کد خبر: 61255
تاریخ انتشار :

جغرافیای کودتای 28 مرداد

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه به نقل از خبر آنلاین، اگر بخواهیم تصویری از تهران در 28 مرداد سال 32 داشته باشیم و ببینیم که اعتراضهای خیابانی از کجا شروع شد و به خانه مصدق رسید، باید ابتدا تصویر مشخصی از پایتخت آن روز داشته باشیم. در آن زمان تهران، چگونه شهری بود؟ محدوده شهری تهران در آن زمان، خیلی زیاد نبود. محله دولت در شمال، محله بازار در جنوب، محله چاله میدان در جنوب، پامنار در مرکز و محله سنگلج در غرب بود. با اسامی امروز هم خیابان بندیهای آن زمان تهران هم اینگونه بود که از جنوب، خیابان شوش بود، در شمال خیابان انقلاب، غرب خیابان کارگر بود و شرق هم خیابان 17 شهریور. میبینید که تهران وسیع نبود. البته محلههایی خارج از این محدوده بود، اما مرکز شهر در این محدوده بود. کما اینکه از محدوده انقلاب تا ده ونک کنونی، تماما بیابان بود. اما محله اعیان نشین تهران، خیابان امیریه بود. حدفاصل چهارراه معین السلطان تا بالای منیریه. در این محله هم بسیاری از سران نظام پهلوی اول و دوم زندگی می کردند. محمدعلی فروغی و سهیلی که هر کدام در دورهای نخست وزیر بودند و بسیاری از نمایندگان مجلس، امیر احمدی اولین سپهبد ایران، محمد درباری رئیس پلیس نظمیه دوره رضا شاه، سرهنگ البرز و ...در این محدوده بودند. عمده ترین مراکز تهران در آن زمان، «بازار»، «توپخانه» و «چهارراه سرچشمه» بود تا برسد به خیابان کاخ که از سال 1361 مسدودش کردهاند. خانه دکتر مصدق هم در همین خیابان کاخ بود. محدوده پرترافیک و پر رفت و آمد تهران در این محلههایی بود که نام بردم. خانه آیتالله کاشانی هم در محله پامنار و در نزدیکی بازار تهران بود. روزنامه ها و مجلات پرتیراژ نیز در همین محدوده خیابان خیام،جمهوری و لاله زار بودند. محل مرگ محمد منصور نشان میدهد که روزنامه پرطرفدار «مرد امروز» کجا بوده است. روزنامه کیهان و اطلاعات و دفتر روزنامه مرحوم دکتر حسین فاطمی نیز در نزدیکی مجلس و محله بهارستان بودند. عمده ترین درگیریها در روز 28 مرداد هم در همین محدوده بود، اینطور نیست؟ بله. چون بهارستان از پایین به میدان سرچشمه و شاه آباد میرسید، از شرق به میدان مخبرالدوله و توپخانه و ارگ امتداد داشت و شمال اینها هم همان خیابان کاخ {خیابان فلسطین امروز} بود که منزل دکتر مصدق قرار داشت. جهت حرکت معترضین از میدان سرچشمه و میدان مخبرالدوله به سمت میدان بهارستان بود و بیشتر درگیریها در مقابل مجلس بود که از آنجا به سمت خانه مرحوم دکتر مصدق کشیده میشد. وقایع اسفند سال 31 و بعد هم اتفاقات سال 32 که منجر به تخریب خانه دکتر مصدق شد، در این محدوده رخ داد. شعارهای «درود بر مصدق» صبح تا ظهر روز 28 مرداد و «مرگ بر مصدق» ظهر تا شب همان روز هم در همین محدوده سر داده میشد؟ یا در دو محدوده متفاوت بود؟ خیلیها از جمله پدر خود من و مرحوم شهریاری به چشم خود دیده بودند که ماشینی از ناصرخسرو به سمت بالا میرفته و مردم همراه ان شعار «زنده باد مصدق» و «دشمنان دق کنند، دق، زندهباد مصدق» سرمیدادند و همان ماشین و آدمها در مسیر بازگشت شعار «مرگ بر مصدق» را فریاد میکردند! این نشان میداد که خیلیها نمیدانستند که ماجرا چیست؟ و گول خورده یا پول گرفته بودند که بریزند در خیابان و شعار بدهند. عوامل دخیل در آن کودتا از اهالی کدام محله ها بودند؟ به گزارش نامه به نقل از خبر آنلاین آنها عمدتا میدانیها و بازاریها بودند. میدانیها در اهالی میدان «امین السلطان» طرفهای میدان شوش بودند و بازاریها هم که از محله بازار بودند. طیب حاج رضایی در همین میدان «امین السلطان» به فروش میوه و ترهبار میپرداخت. اکثر همراهانش هم در همان محله و حوالی خیابان مولوی امروز زندگی می کردند. عوامل ناآگاه و گول خورده کودتا مثل «ناصر جگرکی»، «حسین رمضانیخی»، «طیب حاجرضایی» و «شعبان جعفری» و .. در محدوده خیابان بوذرجمهری سابق میزیستند. خانه «طیب» در بازارچه سعادت بود و خانه «شعبان بیمخ» سرچهارراه بوذرجمهری گذر «دباغ خونه»، محله «درخونگاه» -نزدیک چهارراه ابوسعید- بود. «حسین رمضان یخی» هم بار فروش خیابان مولوی بود. «هفت کچلان» هم طرفهای میدان خراسان، چلوکبابی داشتند. کسانی چون پروین آژدان قزی، رجب واکسی و محمود مسگر هم در محله «بدنام» تهران که پایینتر از میدان قزوین بود و از مناطق پست و فرودست تهران به شمار میرفت، سکنی داشتند. {این محدوده الان به مجتمع فرهنگی تفریحی رازی تبدیل شده است}. اینها هم برای آن کودتا یارگیری شدند. محل تلاقی «بازار تهران» و «میدان تهران»، محل کودتای 28 مرداد بود. در آن زمان میدانیها طرفدار شاه بودند و بازاریها مخالف شاه. اما وقایع سال 42، میدانیها را هم ضد شاه و طرفدار انقلاب کرد. تمام عوامل «میدان» تا 9 آبان 1332، همراه شاه بودند. طیب و دار و دستهاش که اکثرا فریب خورده بودند و برای کودتا پول گرفته بودند، در این زمره اند. این پولها آنها را از این محلههای فرودست به کجا رساند؟ از نظر محدوده جغرفیایی و محل سکونت منظورم است. «برادران لاله» از عوامل کودتا بودند که بعد از آن کودتا به واسطه صلهای که از حکومت گرفتند در محله سرچشمه سکونت گزیدند. «برادران طاهری» که از نوچهها و پرقیچیهای طیبخان بودند هم پاداششان را که گرفتند بعد از این کودتا در نزدیکی میدان گمرک، میدان طاهری را به نام خودشان زدند و بازار میوه و ترهبار در آنجا به راه انداختند که الان تبدیل به پارک شده است. بیژن حاجرضایی رئیس کل پمپبنزیندارها که پمپ بنزین خیابان ولیعصر نرسیده به میدان تجریش هم مال اوست از پسرهای «طیب» است. البته فرد صالحی است. میزان تاثیرپذیری کلان شهرها و دیگر شهرها از پایتخت، موضوعی است که در طول تاریخ بارها عنوان شده است. آن زمان مسائل تهران چقدر تاثیرگذار بود در دخیل شدن دیگر شهرها در کودتای 28 مرداد؟ شهر کرمان در آن زمان از تهران تاثیر گرفته بود. مرحوم سرهنگ سخایی رئیس شهربانی آن روز کرمان بود که او را به ماشین بستند و تکه تکه کردند. تدابیری هم اندیشیده شده بود که از تیپی با همراهی تیمور بختیار از کرمانشاه به تهران بیاید برای حمایت از کودتا اما شهرها در سال 1332 خیلی در این موضوع دخیل نبودند. البته این تاثیرپذیری زیاد نبود چون کودتا در تهران به ثمر نشست و عوامل حکومتی مصدق را دستگیر و تبعید کردند. در زمان انقلاب هم همین گونه بود. ابتدا تهران سقوط کرد و بعد اعتراضات سراسری در تمام کشور منجر به سقوط دیگر شهرها شد. البته در زمان انقلاب هم یک لشگر زرهی از قزوین به سمت تهران در حال حرکت بود اما مردم در بین راه ان را متوقف کرده بودند. حرکتهای مردمی از 28 مرداد 32 تا خرداد 42 و بهمن 57، بیشتر از کدام منطقههای تهران آغاز شد و کجاها بیشتر درگیر این خواستهای انقلابی بودند؟ ماهیت اعتراضها از سال 32 تا 42 و پس از آن تغییر عمدهای یافته بود. معترضین در سال 32 به نفع شاه به خیابان ریختند اما در سال 42، تیپهای سنتی در حمایت از مخالفین شاه از جمله بازاریون وروحانیت به خیابان آمدند. اما توده مردم در سال 42، درگیر این موضوع نشد. حال آنکه انقلاب 57، خواست توده مردم بود که به خیابان آمده بودند. چون رژیم با همه رو در رو شده بود. در سال 32، میدان بهارستان محل نزاع بود و در سال 57، روبروی دانشگاه تهران. درگیریها در میدان ژاله هم به خاطر این بود که بازاریها هنوز در مناطق جنوب شهر زندگی میکردند. یک حرف قشنگ دهنمکی -که من او را ده شاهی هم قبول ندارم- این است که اگر از بسیاری از کسانی که انقلاب کردند و امروز پست و مقام دارند و بالا شهر نشین هستند بپرسید قبل از انقلاب کجا بودند، میبینی که همه جنوب شهری و اهل خیابان ری و ایران و اطراف بازار بودهاند. اما پس از انقلاب، تهران به سه دلیل رشد انفجاری جمعیت، مهاجرت و ارزش کاذب زمین؛ به شکل انفجاری بزرگ شد. اما در 30 سال گذشته، باز هم محل اعتراضها و راهپیماییها تغییر کرده است. حالا حدفاصل میدان آزادی تا میدان امام حسین، محل تجمع مردم است. بله. چون بیشترین راهپیماییها و تاثیرگزارترین اتفاقات در حوادث منجر به انقلاب در این خیابان رخ داد و مرکزیت اعتراضها هم مقابل دانشگاه تهران بود. خیابانی به این بلندی که حدفاصل میدان فوزیه تا میدان شهناز و 17-18 کیلومتر و مسکونی بود، در آن زمان نداشتیم. اینکه همچنان این خیابان مرکز راهپیماییهای مردمی است به چند جهت است. یکی اینکه همچنان دانشگاه تهران از مرکزیت سابق خود برخوردار است و دوم اینکه این خیابان نقاط عطفی مثل چهارراه ولیعصر و میدان فردوسی را دارد و مردم مثل جویبارها به این سیل خروشان میپیوندند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها