کد خبر: 705715
تاریخ انتشار :

تحلیل‌ دیگران؛

خطر روی کار آمدن ترامپ همزمان با دولت رئیسی و حضور تندروها در مجلس

ممکن است که طیف عقل‌گرای حاکمیت جلوی تحرکات عملی تندروها را بگیرد. چرا که ایران روزهای سختی را می‌گذراند و تنها چیزی که در روزها و سال‌های آینده به آن احتیاج ندارد، یک آرایش جنگی در برابر کشورهای دیگر و کوبیدن بر طبل تنش‌زایی است.

خطر روی کار آمدن ترامپ همزمان با دولت رئیسی و حضور تندروها در مجلس
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

 

نامه نیوز - روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت؛ انتخابات مجلس دوازدهم نتایج قابل تاملی داشت که باید آن را از لحاظ سیاسی و جامعه‌شناسی بررسی کرد. با توجه به راه یافتن برخی از تندروترین عناصر جناح راست به پارلمان دوازدهم، می‌توانیم پیش‌بینی‌هایی بدبینانه در خصوص عملکرد و خروجی این مجلس داشته باشیم. پیش‌بینی‌هایی که نویسنده بیش از مخاطبان این یادداشت، آرزو دارد که اشتباه باشد.

۱- قدرت گرفتن تندروها یکی از نتایج «خالص‌سازی»، «کنار زدن نیروهای سیاسی» و «دیگرسازی» از سیاست‌ورزان است. این سه ضلع شاید ارتباط تشکیلاتی و سازماندهی شده با یکدیگر نداشته باشند اما خروجی آن به ظهور و قدرت گرفتن تندروترین عناصر سیاسی پس از انقلاب منجر شده که نگاهی ضدتوسعه در تمام عرصه‌ها دارند، ایران – به گفته خود آنان – برای آن‌ها اولویتی ندارد و قائل به نوعی از بنیادگرایی هستند. از سوی دیگر، قدرت گرفتن این گروه نتیجه از کار انداختن نهاد انتخابی، تبدیل مجلس از یک قوه ناظر و پرسش‌گر به نهاد تسهیل‌گر اقدامات خارج از این نهاد است. تندروها در یک هماهنگی فکری با گروه‌هایی مستقر در بخش‌های دیگری از ساختار هستند که خارج از دسترسی و دایره قدرت نهاد انتخابی است. در بدترین حالت، اگر دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش روی آمریکا به پیروزی برسد، با مثلث ترامپ، دولت سیزدهم و مجلس رادیکال مواجه هستیم که یکی قدرت دارد، دیگر ضعیف و آخرین ضلع ایدئولوژیک و خالی از عقلانیت سیاسی است. مجلس دوازدهم اگر شاهد قدرت گرفتن تندروها باشد و مهار نشود، می‌تواند در این برهه از زمان خسارت‌بار باشد.

۲- تندروها هوادار سیاست خارجی تنش‌زا هستند و از اقدامات تنش‌زدا با عناوینی مثل التماس، سازش و کوتاه آمدن یاد می‌کنند. این افراد زمانی که مذاکرات هسته‌ای جریان داشت و زمانی که توافق به سرانجام رسید از هیچ تلاشی برای تخریب افراد و آنچه در مذاکرات به دست آمد کوتاهی نکردند. با این که محمدجواد ظریف بیش از دو سال است که به دانشگاه بازگشته و هیچ مسئولیت اجرایی ندارد، هنوز ظریف را تخریب می‌کنند.

این گروه، همان‌هایی هستند که با اقدامات و اظهارنظرهایشان – که با پشتیبانی بخش‌هایی از ساختار نیز همراه بود – مساله هسته‌ای را در عین اهمیتی که داشت، فارغ از اصل هزینه و فایده و تاثیراتی که در جامعه دارد، به مهم‌ترین و اولین اولویت تبدیل و اقتصاد ایران را قربانی کردند. به غیر از بحث هسته‌ای، آن‌ها در همه شئون سیاست خارجی قائل به تنش‌زایی هستند. از بزرگان فکری آن‌ها تا نیروهای سیاسی – رسانه‌ای دست چندم که الان در لوای کاهش مشارکت به پارلمان راه پیدا کردند، بارها بر این موضوع تاکید کرده‌اند که کشوری به نام ایران برای آن ها اولویتی ندارد. با همین طرز فکر، آن‌ها ابایی از هزینه کردن ایران و منابع آن برای اهداف خود ندارند. در منطق سیاسی، فعالیت‌های فرامرزی و گستره حوزه نفوذ با هدف کسب منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی انجام می‌شود. اما تندروها به این منطق اعتقادی ندارند و صرفاً تمرکزشان بر وجه ایدئولوژیک و امنیتی آن است.

غافل از این که اقدامات مذکور باید تا حد امکان متوازن باشد و صرف رویکرد امنیتی به این اقدامات، به مرور زمان توجیه خود را از دست می‌دهد. اگر این اقلیت تندرو صاحب رسانه و صدای بلند در پارلمان کنترل نشوند، در حداقلی‌ترین حالت، با اظهارات خود امنیت روانی جامعه را بیش از پیش مختل می‌کنند. البته سیاست خارجی در کشور ما امری فراقوه‌ای و حاکمیتی است. اما این افراد معتقدند که با «هیچ کس» عقد اخوت نبسته‌اند و احتمال سنگ‌اندازی آن‌ها به هر نحو وجود دارد.

۳- این اقلیت تندرو (از لحاظ فکری) پیش از این نیز در مجلس یازدهم حضور داشت و دستکاری لایحه عفاف و حجاب و ارائه طرح محدودیت بیش از پیش دسترسی به اینترنت موسوم به طرح صیانت نیز از جمله اقدامات آنان بود. با توجه به ورود تعداد بیشتری از این عناصر به مجلس که از قضا رادیکال‌ترین آنان نیز هستند، این احتمال وجود دارد که مجلس دوازدهم گام‌های بلندی در مسیر سخت‌گیری‌های اجتماعی بردارد. پیش از این شاهد سوءاستفاده از اصل ۸۵ قانون اساسی مبنی بر بررسی طرح‌ها یا لوایح در کمیسیون بدون ورود و بررسی به صحن علنی بودیم که از سوی همین طیف انجام شد. با پایان انتخابات و آغاز یک مرحله جدید، احتمالاً شاهد پیگیری جدی این طرح‌ها و ارائه طرح‌های جدیدی باشیم که در مسیر تبدیل به قانون قرار بگیرند. قوانینی که ضمانت اجرای آن‌ها مشخص نیست، بخش نه چندان اندکی از جامعه موارد مشابه آن‌ را پس زده و تبدیل به زمینه‌ای برای بالا رفتن برخوردهای اجتماعی خواهد شد.

۴- ممکن است که تندروها با توافقات خارج یا در سطح پارلمان، در زمینه ورود به هیات رئیسه و راس هرم قوه مقننه ناکام شوند. اهمیتی ندارد که آن‌ها با همین میزان مشارکت، آرای اول پایتخت را به دست آوردند. به طور کلی، میزان آرا در زمینه ورود به هیات رئیسه و به خصوص تکیه زدن بر بلندترین صندلی مجلس بی‌تاثیر است. همان طور که محمدرضا عارف با یک میلیون و ۶۰۰ هزار رای، رئیس مجلس دهم نشد.

۵- تندروهای راه یافته به مجلس به شدت ضد روحانی، ظریف، برجام و اصلاحات هستند. اما از سوی دیگر، هر چند از لحاظ تشکیلاتی سهامی در دولت سیزدهم به دست آورده‌اند اما بعید است که با دولت ابراهیم رئیسی به خصوص در حوزه‌های سیاست خارجی، فرهنگی و اجتماعی به چالش بر نخورند. آن‌ها قائل به سخت‌گیری‌های بیشتر از آنچه دولت می‌خواهد هستند و این تضاد آرا ممکن است که چالش‌آفرین باشد.

۶- ممکن است که طیف عقل‌گرای حاکمیت جلوی تحرکات عملی تندروها را بگیرد. چرا که ایران روزهای سختی را می‌گذراند و تنها چیزی که در روزها و سال‌های آینده به آن احتیاج ندارد، یک آرایش جنگی در برابر کشورهای دیگر و کوبیدن بر طبل تنش‌زایی است. از سوی دیگر، آن تعداد از نماینده‌های میانه‌رو که به هر صورت توانستند به مجلس راه پیدا کنند، اگر شجاعت به خرج دهند، تشکیلاتی عمل کنند، صدای بلند داشته باشند و از حرف زدن و اقدامات دستگاه‌های نظارتی برای انتخابات بعدی نترسند و به چانه‌زنی در لایه‌های حاکمیت بپردازند شاید بتوانند اقدامات تندروهای مجلس را خنثی کنند. شاید بتوان گفت که غلبه‌ عقل‌گرایی بر پارلمان و استفاده از ظرفیت موجودی که به رغم خالص‌سازی در این قوه وجود دارد، یکی از معدود راه‌های کنترل بحران‌های فعلی باشد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما