضور بیشتر روسیه در عرصه بین‌الملل را می‌دهد، منتها ایران می‌تواند به این موضوع به عنوان یک ظرفیت نگاه کند؛ اینکه حضور روسیه در بین قدرت‌های بزرگ با روابط گسترده‌ای که با ایران دارد‌، می‌تواند یک مزیت برای ایران باشد و ایران می‌تواند از حضور روسیه و همچنین چین در این مکانیسم‌ها استفاده کند. گفتید قرار نیست سیاست خارجی خودمان را رها کنیم و مسئولیتمان را بر عهده کشورهای دوستمان بیندازیم. منظورتان این است که چه باید کنیم. با وضعیت سیاسی کنونی چه پیشنهادی می‌دهید؟ می‌توانیم چنین معادله‌ای ترسیم کنیم که با قدرت‌های بزرگ روابط تنش‌آلود داشته باشیم، با اروپا روابط متشنجی داشته باشیم، با کشورهای منطقه روابطمان عادی و حسنه نباشد و بعد در چنین شرایطی انتظار داشته باشیم روسیه و چین بار ما را در عرصه‌های مختلف به دوش بکشند. چنین انتظاری نه واقع‌بینانه است نه به صلاح کشور ماست. عرضم این است که ما باید به سیال‌بودن عرصه بین‌الملل وقوف داشته باشیم. اکنون بلوک‌بندی در عرصه بین‌الملل وجود ندارد. غرب دارای هژمونی بوده که اکنون رو به کاهش است، غرب به‌ویژه آمریکا با بحران‌های متعددی روبه‌رو هستند. این بحران‌ها هم در حل‌وفصل مسائل بین‌المللی پدیدار شده و هم در حل‌وفصل مسائل داخلی‌شان. نگاه کنید شکل مدیریت کرونا در بریتانیا و به‌خصوص آمریکا را. رهبران کنونی اروپا را با رهبران 50 سال قبل اروپا مقایسه کنید. در بسیاری کشورها در عرصه بین‌المللی دولت‌ها محبوبیتشان را از دست داده‌اند. منتها این سیال‌بودن و برآمدن آسیا، چین، هند، روسیه و کشورهای دیگر به این معنی نیست که الزاما در جهان معاصر با بلوک‌بندی مواجه هستیم. فعلا بلوک‌بندی و قطب‌بندی نداریم. گمانم این است که برای کشورهایی مثل روسیه و ایران می‌تواند شرایط مساعدی برای رشد و ارتقا جایگاه باشد. روسیه از همین سیال‌بودن وضعیت نظام بین‌الملل استفاده کرده و در 15 سال گذشته جایگاهش را ارتقا داده است. به‌عنوان جمع‌بندی‌ می‌گویم که باید هم‌زمان با پیشبرد راهبردهایمان هزینه‌هایمان را نیز کاهش دهیم. جمع‌بندی ساده خودم از فرمایشات شما را این‌گونه می‌گویم که شما معتقدید برای بهبود رابطه حتی با کشورهای دوستی مثل روسیه و چین بهتر است که سطح تنشمان را با کشورهای بزرگ کاهش دهیم یا حل کنیم. بله. سطح تنشمان را با کشورهای دیگر هرچه کاهش دهیم و همین‌طور هرچه عرصه‌های تنش را کاهش دهیم، هم می‌توانیم در حوزه‌هایی که حوزه‌های نفوذ ماست و دست بالا را داریم، کارمان را راحت‌تر پیش ببریم، هم اینکه دست دوستانمان را باز می‌گذاریم که در عرصه‌های بین‌المللی بتوانند راحت‌تر با ما همراهی و از ما حمایت کنند. الان یکی از معضلات اساسی ما بحث‌های منطقه‌ای است. بخشی از فشارهای بین‌المللی که بر ما وارد می‌شود، به دلیل فشارها و تحریکاتی است که از منطقه و جهان اسلام انجام می‌شود. حفظ روابط گسترده با حوزه‌های شیعی پیرامونی‌مان باید هم‌زمان با روابط عادی با کشورهای بزرگ مسلمان باشد. یکی از آنها کاهش تنش در رابطه با عربستان است. ما کشوری هستیم که تجربه طولانی در منطقه داریم؛ باید بتوانیم تعامل با این دو یعنی حوزه شیعی و مجموعه کشورهای مسلمان را به شکلی انجام دهیم که پشتوانه همدیگر باشند یا حداقل به هم آسیب نرسانند. تا حالا این دو بخش پشتیبان هم بوده‌اند؟ مهم است که این دو در عمل هم به شکلی هماهنگ شوند که از دستاوردهای هم بهره‌برداری کنند. ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که از قدرت معنوی و نرم قابل‌توجهی برخوردار است و به تعبیری در روابط بین‌الملل توان گفتمان‌سازی دارد. ما در عرصه شیعی دارای گفتمانی روشن هستیم، در زمینه تعریف و احیای گفتمان خود در عرصه جهان اسلام و عرصه جهانی نیز باید کار بیشتری انجام دهیم. به نظر می‌رسد ایران و روسیه اهداف مشترکی در این سال‌ها داشته‌اند اما نگاهشان نسبت به آن اهداف متفاوت بوده. مثلا ایران می‌خواسته به توافقی مثل برجام دست پیدا کند برای کاستن فشار تحریم، برای حساسیت‌زدایی نسبت به برنامه هسته‌ای‌اش و تغییر فضا از ایران‌هراسی و... اما مسکو در حمایت از برجام اهداف دیگری را دنبال می‌کرده. مثلا نگرانی از اینکه کشور دیگری این‌قدر نزدیک به او به توان هسته‌ای دست پیدا کند. به نظرتان می‌توان با این تفسیر به موضوع نگاه کرد یا نه. در سیاست خارجی برای فعالیت مشترک دو کشور، اهداف مشترک، رویکردهای مشترک و منافع مشترک می‌توانند تمهیدکننده و یاری‌دهنده باشند. در روش‌ها و تاکتیک‌ها معمولا بازیگران انعطاف نشان می‌دهند. گاهی دیپلماسی دو کشور می‌توانند منافع مشترکی با هم تعریف کنند حتی بدون رویکردهای مشترک. در روابط ایران و روسیه خوشبختانه این رویکردهای مشترک و گاهی اهداف مشترک نیز وجود دارند. اگر در دو عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای نگاه کنید، ایران و روسیه رویکردهای خیلی جدی مشابهی دارند. در عرصه بین‌المللی دو کشور، با یکجانبه‌گرایی و تک‌قطبی و استانداردهای دوگانه در عرصه حقوق بشر مخالف هستند، هر دو کشور با وجود اندکی تفاوت نگاه، مایل به تقویت سازمان ملل و استفاده از مکانیسم سازمان ملل در حل‌وفصل بحران‌ها و مسائل بین‌المللی هستند. در عرصه منطقه هم با مداخله آمریکا در منطقه، با صدور و تقویت دموکراسی از راه مداخله و با تضعیف و براندازی دولت‌ها مخالف بوده‌اند. بنابراین رابطه دو کشور یک سرمایه بزرگ دارد؛ رویکردهای مشترک دارند که برای روابط سرمایه کوچکی نیست. در کشورهای منطقه شاید هیچ دو کشوری به اندازه ایران و روسیه رویکردهای جهانی و منطقه‌ای‌شان با هم شباهت نداشته باشد که این امر امکان همکاری ایجاد می‌کند. اما تعریف منافع مشترک هم عرصه حائز اهمیتی است. نباید از این هراس داشته باشیم که کشوری مثل ما فکر نمی‌کند و منافع متفاوتی هم دارد. این طبیعت روابط بین‌الملل و اقتضای نظام جمعی جهانی است که هر دولتی منافع ملی کشور خودش را نمایندگی می‌‌کند و آن منافع ملی با تاریخ و جغرافیای آن کشور و اولویت‌های مختلف در سیاست خارجی آن کشور پیوند خورده است. مهم تعریف منافع مشترک است. یافتن شباهت‌ها و تعریف منافع مشترک و رویکردها در جهت تأمین منافع ملی و اهداف کشور مهم است. پیچیدگی کار دیپلماسی و فعالیت در عرصه سیاست خارجی همین یافتن نقاط اشتراک و پیش‌بردن اهداف است. با تأکید بر اینکه منکر بهبود رابطه تهران- مسکو نیستم، گزاره سؤالم را تکرار می‌کنم؛ اینکه مسکو از برجام و دستیابی به آن تا ماندگاری آن حمایت می‌کند؛ چون تمایل ندارد ایران هسته‌ای شود. آیا این پیش‌فرض درست است؟ به صورت مشخص در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت روسیه برای حمایت از حل‌وفصل پرونده هسته‌ای ایران و برجام می‌توانسته دلایل مختلفی داشته باشد. یکی اینکه وقتی ایران تصمیم به مذاکره در چارچوب برجام گرفت روسیه به عنوان کشور همکار ایران که در زمینه استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای نیز با ایران همکاری داشته است، طبیعتا حمایت و مساعدت کند. دیگر اینکه روسیه اصلا علاقه‌مند نیست به رقابت هسته‌ای در منطقه دامن زده شود؛ یعنی اینکه کشورهای منطقه به اینجا برسند که از NPT خارج شوند. روسیه یکی از کشورهای امین NPT است و اینکه تلاش کند موافقت‌نامه‌ای شکل بگیرد که به شکلی تضمین ایجاد می‌کند برای عدم ساخت سلاح هسته‌ای، در چارچوب سیاست خارجی روسیه است. اما در حوزه‌های غیرهسته‌ای اینکه روسیه با روابط حسنه‌ای که با ایران دارد، تلاش کند یک بحران و معضل منطقه‌ای از طریق توافق حل شود نیز قابل فهم است چون روسیه به هیچ وجه مایل به تنش در کشورهای همسایه‌اش نیست. روسیه در حوزه متصل به اوراسیا علاقه‌مند نیست تنشی ایجاد شود چون بدون واسطه در همسایگی با مرزهای خودش است. دو سال قبل وقتی ایران تصمیم گرفت تعهدات برجامی خود را در واکنش به آنچه دیگر شرکا در مورد برجام انجام داده بودند، کاهش دهد، آقای عراقچی در دیداری با دیپلمات‌های اروپایی این موضوع را اعلام کرد و آقای ظریف به مسکو رفتند و در مورد این موضوع با آقای لاوروف صحبت کردند. بالاخره قرار نبود کشورهای دوست بر سر کاهش تعهدات برنجند. اما از آن زمان مسکو و چین خیلی از تصمیم ایران درمورد کاهش تعهدات برجامی راضی به نظر نمی‌رسند. زمانی که شما سفیر بودید به شما ابراز نارضایتی در این زمینه کردند یا پیشنهاد دیگری برای حل مسئله به صورت دیپلماتیک می‌شد؟ روس‌ها در مورد اینکه ایران از برجام خارج شود، دغدغه داشتند. دوستانه از ایران می‌خواستند در برجام بماند. ولی درمورد کاهش تعهدات اعلام کردند با وجود اینکه مایل نبودند کار به اینجا بکشد ولی با توجه به تحریم‌های یک‌جانبه، تصمیمات ایران را درک می‌کنند. تا اندازه‌ای به اروپایی‌ها امیدوار بودند و حتی ایران را برای مذاکره با اروپا تشویق می‌کردند که آن هم خیلی حاصلی نداشت. ممکن است در ضمیر ناخودآگاه طرف روس هم این بوده که بالاخره ایران باید عکس‌العملی نشان دهد و اینکه عکس‌العمل در حوزه NPT نباشد بهتر است. روس‌ها به صورت کلی پیگیر حل‌وفصل این‌گونه مشکلات از طریق مذاکره و دیپلماسی چندجانبه بودند ولی هم‌زمان شاهد رفتار غیرمعمول و مخرب آمریکا در ارتباط با ایران و خودشان بودند. از بازه زمانی که می‌شد برجام را راحت‌تر نجات داد، فاصله گرفته‌ایم و حالا که سفیر نیستید، می‌توانید قضاوت‌تان را در این مورد بگویید که روس‌ها در آن بازه زمانی طلایی به عنوان یک عضو 1+5 تمام توان‌شان را برای حفظ برجام به کار گرفتند یا مسائل دیگر اجازه این کار را نداد؟ برخی دانشگاهیان معتقدند روسیه و چین نوعی بی‌عملی در این مورد نشان دادند. نگاه شما چیست؟ می‌توان از دو بعد نگاه کرد؛ یکی اینکه اصلا پرونده هسته‌ای، مسئله چین و روسیه نبود، مسئله ایران و آمریکا و تا اندازه‌ کمی اروپا بوده است. در حل‌وفصل آن روسیه و چین مشارکت کردند تا اینکه این موضوع به شکل صلح‌آمیزی حل‌وفصل شود. می‌خواهم عرض کنم مسئله، مسئله چین و روسیه نیست، مسئله آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی است. ضمن اینکه خروج آمریکا از برجام همراه شد با افزایش تنش در روابط روسیه و چین با آمریکا. روسیه تحت تحریم‌های مکرر آمریکا قرار گرفت و دستور کار روابط این دو کشور به صفر نزدیک شد. چین هم که تحت تحریم‌ها و درگیر تعرفه‌های تجاری است. اما چین و روسیه تشویق می‌کردند که ایران گفت‌وگو کند و امیدوار بودند که در همان چارچوب قبلی مسائل حل‌وفصل شوند. نکته دیگر اینکه روسیه از جهت موضع‌گیری سیاسی تمام‌قد در حمایت از ایران و برجام وارد شد. چند سال است کنفرانس‌های مطبوعاتی خانم زاخارووا در زمینه برجام و مسائل مرتبط با آن تفاوت زیادی با مواضع سخنگوی وزارت خارجه ایران ندارد؛ اما از نظر اقتصادی مکانیسم‌های اصلی اقتصادی و مالی بین‌المللی در اختیار آمریکا و تا اندازه‌ای اروپاست و برای همین از آنها برای وضع تحریم علیه خود روسیه و حتی چین هم استفاده کرده‌اند. تابستان گذشته با تلاش آقای مکرون شاهد بودیم که حتی آقای ظریف را برای مذاکره به بیاریتز بردند. آقای مکرون خیلی تلاش کرد بتواند این موضوع را حل‌وفصل کند. وزن سیاسی آقای پوتین که از آقای مکرون کمتر نیست؛ ولی ندیدیم آقای پوتین در این سطح وارد شود. اشتباه می‌کنم؟ روسیه در روابطش با آمریکا دچار تنش است و هر کاری می‌کند به روابطش نظمی بدهد، حاصل نمی‌شود. فرانسه در آمریکا به‌عنوان متحد دیده می‌شود. روسیه در چشم آمریکا تبدیل شده به دشمنی که بین کنگره و کاخ سفید آن را پاس می‌دهند و هرکدام یک مجموعه تحریم علیه آن وضع می‌کنند. روسیه در سازوکار شورای امنیت حضور دارد و چند نوبت تلاش کرده از طریق این مسیر با ارائه طرح به نشست سران ورود کند. بپردازیم به بخش منطقه‌ای همکاری ایران و روسیه. اینکه ایران، روسیه و ترکیه بر سر یک موضوع منطقه‌ای با هم تصمیم می‌گیرند موضوعی را پیش ببرند، اهمیت استراتژیک دارد و اینکه چقدر ادامه پیدا می‌کند در آینده مشخص خواهد شد؛ اما می‌خواهم از زاویه‌ای متفاوت نگاه کنم. به نظرتان نگاه و رویکرد ایران و روسیه برای ورود به سوریه مشابه هم بود؟ روسیه می‌خواهد مانع اجرای طرح خاورمیانه‌ای آمریکا شود، پس تمام‌قد در سوریه حضور پیدا می‌کند و با ایران مشارکت می‌کند و این منجر به قدرت‌گرفتن روسیه می‌شود. این امر چقدر با موضعی که ایران درباره منطقه دارد، مشابه است. آیا دو رویکرد متفاوت با هدف مشترک نیستند که کنار هم جمع شده‌اند؟ روسیه و ایران در بحث سوریه بسیار رویکردهای‌شان به هم نزدیک است که با هم وارد مقابله با مداخله‌جویی در امور منطقه و مبارزه مشترک با تروریسم شده‌اند؛ یعنی وارد مقابله با دو تهدید مشترک شده‌اند. بله، آنچه نمی‌خواهند بشود؛ از‌جمله ساقط‌شدن دولت بشار اسد، بی‌دولت‌شدن سوریه و... . بله، مخالفت با مداخله کشورهای دیگر. مخالفت با سقوط دولت قانونی و... در مرحله اثباتی و ایجابی هم رویکردهای‌شان مشابه است، اما تفاوت‌هایی هم دارد که بیش از اینکه به تفاوت نظر ایران و روسیه در موضوع خاص سوریه مرتبط باشد، به ویژگی‌های کلی متفاوت سیاست خارجی ایران و روسیه برمی‌گردد. به دو مورد اشاره می‌کنم؛ یکی بحث اسرائیل در موضوع سوریه است که نگاه کاملا متفاوت با روسیه داریم. به‌طور‌کلی دو نگاه متفاوت است و روابط دوستانه روسیه و اسرائیل دلایل متعددی هم دارد. نکته دیگر اینکه روسیه در چارچوب همان نگاهی که علاقه‌مند به حل‌وفصل مسائل و بحران‌های بین‌المللی از طریق قدرت‌های بزرگ است، به چارچوب ژنو در رابطه با روسیه هم علاقه‌مند است؛ یعنی به بهره‌های نظامی‌ای که در سوریه به دست آورده، به دستاوردهای نظامی‌ای که در سوریه دارد، در کنار نشست ژنو نگاه می‌کند؛ یعنی علاقه‌مند است این را در گفت‌وگوهای سیاسی نقد کند. روسیه هم‌زمان با پروژه نظامی حضور در سوریه هم به شکل مشارکت جدی در گفت‌وگوهای ژنو، هم به شکل گفت‌وگوهای ملی که خودش راه انداخت، کنگره معارضان سوریه، به بحث سوریه ورود کرد. می‌شود گفت طرح روسیه درباره سوریه چندوجهی‌ است. ایران هم در زمینه گفت‌وگوهای سیاسی همکاری داشته و برای دوره بعد از جنگ و بازسازی سوریه همکاری سه کشور ایران، روسیه و چین را مفید می‌داند و به شکل‌گرفتن آن امیدوار است. اما قدرت‌گرفتن روسیه در منطقه، نوعی سودای بازگشت به امپراتوری تزاری را به ذهن متبادر می‌کند. حوزه‌های نفوذ روسیه در منطقه و خیال دستیابی به آن سوی بندر طرطوس گویی دوباره در حال احیاست و یکی از ابزارهای آن همین همکاری مشترک با ایران و ترکیه در سوریه است. نفوذ روسیه، ایران یا ترکیه در منطقه که موضوع جدیدی نیست و مربوط به سده‌ها و بلکه هزاره‌هاست. این ادعا که فلان کشور می‌خواهد امپراتوری راه بیندازد، نیز الان درباره کشورهای مختلف مطرح می‌شود. یکی درباره روسیه می‌گوید، یکی درباره ترکیه و دیگری درباره ایران. اگر واقع‌بین باشیم این تلاش ناکام غرب برای یکسان‌سازی و دموکراسی‌سازی از طریق مداخله و سرنگون‌کردن دولت‌ها در خاورمیانه بود که منجر به خلأ قدرت و زمینه‌سازی تشدید رقابت‌ها شد. ما باید عادت کنیم مسائل را در جای خودش ببینیم. به‌هر‌حال ایران در چارچوب نگاه چندقطبی‌ای که دارد، معتقد است حضور کشورهایی مثل چین و روسیه می‌تواند ضمن اینکه سیاست چندجانبه‌ای را فراهم می‌کند، به حل‌وفصل مسائل منطقه‌ای و جلوگیری از مداخلات جدید، همین‌طور جلوگیری از ایجاد جنگ و بحران و کشتار کمک کند. در اینکه روسیه با حضور در سوریه، جایگاه خودش را در منطقه گسترش داده، تردیدی نیست. این تمایل به گسترش نفوذ مختص روسیه هم نیست. این نشانه هوشمندی سیاست خارجی روسیه است که به‌موقع به بحث سوریه ورود کرده، اما من چنین نگاهی را که روسیه درصدد احیای امپراتوری است، نمی‌بینم. روس‌ها اتفاقا هنوز حافظه کوتاه‌مدت‌شان جنگ افغانستان را به یاد می‌آورد و همیشه در رسانه‌ها و تحلیل‌های روسیه این دغدغه را دارند که حضور نظامی‌شان در جایی طولانی‌مدت نشود. روسیه در این بلبشوی سیاسی جهانی فرصتی برایش پیش آمده که قدرتش را در خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش دهد. برایندی که برای روسیه ایجاد شده، با همکاری ایران محقق شده یا بدون همکاری ایران هم شدنی بود؟ آیا این کار به نفع ایران در منطقه هم بود؟ همکاری ایران و روسیه در بحث سوریه به‌ صورت قطعی همکاری متقابل بوده. هیچ‌کدام نمی‌توانستند بدون همکاری دیگری در سوریه به این نقطه کنونی برسند. اولا از سال 2011 تا 2015 ایران در کنار سوریه ایستاده بود و درعین‌حال از اینکه رژیم اسد سقوط کند، با کمک ایران جلوگیری شده بود؛ ولی این موضوع دورنمای روشنی هم نداشت. با ورود روسیه، ترکیب قدرت نظامی و هوایی روسیه با حضور مقاومت‌گونه و مشاوره‌ای ایران در این منطقه و نیروهای شیعی، کمک کرد که نه اینکه نظام سیاسی سوریه حفظ شود، بلکه عمده خاک سوریه از وجود تروریست‌ها پاک شود؛ بنابراین کار متقابلی است. اعتقادم این است که در این موضوع باید واقع‌بینانه نگاه کرد، هم چالش‌های موجود را باید دید و هم دستاوردی را که دو کشور با هم داشتند. هیچ کشوری در منطقه به اندازه ایران با روسیه رویکرد مشترک ندارد اما این واقعیت را باید در نظر گرفت که روسیه با رقبای ایران هم روابط دوستانه‌ای دارد، با امارات، عربستان، مصر و همچنین با اسرائیل که دشمن ایران است؛ بنابراین ورود به یک پروسه سیاسی در بحث سوریه خیلی حائز اهمیت است. ممکن است این صحبت‌ها بدیهی به نظر بیاید، ولی مهم است که کشور ما از ظرفیت‌های منطقه‌ای و همکاری‌های منطقه‌ای استفاده کند. الان فقط بحث خاورمیانه نیست. یکی از حوزه‌هایی که خیلی جای توجه دارد و تا اندازه‌ای تحت‌الشعاع توجه ایران به مناطق دیگر هم قرار گرفته، اوراسیاست که حوزه تمدنی و نفوذ تاریخی ایران است و می‌تواند برای افزایش ظرفیت اقتصادی ایران بسیار مهم باشد. بنده به‌عنوان دانش‌آموز حوزه روابط بین‌الملل و علوم سیاسی برداشتم این است که نباید بخش‌ها و ظرفیت‌های مختلف در سیاست خارجی را در تعارض با هم قرار دهیم. مهم است که هم‌زمان هم در حوزه خاورمیانه و هم حوزه تمدنی فعالیت کنیم هم با کشورهای منطقه و مسلمان روابط حسنه داشته باشیم و در عرصه جهانی نیز تنش‌ها را کم کنیم. اگر چنین هماهنگی‌ای ایجاد نکنیم، هم‌افزایی فرصت‌ها را از دست می‌دهیم و وارد یک روند پیوسته چالش و هزینه خواهیم شد. به‌عنوان کسی که مطالعاتم حوزه سیاست شرقی است، اعتقادم این است که الان زمان افزایش ظرفیت برای کار با آسیا و منطقه است اما این هم در صورتی پیش می‌رود که تعارضات‌مان در عرصه بین‌المللی را به حداقل برسانیم. هرچه در آن حوزه فشار سنگین باشد، در این مسیر گام‌برداشتن دشوارتر می‌شود. با جمهوری فدراتیو روسیه به ریاست‌جمهوری آقای پوتین می‌توانیم بهتر کار کنیم یا اگر تغییری در ساختار آن کشور رخ دهد، در منافع ما تأثیر خواهد داشت؟ ایران و روسیه دو کشوری هستند که نمی‌توانند نسبت به هم بی‌تفاوت باشند. ایران تمدن کهنی است که در این منطقه حضور داشته و در سابقه ذهنی دنیا و منطقه هست، روسیه هم در تمام طول حیات هزار‌ساله‌اش کشور مهمی بوده، در زمان شوروی هم رهبر یک قطب جهان بوده و اکنون نیز یکی از اعضای دائم شورای امنیت است. دوره آقای پوتین برای ایران دوره مؤثری بوده چون روسیه نقش جهانی‌اش فعال‌تر شده و به‌ صورت کلی برای کشورهای مستقلی مثل ایران، جهان چندقطبی بهتر از جهان دوقطبی یا تک‌قطبی است. ضمن اینکه آقای پوتین در دسته‌بندی جریان‌های فکری روسیه، در دسته‌ای قرار می‌گیرد که تفکرات اوراسیایی‌اش هم قوی است یعنی معتقد به حفظ توازن در روابط شرق و غرب برای روسیه است. این هم کمک می‌کند که رویکرد نزدیک‌تری نسبت به ایران داشته باشد. دشوار است که بتوان گفت بعد از دوره آقای پوتین روابط چطور خواهد بود. الان تیم آقای پوتین بر روسیه حاکم است و دورنمایی برای اینکه تغییری رخ خواهد داد، نیست چون هنوز محبوبیت آقای پوتین طبق نظرسنجی‌ها بالاست. یک دلیل هم این است که بخش عمده‌ای از جامعه روسیه پیش از پوتین و مسائل فروپاشی و معضلات را به یاد دارد. در کوتاه‌مدت به نظر نمی‌رسد گروه‌های اپوزیسیون در روسیه زمینه‌ای برای عرض اندام داشته باشند. در‌عین‌حال بحث جانشینی مهم است و می‌تواند دیر یا زود در روسیه چالش باشد. درباره آینده به دشواری می‌توان سخن گفت اما دوره آقای پوتین به‌ویژه در سال‌های اخیر در دوره سوم ریاست‌جمهوری‌اش در روابط با ایران دوره درخشانی را شاهد بوده‌ایم. در مجموع برداشتم این است که با توجه به بحران‌هایی که در اروپا و آمریکا هست که به این زودی بر آنها فائق نخواهند آمد و همچنین به‌ دلیل ضعف در ساختار بین‌الملل که در کوتاه‌مدت تشدید هم خواهد شد، دورنمای گسترش همکاری‌های منطقه‌ای و روابط بین کشورهای شرقی مثل هند، ایران، روسیه، ترکیه و چین روشن است. نه اینکه یکسره بی‌نیاز از روابط با بخش‌های دیگر دنیا باشند، اما به‌هر‌حال گسترش همکاری‌های منطقه‌ای و آسیایی دورنمای مثبتی دارد. یک نکته مهم که ایران از آن نباید غافل باشد حضور در طرح بزرگ اقتصادی و انرژی است که هم حضور ایران را در سیستم‌های منطقه‌ای تضمین کند و هم رشد اقتصادی کشور را. متأسفانه در سه دهه گذشته به‌ دلیل ضعف زیر‌ساخت‌های اقتصادی، ایران نتوانسته است سهم قابل توجهی از اقتصاد منطقه اوراسیا و حضور در طرح‌های کلان را کسب کند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها