جنگ جهانی دوم و آنچه بر ایران و روسیه گذشت
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
عمارت باشکوه تمدن سده نوزدهم در شعلههای جنگ جهانی و با فروریختن ستونهایش درهم شکست و حتی زمانی که تفنگ ها نمیغریدند و بمب ها منفجر نمیشدند، جهان در تب و تاب جنگ جهانی به سر می برد و به آن میاندیشید تا به این ترتیب مُهر ۲ جنگ بر پیشانی سده بیستم بخورد.
جنگ دوم به واسطه استفاده از بمب اتم به مراتب از اولی بدتر، خشنتر و مرگبارتر بود؛ جنگی که در سپیدهدم روز جمعه یکم سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی در پی فرمان حمله «آدولف هیتلر» به لهستان آغاز شد و هر چه را بر سر راهش بود ویران کرد.
این حمله آلمان نازی، سرآغاز جنگی در اروپا بود که به مرگبارترین درگیری تاریخ تبدیل شد؛ جنگی که تا به امروز اثرات آن هویدا است و اما و اگرهای فراوانی برجای گذاشته است. در همین ارتباط، ایرنا و اسپوتنیک روسیه کنفرانس ویدئویی با عنوان «هفتاد و پنجمین سالگرد پیروزی در جنگ جهانی دوم: درس های صلح. دیدگاه های روسیه و ایران» برگزار کردند که خبرنگاران و پژوهشگران این ۲ آژانسهای خبری به طرح دیدگاه های خود پرداختند.
تحلیل تاریخی در نظام بینالملل به دنبال شناسایی الگوهای رفتاری است
«سهراب انعامی علمداری» کارشناس گروه اخبار اروپا و آمریکا در ایرنا با اشاره به درسهای جنگ جهانی دوم برای نظام بین الملل و ایران گفت: تحلیل تاریخ نه به قصد کشف و تصویر واقعیت تاریخی، بلکه به قصد و انگیزه شناخت بهتر داده تاریخی صورت میگیرد. چنین تحلیلی، تاریخ تحلیلی و برآمده از دانش تاریخی نیست، بلکه تحلیلی تاریخ است که ممکن است در حوزههای علمی خاصی جای گیرد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. یک تحلیل تاریخی اساسا در نظام بین الملل به دنبال شناسایی الگوهای رفتاری و تحلیل فرایندهای تاریخی جهت رسیدن به یک پیش بینی و آینده پژوهی است.
جنگ جهانی دوم حاصل دگردیسی در نظام بینالملل و توازن قوا و نظم اروپایی بود
علمداری اظهار داشت: جنگ جهانی دوم را میتوان بزرگترین جنگ تاریخ بشریت از جنبههای مختلف دانست. پهناوری میادین نبرد این جنگ شامل کشورهای اروپایی، حوزه اقیانوس آرام، حوزه اقیانوس اطلس، چین، کشورهای جنوب شرق آسیا، مدیترانه و شمال آفریقا میشد. جنگ جهانی دوم را می توان حاصل دگردیسی در نظام بین الملل و توازن قوا و نظم اروپایی دانست.
کارشناس گروه اخبار اروپا و آمریکا ایرنا ادامه داد: با آغاز جنگ جهانی دوم به طور عملی موازنه قوای حاصل از تعامل و ائتلاف کشورهای انگلیس و فرانسه و شمال اروپا با آلمان نازی تبدیل به صحنه تقابل شد. از سوی دیگر با بسته شدن توافق عدم تعرض میان آلمان و شوروی در سال ۱۹۲۹، تقسیم اروپا و سپس اشغال فرانسه، عملا اروپا به صحنه جنگ و دوقطبی میان آلمان و انگلیس تبدیل شد.
جنگ جهانی دوم نشان داد ایران کشوری بینالمللی است و نه لزوما منطقهای
به گفته علمداری، با تسری جنگ به بخش های محتلف جهان، ایران نیز به دلیل ژئوپلتیک ویژه وارد وضعیت و روند جنگ شد. از منظر جغرافیایی ایران از دیرباز محل تلاقی تاریخ و فرهنگ و اقتصاد بوده است و وقوع جنگ جهانی دوم این تلاقی بزرگ را اثبات کرد. جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست نیروهای متفقین نشان داد اساسا ایران کشوری بینالمللی است و نه لزوما منطقه ای. شرایط جنگ و نیاز کشورهای بزرگ به ژئوپلتیک ایران نشان میدهد که وضعیت ایران یک وضعیت بینالمللی است و ایران بدون توجه به ساختار و سازماندهی داخلی در یک فضای بین المللی زیست می کند.
علمداری یادآور شد: اگرچه جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی به پایان رسید و تاثیرات راهبردی و ژئوپلیتیکی گسترده ای بر جهان به ویژه اروپا داشت اما این جنگ دگردیسی های بنیادینی را نیز برای خاورمیانه و به ویژه ایران به همراه داشت. تحولات پسینی در خاورمیانه و حوزه خلیج فارس نشان می دهد که با پایان جنگ، حضور قدرتهای بزرگ در تحولات منطقه پررنگ تر از گذشته شد و نفت به عاملی برای مداخله تبدیل شد.
نقش ایران و شوروی در جنگ جهانی دوم متفاوت است
«ایوان زاخاروف» معاون بخش زبان های خارجی خبرگزاری اسپوتنیک در ابتدای سخنان خود به نقش اتحاد جماهیر شوروی و ایران در جنگ جهانی دوم پرداخت و گفت: همانطور که در سناریوی کنفرانس ویدئویی ما بیان شده، نقش ۲ کشور به طور محسوس با یکدیگر فرق می کند اما نقش هر کدام از آنها به شکل خاص خود قابل توجه است.
زاخاروف در ادامه اظهار داشت: در طول سال های جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی ضربه اصلی آلمان نازی را متحمل شد. حدود ۲۷ میلیون نفر از ۲۰۰ میلیون نفر ساکن این کشور کشته شدند. اتحاد جماهیر شوروی همچنین به عرصه اصلی عملیات نظامی تبدیل شد، کشور ما بیشترین خسارت مادی را متحمل شد. بنابراین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در کانون این جنگ قرار گرفت و مقابله موثر با نازی ها از کشور ما آغاز شد. نقش کشور ما در جنگ و پیروزی نهایی در این امر نهفته است.
ایران سکوی دیپلماتیک برای رسیدن به توافق صلح پس از جنگ بود
معاون بخش زبان های خارجی خبرگزاری اسپوتنیک به نقش ایران در جنگ جهانی دوم اشاره کرد و بیان داشت: نقش ایران متفاوت است. ایران به یک سکوی دیپلماتیک برای ائتلاف ضد هیتلری برای رسیدن به توافق صلح پس از جنگ تبدیل شد.
نخبگان و طبقات حاکم اروپا در صدد جعل تاریخ جنگ جهانی دوم
زاخاروف در ادامه سخنان خود به تاریخ نگاری جنگ جهانی دوم پرداخت و تصریح کرد: جعل کنندگان تاریخ چندین هدف دارند، نخست بسیاری از نخبگان و طبقات حاکم اروپا در زمانی می خواستند شرم آورترین صفحه برای خود را از کتاب های درسی تاریخ خارج کنند. با آغاز روند پروسترویکا و بازسازی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و به دنبال آن بی اعتبار شدن کمونیست های اروپایی، اروپاییان از چنین فرصتی برخوردار شدند. در نتیجه، نخبگان و طبقات حاکم اروپا موفق شدند از سیمای همدستان هیتلر خلاص شده و خود را به عنوان قربانیان او وانمود کنند. علاوه بر این پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و عقب نشینی نیروهای شوروی از اروپای شرقی، سیاستمداران غربی خواستار خصوصیسازی پیروزی بزرگ بودند و حالا دیگر از حالت قربانیان فاشیسم، به طرز معجزه آسایی به مبارزان پیگیر علیه هیتلر تبدیل شده اند.
جهان ۲ قطبی زمینههای آغاز جنگ جهانی دوم را مهیا کرد
«مهدی احمدی» کارشناس گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا در ابتدای سخنان خود اظهار داشت: از آنجا که جنگ جهانی دوم یک موضوع تاریخی است پس باید به این مساله نگاهی تاریخی داشت و من هم سعی میکنم در سخنان خود اینگونه نگاهی داشته باشم.
احمدی در ادامه راجع به وضعیت اروپا و جهان بعد از جنگ جهانی اول گفت: شرایط بعد از جنگ جهانی اول و کنفرانس پاریس باعث شد تا کشورهایی همچون آلمان، ایتالیا و ژاپن ناراضی باشند و حاضر بودند برای تغییر اوضاع به جنگ تن در دهند و آنها را باید کشورهای ناراضی یا تجدیدنظر طلب نامید اما از طرفی کشورهایی همون انگلیس، فرانسه و آمریکا موافق شرایط پیش آمده بودند و آنها را می بایست کشورهای راضی یا نظاره گر نامید. در چنین شرایطی کشورهای ناراضی از ۱۹۳۱ میلادی به دنبال برهم زدن نظام بین المللی بودند. در این زمان هیتلر مصمم شده بود تا سیستم قراردادها را برهم بزند و با تجاوزهایی که به نواحی مختلف انجام می داد باعث خوف ملل دیگر می شد و موسولینی از طرفی دیگر هم از عهدنامه صلح پاریس ناراضی بود چرا که از اراضی آلمان و عثمانی چیزی به او نرسیده بود به همین دلیل شروع به کشور گشایی هایی در خاک آفریقا کرد.
هیتلر هم شروع به تصرف نواحی چکسلواکی، لهستان و لیتوانی کرد و معلوم بود که برای اروپا خیال هایی در سر دارد و در ۱۹۳۹ میلادی دول غرب هم شروع به تدارک نظامی کردند و انگلیس و فرانسه اتحادیه ای برضد آلمان تشکیل دادند. آلمان در اول سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی به لهستان اعلام جنگ داد تا جنگ عالمگیر دوم شروع شود. پس این جهان ۲ قطبی زمینههای آغاز جنگ جهانی دوم را مهیا کرد.
متفقین به بهانه حمایت از آلمان، ایران را اشغال کردند
کارشناس گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا در ادامه سخنان خود به کشیده شدن دامنه جنگ جهانی دوم به ایران پرداخت و تصریح کرد: همزمان با آغاز جنگ، ایران به دلیل شرایط ژئوپلتیکی اهمیت ویژه ای داشت؛ یعنی به لحاظ جبهه شوروی، دسترسی به سرزمین هند و منابع نفتی جنوب و خلیح فارس. با توجه به همین مساله و اینکه سیاستمداران ایران به خوبی نسبت به موقعیت کشور در نظام بین الملل آگاه بودند و هنوز نمی دانستند که برتری نظامی از آنِ کدام یک از طرف های درگیر است، در ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ خورشیدی اعلام بی طرفی کردند اما این بی طرفی از طرف متفقین تا زمانی رعایت شد که جنگ و تبعات جنگ به ماورای مرزهای ایران نرسیده بود. در ادامه متفقین به بهانه حمایت ایران از آلمان به ایران حمله و از شمال و جنوب کشورمان را اشغال کردند. این در حالی بود که دولت ایران اعلام کرده بود تعداد آلمانی ها آنقدر زیاد نیستند و از طرفی آنها در صنایع ایران مشغول خدمت هستند و به این سرعت نمی توان برای آنها جایگزینی پیدا کرد.
با اشغال ایران، مردم فقیر شدند و جنگ به بروز قحطی و گرسنگی شدید انجامید
احمدی در خصوص اشغال ایران و پیامدهای ناگوارش در زندگی مردم بیان داشت: افت و کاهش تولید در بخش های اقتصادی، بلافاصله در پی اشغال کشور پدید آمد. اثر فوری کاهش تولید، در تنزل بودجه دولت و سطح زندگی مردم نمودار شد. به واسطه کاهش تولید محصولات پایه و خوراکی در بخش کشاورزی و همچنین تقاضای مصرفی بالا و تحمیلی قوای اشغالگر، مردم فقیر شدند و این وضعیت به بروز قحطی و گرسنگی شدید انجامید تا جایی که مردم به خوردن براده های چوب اکتفا می کردند و عدم امکان رعایت مسائل بهداشتی به شیوع بیماری های واگیر و عوارض مصیبت بار دیگر انجامید.
این بحران ها خصوصاً در استان های شمالی کشور از جمله استان های ساحلی دریای خزر و آذربایجان به نحو چشمگیری نمود پیدا کرد. محمد قلی مجد در همین خصوص در کتاب «پل پیروزی، سرزمین قحطی» نوشته است که روسیه و انگلیس متعاقب اشغال ایران همه کامیونها، اتوبوسها و همچنین خط آهن ایران را تصاحب کرده، قوت لایموت مردم ایران را در هر جایی که بدان دست مییافتند، مصادره میکردند و همه اینها دست به دست هم داد و موجب بحران شدیدی در زمینه مواد غذایی، حمل و نقل، بهداشت و سلامت عمومی مردم شد. بنابراین شرایطی که در نتیجه بحران نان بر ایران مستولی شد باعث شد تا شهرهای مختلف از شمال تا جنوب وضعیت اسف باری تجربه کنند؛ وضعیتی که بخشی زیادی از آن در نتیجه عملکرد متفقین در ایران حاکم شد.
هر کشوری روایت خود از تاریخ جنگ جهانی دوم ارایه میدهد
احمدی در ادامه سخنان خود به بحث تاریخنگاری جنگ جهانی دوم اشاره کرد و اظهار داشت: هیچ تاریخنگاری نمی تواند روایتی کامل، زنده و همه جانبه از یک اتفاق برای ما نشان دهد؛ یعنی عملاً هر روایتی که ما از تاریخ داشته باشیم تنها بخشی از واقعیت و از دید و عینک آن رسانه، فرد و با تمایلات و دیدگاه های خاص او است. در خصوص جنگ جهانی دوم هم همین اتفاق افتاده است.
احمدی در پایان یادآور شد: در خصوص جنگ جهانی دوم منابعی در داخل ایران به رشته تحریر در آمده است. از منابع خارجی هم میتوان به کتاب «شترها باید بروند» نوشته «ریدر بولارد» و «کلارمونت اسکراین» اشاره کرد. بولارد درست اندکی پیش از وقوع جنگ جهانی دوم به سفارت ایران رسید و بسیاری او را تصمیم گیرنده اصلی خلع رضاشاه از سلطنت و جایگزینی محمدرضا پهلوی میدانند. البته آن نگاهی که در مبحث قبل به آن اشاره شد در این منابع وجود دارد و هم اکنون هر کشور یا فردی به دلخواه خود تاریخ جنگ را روایت می کند. برای نمونه امسال کاخ سفید به مناسبت پایان جنگ جهانی دوم، در توئیتی بدون اشاره به نقش اتحاد جماهیر شوروی در پایان این جنگ، نوشته بود روز هشتم ماه می سال ۱۹۴۵ آمریکا و انگلیس بر آلمان نازی پیروز شدند. بنابراین باید در کل به این مبحث اشاره کرد که هر کشوری روایت خود از جنگ جهانی دوم را ارایه می دهد به همین دلیل نباید اتکا بر یک روایت داشت.
دیدگاه تان را بنویسید