کد خبر: 705937
تاریخ انتشار :

به نقل از دیگران؛

داستان "جان بولتون" از ماجرای حمله به یک نفتکش در نزدیکی تنگه هرمز

کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است.

داستان "جان بولتون" از ماجرای حمله به یک نفتکش در نزدیکی تنگه هرمز
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نامه نیوز - کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است. او سابقه معاون وزارت خارجه و نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را در دوران جورج بوش پسر نیز در سابقه دارد. بولتون که با رویکردهای ستیزه جویانه در حوزه سیاست خارجی شناخته می‌شود، 372 بار در کتاب خود به ایران اشاره کرده است. این کتاب توسط انتشارات های امیرکبیر و مهراندیش با ترجمه های مختلفی به چاپ رسیده است. 

ترامپ با آزادی عمل کامل موافق نبود، اما گفت می‌خواهد متحدان عربمان هزینه‌اش را بدهند. بعد از گفتگو درباره کره شمالی، ونزوئلا، اسرائیل، سوریه و چند موضوع، دیگر جلسه به پایان رسید. من به دفترم برگشتم؛ جایی که چند نفر دیگر در آن جمع شده بودند تا گفتگو را ادامه دهیم از شاناهان و دانفورد پرسیدم آیا چیزی را که از ترامپ می‌خواستند به دست آوردند؟ معلوم بود آن‌ها دقیقاً می‌دانند ترامپ چه می‌خواهد و به نظر من رویکردشان در تضاد کامل با رویکرد متیس بود. از اتاق وضعیت صبح زود یکشنبه دوازدهم مه به من زنگ زدند تا حمله به یک نفتکش با نوعی سلاح و آتش سوزی آن را در نزدیکی تنگه هرمز گزارش بدهند.

احتمالاً به بیش از چهار کشتی حمله شده بود به اتاق وضعیت گفتم که کوپرمن و دیگران را بیدار کنند. دوش گرفتم لباس پوشیدم و به همراه تیم محافظم به سمت کاخ سفید به راه افتادم کمی بعد از ساعت پنج صبح در ماشین به دانفورد زنگ زدم و دیدم او هم همان اطلاعاتی را که من دارم دریافت کرده است. حدود ۲۰: ۵ وارد بال غربی شدم، بلافاصله به دن کوتس زنگ زدم تا مطمئن شوم او هم در جریان است.

وقتی تماسم با کوتس تمام شد دانفورد زنگ زد تا تأیید کند که فقط یک نفتکش آتش گرفته است و ظاهراً هیچ کشتی ای متعلق به آمریکا نبوده است. با صدای بلند گفتم احتمالاً ایران خواسته آمریکا را با حمله به دارایی‌های غیر آمریکایی امتحان کند. دانفورد گفت فکر می‌کند تحریک ما بی شک بخشی از استراتژی ایران است صبح زود بود و اطلاعاتمان هنوز ناقص بود، اما بی شک اتفاق بسیار بزرگی در حال‌وقوع‌بود.

بعد از چند تماس دیگر به اتاق وضعیت رفتم؛ جایی که پرسنل بیست و چهار ساعته مشغول گردآوری داده‌های موجود بودند و کوپرمن هم از وقتی وارد کاخ شده بود، مستقیم به آن جا رفته بود. حالا می‌دانستیم کشتی‌هایی که به آن‌ها حمله شده در دریای عمان دور از بندر فجیره امارات متحد عربی لنگر انداخته بودند. اطلاعات هنوز پراکنده و گاهی متناقض بودند، مانند گزارش‌هایی درباره انفجار‌ها در خود فجیره که شهرداری آنجا بلافاصله تکذیب کرد و معلوم شد نادرستند.

احتمالاً یکی از کشتی‌ها نروژی، دو تا عربستانی و یکی اماراتی بودند و حملات را یا غواص‌هایی انجام داده بودند که مین‌هایی به بدنه نفتکش‌ها چسبانده بودند یا شاید حمله با راکت‌های کوتاه بردی بوده که از یک ناوچه شلیک شده بودند.

یکشنبه شب گزینه غواص‌ها محتمل‌تر به نظر می‌رسید و این مورد را در روز‌های بعد پرسنل عملیات‌های ویژه آمریکا تأیید کردند. حدود ساعت ۶ ۱۵ صبح به این نتیجه رسیدم که به ترامپ زنگ بزنم اگرچه این دومین بار در دو هفته بود که تقریباً مطمئن بودم باید او را بیدار کنم دفعه اول شورش سیام‌آوریل در ونزوئلا بود، اما تصمیم گرفتم این کار را بکنم

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها