گلایه چهره اصلاحطلب از برخی تفکرات در جبهه اصلاحات
ایلنا/ دبیرکل حزب اسلامی کار گفت: حقوق ۴ تا ۶ میلیون مشکلی جامعه کارگری را حل نکرده و باید سیستم حقوقدهی اصلاح شود و تا زمانی که اصلاح ساختار اقتصادی رخ ندهد کارگر اگر امروز شغلش را از دست ندهد، فردا از دست خواهد داد.
حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی کار در گفتوگو با ایلنا و در پاسخ به این سوال که فرق میان اصلاحطلبی و اصلاحطلبان چیست و آیا اصلاحطلبان امروز در قالب اصلاحطلبی قرار میگیرند، گفت: یکی از موضوعاتی که ما امروز با دوستانمان در مجموعه اصلاحطلبان داریم این است که یک مانیفست و تعریف مشخصی از اصلاحطلبی ارائه نکردهایم که تحت این عنوان تغییر و تحولاتی متفاوت را ایجاد کنیم. جامعه نیز تعریف واضحی از اصلاحطلبی ندارد و مردم نمیدانند مجموعه اصلاحطلبانی که قرار است جامعه به آنها اعتماد کند و کار را به آنها بسپارد، چه اهداف و وظایفی داشته و باید چه کارهایی را انجام دهند؟ اصلاحطلبان میخواهند چه سیاستها، خط مشیها و تفکراتی را در جامعه جلو ببرند؟ بنابراین، این موضوعات تبیین نشده جامعه را در سردرگمی فرو برده و ملت با آن ناآشناست.
وی افزود: صرفا یکسری افرادی که تفکرات بازتری نسبت به گروهایی که دگم بوده و تعصبات کور و غیرمنطقی دارند و نگاهشان متفاوت از محافظهکاران است مشخصه اصلاحطلبان شده است و از اینکه آنها سختگیری غیرمنطقی در امور مختلف ندارند؛ خرسندند. اما اینکه جریان اصلاحات در زمینه سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و محیطزیست چه خط مشی را دنبال میکند، مشخص نیست.
کمالی تصریح کرد: اصلاحطلبان موضوع گفتوگوی تمدنها را مطرح کردند و آن را در مقابل نظرات هانتینگتون که بحث جنگ تمدنها را از جرج بوش پدر که غلبه تمدن و فرهنگ آمریکایی بر سایر تمدنها و فرهنگها را عنوان کرده بود، قرار دادند. اما گفتوگوی تمدنها چه چیزی میخواهد بگوید؟ میخواهد خودش را در یک گفتوگوی مستقل قرار دهد یا خود را به عنوان عملکرد یا کنش چهل ساله مطرح کند؟ ما این موضوع را تبیین و بیان نکردیم. بعضی از اصلاحطلبان بر این باور هستند که چون نسبت به طبقات ضعیف و فقیر کم توجهی شده، جامعه تمایلش را به این جناح از دست داده است. چراکه بزرگترین مشخصه این جریان که در ادامه جریان خط امام محسوب میشود؛ حمایت از طبقات ضعیف و فقیر بود. این در حالی است که دبیرکل یکی از احزاب اصلاحطلب گفته است ما نماینده طبقه متوسط هستیم و طبقات ضعیف و فقیر را نمایندگی نمیکنیم. با توجه به اینکه اکثرجامعه امروز نزدیک به خط فقر یا زیر خط فقر است به صورت خودجوش اعلام میکند که با اکثریت جامعه قطع ارتباط کردهایم. این خود عامل بزرگی برای ایجاد فاصله بین اصلاحطلبان و جامعه است.
دبیرکل حزب اسلامی کار گفت: باید این موضوع را جداگانه بررسی کنیم که به چه کسانی اصلاح طلب میگویند؟ چه بیانی دارند و مانفیست آنها چیست؟ اگر ما میگوییم به تکثرگرایی معتقدیم، اگر کار در دست خودمان قرار گیرد به این تکثرگرایی پایبند خواهیم بود یا مشابه جریان محافظهکار عمل میکنیم؟ اگر به آزادی بیان معتقدیم به آن عمل میکنیم؟ یعنی اجازه میدهیم دیگران درباره هرکسی و هر موضوعی صحبت کنند یا فقط آزادی را برای خودمان میخواهیم؟ برخی از اصولگرایان و محافظه کاران نیز به آزادی بیان معتقد هستند اما یکسویه به صورتیکه تنها خودشان علیه دیگران حرف بزنند و اجازه ندهند دیگران علیه آنها حرف بزنند و نقد کنند.
دبیرکل حزب اسلامی کار ادامه داد: امروز در جریان اصلاحات مانند جریان محافظهکار کسانی که از سیستم سرمایهداری آدام اسمیتی دفاع میکنند، نسبت به کسانی که از طبقات فقیر و ضعیف جامعه دفاع میکنند؛ بیشتر هستند. امروزه نظرات اسپنسر جامعه شناس معروف در کشور ما جریان و اصالت یافته است. او میگفت طبقات ضعیف به نفع طبقات ثروتمند و قوی باید حذف شده و نباید به آنها کمک کرد و کمک به ضعفا را ظلم در حق ژنهای برتر میدانند.
وی افزود: علیرغم اینکه در جامعه دستگاههای حمایتی زیادی را ایجاد کردیم، اما سیاستهایی را وضع کردیم که طبقات ضعیف و فقیر روز به روز ضعیفتر و فقیرتر میشوند تا نابود شوند. بطور مثال در جریان بیماری کرونا کسانی که پول دارند، زنده میمانند و آنهایی که ندارند میمیرند. کسی که پول دارد به دانشگاه میرود و کسی که پول ندارد، نمیتواند درس بخواند. کسی که پول دارد شغل و سرپناه دارد و کسی که ندارد کارتن خواب و گرسنه میماند. اساس همه چیز بر مبنای پول و سرمایه قرار گرفته است.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: ما زشتترین نوع سرمایهداری را در کشورمان داریم. در هیچ جای دنیا، دادگستری و قوه قضائیه، برای رسیدگی به شکایت شاکیان، پول دریافت نمیکند اما در ایران تا شما پول نریزید، به شکایت شما رسیدگی نمیکنند. شکایت کردن و حقطلبی، اولین حق هر انسان در هر جامعه مدنی است در حالی که ما این حق را هم از مردم گرفتیم، فقط شعار عدالت اجتماعی و عدالت علی را میدهیم. نه عدالت علی در کار است و نه بحثی که نسبت به آن جامعه با اکثریت فقیر تمایلی نشان دهد.
کمالی گفت: طبقات فقیر و ضعیف این موارد را میبینند. اینگونه نیست که اگر طرف تحصیلات عالیه ندارد، پس درک هم ندارد. مردم درک دارند، این مسائل را در دورههایی که ما اصلاحطلبان و محافظهکاران در مدیریت ارشد جامعه نقشآفرین بودهایم، دیدهاند. در همه سالهای گذشته این روند تداوم داشته است. حتی عمل به آن شعارهای قبل از انقلاب مثل سهیم کردن کارگران در سود و سهام کارگاهها و ترویج کشاورزی و ... همه کنار گذاشته شده است.
وی ادامه داد: امروز نزدیک ۱۰ میلیون بیکار داریم که سرگردان هستند و هیچکس پاسخگوی آنها نیست. کسی نمیپرسد آنها چگونه باید زندگی کنند. زندانها مملو از افرادی است که به مطالبات آنها پاسخ داده نشده است و هیج مقرری هم دریافت نمیکنند.
کمالی گفت: ما در مسائل زیستمحیطی هم همان سیاستهایی را اتخاذ کردیم که اصولگرایان اتخاذ کردند. طبیعتاً سیاستهای اصلاحطلبان باید متفاوت، مدرن و پیشرفته باشد. اصلاحطلب به نظر من کسی است که فردایش بهتر از امروز او باشد. این شعار حضرت امیر(ع) است که میفرماید کسی که فردایش مثل امروز او باشد، زیانکار است. حضرت علی(ع) را باید سرسلسله اصلاحطلبان بدانیم که باموضوعات و پدیدهها اینگونه مواجه میشود. اما اینک ما چه کردهایم؟ هر روزمان بدتر از دیروزمان است! هر کسی از ما احوال بپرسد، میگوییم الحمدلله از فردا بهتریم! یعنی شرایط طوری است که روز به روز بدتر میشود. ما در این زمینهها دچار تحجر شده و داریم به عقب میرویم.
وی افزود: در بحث محیط زیست چه کردهایم؟طوری عمل کردهایم که آب، هوا و جنگلها و همه چیز آسیب دیده است؟ در زمینه مسائل اجتماعی طوری عمل کردهایم که اعتماد اجتماعی سوخته و سرمایه اجتماعی به حداقل ممکن رسیده است. مردم به همدیگر و به دولت اعتماد ندارند به عبارتی سرمایه اجتماعی کاملا آسیب دیده است. رابطه حکومت و مردم در یک بیاعتمادی نسبی است. جریان اصلاحات برای این موارد چه ساز و کاری ترسیم کرده است؟ اینکه بیایم حرف بزنیم و برویم جواب نمیدهد. درباره روابط بینالملل چه برنامهای داریم؟چه کردهایم که توقع داریم همه دنیا ما را دوست خود فرض کنند؟ این موضوع خیلی عجیب و غریب است. در آخر به چین و روسیه نزدیک شدیم، چرا؟ به این دلیل که گرگی مانند آمریکا داریم. ما باید در تعاملات بینالمللی جایگاه و موقعیت خودمان را داشته باشیم و بر اساس منافع ملی رفتار کنیم. سیاست خارجی باید براساس منافع ملی ترسیم شود. با اینکه در دورههای گذشته از لحاظ شعار متفاوت از محافظهکاران بودیم اما در عمل مشابه آنها رفتار کردهایم.
این فعال سیاسی گفت: دولت فعلی امروز به تمام وعدههایی که در زمان انتخابات داده بود باید یک به یک عمل کند. حالا امروز به طور مرتب آدرس میدهد که دولت قبلی مشکلاتی را به وجود آورده است البته این روش در میان دولتهای گذشته نیز مرسوم بوده است که مشکلات خود را گردن دولت قبل بیاندازند. حالا شش ماه گذشته است خب تمام مشکلات را اصلاح کنید. آمدید که خبر بدهید دولت قبل این مشکلات را به وجود آورده است یا اینکه اشتباهات گذشته را اصلاح و جبران کنید؟ امروز قیمت تمام کالاها گرانتر شده است. بعضی از دولتیان وعده میدهند که نان را میخواهند جیرهبندی کرده و به روش قرون وسطایی توزیع و مازاد مصرف تعیین شده را نیز گران کنند. با این نوع نگرش مردم چگونه و چرا باید به رفتار و حرفهای ما و مسئولان اعتماد کنند؟
وی در ادامه گفت: اول باید مشخص کنیم، چه اصلاحی قرار است صورت پذیرد. بعد هرکس که معتقد به آن تعریف و کنش است میتواند در قالب اصلاحطلب تعریف شود. اصلاحطلبی مثل مدال ژنرالها نیست که روی سینهشان بزنند و بگویند اصلاحطلبیم. هرکسی که به آینده بهتر، زندگی بهتر و فردای بهتر فکر میکند؛ اصلاحطلب است و میتواند در این چارچوب قرار بگیرد به شرطی که به چارچوب منافع ملی و خواست اکثریت جامعه وفادار بوده، خسته نشود و تغییر جهت نیز ندهد.
کمالی در پاسخ به این سوال که آینده اصلاحطلبان را چه طور پیشبینی میکنید، گفت: همه چیز به تفکر و عملکرد ما بستگی دارد. اگر تفکر صحیح را ترسیم و عملکرد درستی داشته باشیم، میتوانیم اعتماد عمومی را به دست بیاوریم در غیر آن صورت، نمیتوانیم. وقایع زیادی در کشور اتفاق افتاده که بیتفاوت بودهایم. یعنی توقعی که از اصلاحطلبان بود که در آن زمان لازم بیایند اظهارنظرهای صریح و جدی داشته باشند برآورده نشده است. مثلا در بحث اعتراضات آبان ۹۸ در موضوع گرانی بنزین در حالیکه جامعه در تلاطم بود، باید میآمدند حرف میزدند و حرف مردم را هم میزدند اما سکوت کرده و خاموشی برگزیدند. باید تاکید میکردند که اعتراض حق مردم است و نباید با آدم معترض برخورد فیزیکی و خشنی صورت بگیرد اما بعضیها سکوت کردند.
وی تاکید کرد: در حقیقت میخواهم بگویم، نوع کُنش، رفتار و تعامل ما با جامعه، آینده ما را رقم میزند و غیر از این نباید توقع داشته باشیم که مردم مرید ما باشند و دنبال ما بیایند و رابطه مرید و مرادی برقرار شود. نه! مردم باید بتوانند تجزیه و تحلیل علمی و عملی کنند. از کسانی که میخواهند آنها را نمایندگی کنند و مدعیاند که میتوانند نظرات آنها را بهتر بیان کنند، ارزیابی دقیقی داشته باشند تا بتوانند به آنها اعتماد کنند و کار را به آنها بسپارند.
رئیس خانه احزاب ایران درباره لزوم تغییر زبان اصلاحطلبان و اینکه در چه جاهایی باید این تغییر صورت بگیرد، گفت: حتی اگر زبان ما با مجموعه جامعه یکی باشد اما دلمان با آنها یکی نباشد، نتیجه نمیگیریم. همدلی بهتر از همزبانی است. زمانی همزبانی داشتیم اما همدلی نداشتیم و با جان و دل در کنار آنها نبودیم. من به این همزبانیها اعتقادی ندارم. باید همدلی صورت بگیرد تا تفکرات و خواستههای ما بر نیازهای جامعه و خواست مردم همراه و منطبق باشد. بعضی از جریانات فکر میکنند حتی نباید تفکرات و خواستههای مردم را نمایندگی کرد که این ناشی از خودبزرگ بینی است. چراکه ما هرچقدر هم که بزرگ باشیم، باز یک قطره از دریای ملت هستیم.
کمالی درباره اختلافنظر اصلاحطلبان با یکدیگر درخصوص شرکت کردن یا نکردن در انتخابات ۱۴۰۰ و ۹۸ گفت: به طور کلی مدیریت خوبی شکل نگرفت. انتخابات میتوانست بهتر مدیریت شود تا وحدت و یکپارچگی حفظ شود. اما این موضوع در مرحله گفتوگو قرار دارد و قبل از دیالکتیک گروهی و قبل از اینکه به نتیجه برسیم، بازکردن آن درست نیست. امیدوارم این گفتوگوها به نتیجه برسد.
دبیرکل حزب اسلامی کار درباره رهبری اصلاحات و اینکه آقای خاتمی رهبری اصلاحات را نمیپذیرند و اینکه آیا باید در جبهه اصلاحات رهبری وجود داشته باشد، گفت: مواقعی است که ما تفکراتی در جبهه اصلاحات داریم که این تفکرات چندان اصلاحطلبانه نیست و بعضا محافظهکارانه یا حتی اصولگرایانه است. احتمال دارد در بعضی زمینهها مثل کانون خانواده از نگاه سنتی تبعیت کنیم اما درباره مسائل فرهنگی، نگاه نو داشته باشیم یا در اقتصاد نگاه نو داشته باشیم اما در سیاست نداشته باشیم. بنابراین اصلاحطلبی به معنای رسیدن به شرایط و موقعیت و فردای بهتر در تمام زمینههاست که این نکته همواره میبایست مورد توجه همه اصلاحطلبان قرار بگیرد.
وی ادامه داد: اگر اینچنین به موضوعات بنگریم این اصلاحطلبی نمیتواند فردگرا باشد؛ حالا این فرد هر کسی میخواهد باشد. اصلاحطلبی به تفکر، تدبیر و اجرای جمعی، معتقد است. وقتی ما به سمت فرد پیش میرویم، یعنی داریم به سمت حاکمیت نظر و تصمیم فردی حرکت میکنیم و به رفتاری مشابه جریان اصولگرایی میل پیدا میکنیم. شاید این ناشی از بعضی علایق شخصی باشد ولی این با نگاه و مشی اصلاحطلبانه، فاصله دارد. تصمیمگیریهای فردی که منشاء بخشی از گرفتاری امروز جریان اصلاحطلبی است، یکی از عوامل اختلافی است که در میان اصلاحطلبان و کل جامعه وجود دارد.
کمالی درباره اصلاح و بازسازی ارتباط اصلاحطلبان با مردم گفت: جریان اصلاحطلبی هر روز باید خود را بازسازی و نوسازی کند، باید خود را با شرایط روز تطبیق دهد. فردای خود را نیز ببیند و به آن فکر کرده، برنامهریزی کند و به جلو برود. معمولا محافظهکاران به آنچه که وجود دارد و منافعشان تعریف میشود؛ پایبند بوده و اصرار دارند. لیکن اصلاحطلبان به گردش نخبگان و تغییر و تحول سیاستها و برنامهها معتقدند. اصلاحطلبان معتقدند که باید همه امور بهبود یافته و تغییرکند.
وی درباره اینکه رابطه اصلاح طلبان با حاکمیت به چه شکلی پیش خواهد رفت، گفت: ما وقتی تفکری را در جامعه بیان کنیم و آن تفکر توسط جامعه پذیرفته شود، همه جامعه اعم از حاکمیت و غیرحاکمیت با آن پدیده همراه خواهند شد. یعنی امکان ندارد که مردم نگاه، تصمیم و اجرای دیگری داشته باشند اما حاکمیت بخواهد کار دیگری انجام دهد. وقتی که ما از فکر جمعی، تصمیم جمعی و اجرای جمعی حرف میزنیم در حقیقت این موضوع به همه ارکان جامعه برمیگردد و هر بخشی که هماهنگ با این حرکتها نباشد، خود به خود هماهنگ میشود.
دبیرکل حزب اسلامی کار درباره حذف ارز ۴۲۰۰ از بودجه ۱۴۰۱ و این که چه تاثیری بر معیشت و اقتصاد مردم میگذارد، گفت: در مجموع سیاستهای اقتصادی دولت مبنی بر، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی به شرطی موفق است که با جایگزینی توزیع کالاهای اساسی بین مردم و ورود دولت و نقشآفرینی آن در اقتصاد و کنترل کامل قیمتها همراه شود. اما در شرایطی که طبقات ضعیف و فقیر شناسایی نشده، این کار میتواند فاجعهای بسیار سنگین به وجود بیاورد. افزایش قیمت کالای اساسی میتواند بر بهای تمامی کالاهای دیگر اثر بگذارد. دولت میاندیشد تنها ارز بر پنج تا شش قلم کالا و قیمت آنها اثر دارد و اگر قیمت را آزاد کند، فقط آنها گران خواهند شد، در حالیکه تمام قیمتها افزایش عجیب و غریبی خواهند یافت که دولت به هیچ وجه نمیتواند آن را کنترل کند.
وی افزود: کسانی که میگویند ما این مشکل را از طریق یارانهها حل میکنیم، اشتباه میکنند. سیستم یارانه دادن و گرفتن ما خیلی غلط است. برای اینکه افراد زیادی هستند که نباید امروز یارانه بگیرند و میگیرند و برعکس آن امروز کسانی هستند که مستحق دریافت یارانهاند و باید یارانه بگیرند که نمیتوانند بگیرند. نکته دیگر هم اینکه شناسایی درستی انجام نشده به گونهای که جمعیت زیادی امروز آسیبپذیر شدند. همه مردم تحت تاثیر این گرانیها قرار میگیرند و برای پاسخگویی به گرانیها دولت هیچ سیاست مدون و اعلام شدهای ندارد. راهکار این است که اگر دولت میخواهد جلوی رانت و سوءاستفاده را بگیرد، باید خودش صحنه را مدیریت کند و تا زمانی که شرایط برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی فراهم نشده احتیاط کند. البته باید به این نکته هم توجه شود که اقتصاد ما بر اساس قانون اساسی سه بخش دارد. دولتی، تعاونی و خصوصی. ولی متاسفانه دولت از ورود به اقتصاد با تفکرات لیبرالیستی مشابه دولت قبل خودداری میکند.
این فعال سیاسی درباره افزایش حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۱ و این که حقوق واقعی باید چقدر باشد و آیا این افزایش حقوق واقعی است، گفت: اخیرا برای خط فقر تعریف جدیدی در نظر گرفتند و خط گدایی را جایگزین خط فقر کردند. در کشوری که خط فقر ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است، وقتی به کارگر ماهانه ۴ تا ۵ میلیون تومان حقوق میدهند، یعنی ۹۰ درصد کارگران کشور حداقل حقوق و زیر ۱۰ میلیون تومان را میگیرند به عبارتی اینها همچنان فقیر هستند و بعد میخواهید با این جامعه فقیر و گرسنه تحول ایجاد کنید، اختراع و تولید بهتر داشته باشید زندگی خوب داشته باشید در حالی که هیچ کدام از این موارد اتفاق نخواهد افتاد.
وی تصریح کرد: جامعه امروز سرمایهداری است. هرچقدر در جامعه سرمایهداری به کارگر حقوق دهید مشکل او حل نخواهد شد، دستمزدی که کارگران میگیرند بلافاصله با افزایش قیمتهایی که سرمایهداران در ارائه کالاها و خدمات خود اعمال میکنند، از بین خواهد رفت. اگر قیمت بنزین را لیتری ۳۰ هزار تومان افزایش دهید، کسانی که سرمایه بیشتری دارند خوشحال میشوند. چون تعداد کمتری از ماشینها در خیابان ظاهر میشوند و آنهایی که پولدارند در خیابانها راحت گاز میدهند. برای سرمایهدار دیگر میلیون و میلیارد معنا ندارد، در حقیقت آنهایی که ضعیف و فقیرند در این چرخه له میشوند.
کمالی افزود: امروز دارند درباره حقوق کارگران که بین ۴ تا ۶ میلیون تومان است بحث میکنند، این مشکلی از جامعه کارگری را حل نمیکند. هزینه جامعه کارگری باید تامین شود. مسکن، خواربار، بهداشت تامین شود. هزینه مقرری بیکاری باید در نظر گرفته و پرداخت شود. هزینه تحصیل فرزندان در دانشگاه آزاد و دولتی باید برعهده دولت باشد. در قانون اساسی آموزش و بهداشت و درمان رایگان است اما امروز این اصول به کلی تعطیل شده و به فراموشی سپرده شده است و خیال خودشان را راحت کردهاند.
وی در ادامه تصریح کرد: باید به طور اساسی سیستم حقوقدهی مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد تا کارگران احساس زندگی راحتی داشته باشند. نه اینکه همیشه دغدغه و نگرانی نان شب خود و فرزندانشان را داشته باشند و در سایه ترس و وحشت زندگی کنند.
وی همچنین درباره اینکه دولت باید چه حمایتهایی از کارفرمایان داشته باشد تا به خاطر افزایش حقوق تصمیم به تعدیل کارگران نگیرند، گفت: مقدمه بهبود همه فعالیتهای اقتصادی اصلاح ساختار اقتصادی است. اگر اصلاح ساختار اقتصادی صورت نگیرد، کارگران اگر امروز شغلشان را از دست ندهند؛ فردا از دست خواهند داد. اقتصاد ما باید رقابتی، مزیتی و تخصصی شده و سودآور شود. در اقتصادی که فعالیت در آن زیان تولید میکند، نباید توقع داشت که زندگی کارگر و کارفرما بهبود پیدا کند. روز به روز عقب خواهند رفت و وضعیت بدتری خواهند داشت. اینکه در برخی اوقات به کارفرماها کمک شده، وام دادند و امثال اینها مشکلی از کارفرماها و کارگران حل نکرده است. اینکه کارگری را استخدام کنند و چهار روز هم او را نگه دارند و از کمک دولت به آنها حقوق بدهند یا خودشان پرداخت کنند، مشکلی از کار کارگران و کارفرمایان حل نمیکند. همچنان میگویم ما باید اصلاح ساختار اقتصادی را انجام دهیم اما هیچ دولتی شهامت ورود به این صحنه را نداشته و ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید