کد خبر: 608795
تاریخ انتشار :

میراث ترامپ برای خاورمیانه، اروپا و آمریکا چیست؟

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گفته این پژوهشگر عراقی، تدابیر امنیتی این روزها در واشنگتن که نه از بیم تروریسم خارجی بلکه برای جلوگیری از شورش داخلی به اجرا درآمده، آنقدر شدید است که برخی از فعالان رسانه ای آمریکا آن را به وضعیتی تشبیه کرده اند که بغداد، موصل و فلوجه در روزهای حمله آمریکا شاهد آن بودند.

العساف معتقد است خطرناک ترین پدیده در روزهای آینده، میراثی است که ترامپ نه تنها در سیاست داخلی بلکه در سیاست خارجی چهار ساله خود نیز به جای گذاشته است:

سیاست داخلی

حمایت ترامپ از نژادپرستی و گروه های راست گرای افراطی و مواضع وی علیه مهاجران بخصوص مسلمانان، بی توجهی و به سخره گرفتن بیماری کرونا که دامنگیر میلیون ها تن از مردم آمریکا شد، شبهه افکنی در نتایج انتخابات آمریکا و تحریک طرفدارانش به نپذیرفتن آن که منجر به ایجاد شکاف در کشور شد ازجمله سیاست های داخلی ترامپ بود.

علاوه بر آن، ترامپ برای اعتراض به پیروزی رسمی بایدن در انتخابات، یارانش را به حمله به ساختمان کنگره تشویق کرد. بطوری‌که پلیس آمریکا نسبت به احتمال وقوع خشونت های مسلحانه در 50 ایالت آمریکا در صورت عزل ترامپ ومحاکمه وی هشدار داد. پس از حمله به ساختمان کنگره، شکاف ها و چندپارگی های داخل حزب جمهوری -که اکنون ترامپ در راس آن است- نیز عمیق تر شد.

در اروپا، سیاست های ترامپ همبستگی سابق میان کشورهای این قاره را تضعیف کرد. او برای ماندن آمریکا در پیمان ناتو از دولت های اروپایی درخواست پول کرد، از توافق نامه اقلیمی پاریس که کشورهای اروپایی مهمی عضو آن بودند خارج شد، انگلیس را به خروج از اتحادیه اروپا تشویق کرد و نخست وزیر اوکراین را برای افشاگری علیه جو بایدن رقیب انتخاباتی خود تحریک کرد.

با وجود اینکه ترامپ همواره از اهمیت نقش آمریکا در ایجاد صلح جهانی سخن می گوید، بارها و در رویدادهای مختلف به استفاده از قدرت خود برای شعله ور ساختن جنگ های جدید تهدید کرده است. مثال های فراوانی برای این سیاست ترامپ در خاورمیانه دیده می شود که نه تنها امنیت منطقه بلکه ثبات جهانی را نیز به خطر انداخته است. ترامپ با خروج از برجام و اعمال تحریم های جدید علیه ایران و ترور مستقیم و غیر مستقیم شخصیت های مهم ایرانی، تنش با ایران را به حداکثر رساند. علاوه بر آن، وی با رایزنی با شرکت های خصوصی امنیتی، تلاش کرد تا جنگ را در افغانستان خصوصی سازی کند.این طرح را اریک دی پرینس، موسس شرکت "بلک واتر ورلد واید" به مقامات ارشد آمریکایی پیشنهاد کرد که بجای نظامیان آمریکایی، در افغانستان از سربازان اجیر استفاده کنند .

در رابطه با کشورهای عربی، ترامپ به شکل بی سابقه ای حقوق ملت های عرب را زیر پا گذاشت. او قدس را به عنوان پایتخت دائمی رژیم اشغالگر اسرائیل به رسمیت شناخت، حق الحاق جولان به سرزمین های اشغالی را به این رژیم داد و به نتانیاهو وعده داد که هر تصمیمی درمورد کرانه غربی بگیرد از او حمایت خواهد کرد. سپس از آنچه "معامله قرن" نامید پرده برداشت. در سوریه نیز حضور نیروهای آمریکایی را افزایش داد تا جنگ داخلی در آنجا ادامه پیدا کند، از جنگ یمن و محاصره لبنان و نقض حریم هوایی آن توسط اسرائیل حمایت کرد و به بهانه مقابله با نفوذ ایران، به حملات هوایی در خاک عراق دست زد.

ترامپ برخی دولت های عربی را با وعده آنچه به "تهدیدات ایران" خوانده بود یا حذف نامشان از لیست تروریسم، به عادی سازی روابط با اسرائیل ترغیب کرد. اما این وعده ها هیچ چیزی را تغییر نداد. سودان پس از امضای این توافق نامه تبدیل به کشوری امن و با ثبات نشد و مغرب نتوانست بحران خود با صحرا را به صورت کامل حل و فصل کند. درواقع دولت های عربی با این عادی سازی، خدمات رایگانی را به اسرائیل ارزانی کردند و در مقابل، هیچ امتیازی برای حقوق مردم فلسطین یا تضمینی برای حمایت از خود در مقابل تهدیدات داخلی و اقلیمی دریافت نکردند. ضمن اینکه با موج مخالفت های داخلی و منطقه ای نیز مواجه شدند.

اکنون تصمیم سازان جدید آمریکا سه گزینه در پیش رو دارند: نخستین گزینه تلاش برای بازگرداندن انسجام ملی و کسب اعتماد 75 میلیون رای دهنده به ترامپ با شعار مجدد "آمریکا برای آمرکایی ها" است. در این صورت نیز باید از دخالت در امور کشورهای دیگر دست بکشند و بر امنیت، سلامت و جامعه خود تمرکز کنند که این امر، آمریکا را به عنوان قدرت بزرگ دنیا تا حد زیادی به عقب می راند و منجر به فروپاشی سیستم بین المللی مبتنی بر رهبری تک قطبی آمریکا می شود.

گزینه دوم ادامه سیاست های پیشین برای تحقق رویای قرن آمریکا است که با کتمان مشکلات داخلی و گسترش دامنه دخالت های خارجی با تکیه بر دیدگاه سلطه گرایانه همیشگی آمریکا اتفاق می افتد.

راهبرد سوم که استقبال بیشتری نیز از آن می شود این است که آمریکا ترکیبی از دو راهبرد قبلی را برگزیند. یعنی ضمن تلاش برای حل مسائل داخلی، منافع خارجی اش را نیز پیگیری کند. جنگ و درگیری ایجاد نکند اما نوید صلح مورد نظر جهانی را هم ندهد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها